- يكشنبه ۲۵ ارديبهشت ۰۱
- ۱۰:۰۴
طلبه شهید علی عباس حسین پور
ولادت: 1345/05/03 خرم آباد
شهادت: 1364/11/23 فاو عملیات والفجر 8
مزار : خرم آباد - گلزار شهدا
علی عباس در ورزش مستعد بود و خوش می درخشید. در رشته دومیدانی جوانان نائب قهرمان کشوری بود.
می گفت: من هم از نظر روحی باید پرورش پیدا کنم و هم از نظر جسمی تا انشاءالله بتوانم روی آن عقاید و نظریاتی که دارم به نتیجه برسم.
در زمان عملیات به جبهه اعزام می شد. وقتی بر می گشت نرمش و تمرین را فراموش نمی کرد. اتفاقا دو بار آن هم از ناحیه پاهایش مجروح شد. اما با وجود مجروحیت، در تمرین های مسابقه دو با مانع شرکت می کرد. به شوخی بهش می گفتم: «اون پاهات که باهاش مانع ها رو رد می کردی چیکارشون کردی؟ تو دیگه باید تو مسابقات معلولان شرکت کنی».
اگر شبی را در پایگاه بسیج می گذراند، صبح اولین کسی بود که برای نماز بلند می شد و بعد از نماز صبح ورزش می کرد و دیگران را هم به ورزش تشویق می کرد. می گفت: کمتر استراحت کنید و کمتر بخوابید و بیشتر به امورات معنوی بپردازید.
در اردوها و مسابقات وقتی که اذان می شد، مقید به نماز اول وقت بود. می گفت: اگر برای نماز به مسجد نمی توانیم برویم؛همین جا توی استادیوم نماز می خوانیم.
کتاب دلم تنگه براتون ؛ زندگی نامه و خاطرات شهید علی عباس حسین پور؛
نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: دوم-۱۳۹۷٫ صفحه ۵۰-۵۳ و۵۹٫
زندگینامه شهید علی عباس حسین پور
شهید علی عباس حسین پور در مرداد 1345 در خرم آباد به دنیا آمد،تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سعید به پایان برد و این درست زمانی بود که شهید محراب آیت ا...مدنی به خرم آباد تبعید شده بود او مرادش را یافته بود و همیشه در منزل آن شهید حضور می یافت و در جلسات وی شرکت می ورزید و مکبر نماز آن حضرت و دست پرورده و شاگرد آن شهید بزرگوار بود.او مقطع راهنمایی را در حالی به پایان برد که انقلاب با رهبری حضرت امام خمینی (ره)به پیروزی رسید و در دوران دبیرستان با توجه به این که مسئول انجمن اسلامی دبیرستان امام بود در اسلامی کردن جو دبیرستان تاثیر فراوان داشت
وی علاوه بر مسئولیت انجمن اسلامی دبیرستان و مسئولیت آموزش عقیدتی بسیج سپاه خرم آباد به ورزش هم علاقه وافری داشت و در یک مسابقه سراسرس توانسته بود مقام نایب قهرمانی دو و میدانی کشور را به دست آورد
هنوز در سال سوم دبیرستان درس می خواند که تکلیف و دین او را به جبهه های نبرد کشانید و در اولین ماموریت در تاریخ 30 بهمن 61 در خرمشهر مجروح گردید و با آغاز عملیات خیبر مجدداً به خط مقدم رفت و برای بار دوم در طلائیه مجروح گردید که مجروح بودن ایشان را هم دانشگاهیهایش تا بعد از شهادتش نمی دانستند و این نشانه اوج اخلاص وی بود و با توجه به اینکه در هر 2 بار مجروحیت از ناحیه پا مورد اصابت ترکش قرار گرفت نتوانست ورزش قهرمانی را ادامه دهد
با اعلام کنکور سراسری دانشگاه علوم اسلامی رضوی برای کسب معارف اسلامی ثبت نام کرد و با قبول شدن در دانشگاه دوره تازه ای در زندگی او آغاز گردید.همزمان با تحصیل در دانشگاه در حوزه علمیه نواب مشهد مقدس نیز طلب علم می نمود
با ایمان اسلامی و یقین روشنی که بر دل داشت نتوانست طاقت بیاورد و دوباره به سوی جبهه های حق علیه باطل روی آورد و در طول مدتی که در جبهه بسر برد از خود مدیریت و قدرت و شجاعتهای فراوانی نشان داد و این باعث شد که مسئولیتهای خطیری را در دفاع مقدس تقبل کند که به برخی از آنها اشاره می شود:معاونت اطلاعات عملیات قرارگاه نجف (محور2)فرمانده گروهان شناسایی لشگر ولیعصر (عج)عضو واحد اطلاعات نظامی قرارگاه سلمان،عضو واحد اطلاعات سپاه لرستان و...
وی در عملیات والفجر 8 در حالیکه به گفته دوستانش 40 روز در استقبال از شهادت روزه بود به عنوان غواص خط شکن شرکت کرد و در حالیکه در سیاهی شب از موج های عظیم رودخانه وحش اروند که در اثر جزر و مد در شب به وجود می آید گذشت،توانست همراه با دیگر همرزمان خود خط مستحکم دشمن را ساحل فاو را بشکند و راه را برای عبور نیروهای پیاده هموار سازد
وی در غروب 23 بهمن 64 در فاو هنگام گرفتن وضو از ناحیه گلو مورد اصابت ترکش بمب شیمیایی قرار گرفت و در حال گفتن یا زهرا به شهادت رسید
نکته بسیار جالب و قابل توجه اینکه پیکر مطهر ایشان به جای اینکه به زادگاهش خرم آباد انتقال یابد به مشهد مقدس فرستاده شد و این نشانه اوج اخلاص و ارادت وی به علی بن موسی الرضا (ع)و همچنین لطف و عنایت حضرت به ایشان بود.به طوری که بعد از رسیدن جنازه به مشهد مقدس پیکر او را در حرم مطهر به طواف بردند و سپس در دانشگاه به عنوان اولین شهید دانشگاه به گرد او حلقه زدند پیکر مطهر وی فضای دانشگاه را معنوی نمود که در این رابطه یکی از دانشجویان بیان کرده است:
او باز آمد و ما با او نماز گذاردیم او امام جماعت شده بود، او خوابیده نماز می خواند و بار دیگر در بالای سر حضرت رضا (ع) از ولی نعمتش تشکر کرد.
در یکی از نشریات دانشجویان مسلمان خارج از کشور،مقاله ای در رابطه با وی به چاپ رسید که در آن این جمله ذکر شده بود:او گفت من به درس 2 دانشگاه عمل می کنم دانشگاه علم و دانشگاه کربلا.اما من همه چیز را به خاطر دانشگاه کربلا ترک می کنم تا به بلندترین نقطه علم و دانش نائل شوم.
و یکی از اساتید دانشگاه یزد مقاله ای در وصف او نوشته است که جمله ای از آن به این شرح است:اینک جای تو در کلاس دانشگاه خالی است ولی تو کلاس فشرده تاریخی و خون سرخت معیار زندگی است.تو بدانجا سفر کردی که نور عشق و حقیقت چشم را خیره می کند تو به وصال رسیدی و ما توان دیدن خورشید را نداریم.
منبع:سیستم اطلاعاتی معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان لرستان