مزار : فیروز آباد الشتر – گلزار شهدای روستای تملیه
نهم مرداد ۱۳۴۸، در روستای تملیه از توابع شهرستان الشتر به دنیا آمد. پدرش محمدحسین و مادرش زیبا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه کمیته انقلاب اسلامی در جبهه حضور یافت. یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷، در پادگان انصارالحسین سنندج بر اثر اصابت گلوله هنگام آموزش نظامی به شهادت رسید. مزار او در روستای تملیه بخش فیروزآباد از توابع شهرستان الشتر واقع است.
دوم اردیبهشت ۱۳۴۳، در شهرستان ملایر چشم به جهان گشود. پدرش ولیالله، فروشنده فرش بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش فاطمه خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید احمد پا به عرصه وجود گذاشت.
گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه کلاسیک نداشت ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف بعنوان بسیجی مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید.
زندگی عارفانه این شهید عظمی در بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .مزار وی در گلزار شهدای شهرستان خرم آباد واقع است.
شهید علیحیدر کاکولوند در سال 1340 در یک خانواده ای مذهبی در شهرستان الشتر متولد شد. وی در جریانات سیاسی علیه رژیم شاهنشاهی همواره در تظاهرات شرکت میکرد به طوری که چندین بار مورد ضرب و شتم عوامل رژیم طاغوت قرار گرفته بود.
علی حیدر کاکولوند در سال 61، در سن 21 سالگی به عضویت در سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ 18 اردیبهشت 1361 در عملیات بیت المقدس در سن 21 سالگی به شهادت رسید.
شهید فرشاد کاویانی نام پدر: امامقلی شغل: نقاش تاریخ تولد: 25-12-1346 شمسی محل تولد: نوشهر تاریخ شهادت : 13-2-1365 شمسی محل شهادت : فکه دلیل شهادت : اصابت ترکش
سن : 19 سال گلزار شهدا: امامزاده محمد شهر کرج - استان البرز
شهید اله محمد گودرزی از فرشتگانی بود که در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود و در زمان حماسه های پر افتخار ایران یکی از قهرمانان این مرز و بوم به شمار می آمد.
ستاره ای از زمره ستارگان پر فروغ این شهر که قبل از جنگ تحمیلی در کنار خانواده اش به حرفه نجاری مشغول شد و در همان ابتدا علاقه به مسجد و پایگاه مقاومت داشت و بسیجی بودن را افتخار خود می دانست،
تا اینکه زمان جبهه فرا رسید و او نیز در لبیک گویی به امام خویش رهسپار جبهه ها شد تا بتواند دین خود را به انقلاب ادا کند و سرانجام شهید در عملیات پرافتخار حاج عمران در سوم خرداد ماه سال 1365 چون مهاجری سبک بال به سوی حق پرواز کرد و ما خاکیان را بیش از پیش داغدار کرد.در آخر قسمتی از وصیت نامه اش را به یاد می آوریم باشد که ما را از پیچ و خمهای تعلق به دنیا به بزرگراه وارستگی برساند.
«خدایا من ترا سپاس می گویم که مرا به آن آرزویی که می خواستم رساندی و مرا سرافراز نمودی که جان نا قابل خود را فدای دین و میهن اسلام عزیز نمایم وفرمان رهبر انقلاب را با جان و دل لبیک گوییم»
کد ایثارگری: 6500337 نام پدر: محمدحسین محل تولد: ایران ، استان قم ، شهرستان قم ، تاریخ تولد: 1319/01/03 شغل: بسیجی تحصیلات: دیپلم تاریخ شهادت: 1365/02/30 محل شهادت: حاج عمران
شهید حاج جواد آزما در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود . وی در خانواده مذهبی پرورش یافت و با الهام از طریقت مذهبی مراحل سیر و سلوک را پشت سر نهاد و توفیق عظیم حج را به جان و دل خریدار شد، موسم حج با حاجیان ابراهیمی ردای احرام پوشید و در خانه خدا عهد و پیمانی بست که خود خدا او را از زمره بندگان شایسته ای قرار داد تا عهد و پیمان را تمام و کمال به جای آورد و آن عهد جز رسیدن به محبوب نبود که در داستان شهادت خلاصه می شد و سرانجام در ۳۰ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی حاج عمران به شهادت رسید .
و این شهید از جمله شهدایی بود که پیکر نازنینش سالیان سال بر دشتهای تفتیده میهمان بود .
در آخر با ذکر جمله ای از وصیتنامه اش یادش را گرامی می داریم .
«ما مثل کوه هستیم و به ندای امام لبیک می گوییم و برای خود بهانه
1-درزمان رژیم پهلوی شهید علی ابدالی به همراه تعدادی از اقوام جهت انجام کاری راهی تهران میشوند که درحین انجام همین سفر به معرکه گیری برمیخورند که ضمن معرکه گیری به ساحت امیرالمومنین جسارتی میکنند شهیدکه به قصد درگیری به سمت معرکه گیر حرکت میکند که با ممانعت اطرافیان مواجه میشوند اما شهید علی ابدالی مصمم است که معرکه گیر موهن را ادب کند در همین بین چند تن از همراهان هم که وی را مصمم میبینند داوطلب میشوند که با وی همراه شوند اما شهید به همراهانشان میفرماید من برای دفاع از امیرالمومنین قصد درگیری دارم اما شما برای همراهی من و در نهایت به تنهایی معرکه گیر را به نحو سختی تنبیه میکند
2-شهید علی ابدالی در میان خاندانشان از مراتب ایمانی بالایی برخوردار بودند و شبهای جمعه تا صبح به انتظار ظهور حضرت صاحب الامر عج الله بیدار میماندند و حتی دشنه ای (خنجر) را که بسیار به آن علاقه مند بود بارها برای جنگیدن در رکاب حضرتش صیقل داده بود که این دشنه بعد از شهادتش در موزه شهدای تهران نگهداری می شود.
مزار: گلزار شهدای روستای آب باریک از توابع شهرستان الشتر
یکم خرداد ۱۳۴۷، در روستای دهرحم از توابع شهرستان الشتر به دنیا آمد. پدرش علی محمد، کشاورز بود و مادرش نورطلا خانه دار بود. دانش آموز اول راهنمایی بود. ۱۳ ساله بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله دشمن به شهادت رسید. مزار او در روستای آبباریک از توابع شهرستان زادگاهش واقع است.
بیستم دی ۱۳۳۶، در روستای بندجوب کاسیان از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش میرزایی (فوت۱۳۵۵) کشاورز بود و مادرش کشور نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۵۲ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه فعالیت می کرد. بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، با سمت فرمانده گردان تیپ ۵۷ ابواالفضل (ع) در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.
بنده هم کتاب را مطالعه کردم هم خیلی تخیلی بود هم تناقض زیاد داشت نویسندگی کار هرکسی نیست