یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهیده زهرا فارسی بندری ، شهدای بمباران آبادان

  • ۰۴:۵۰

شهیده زهرا فارسی بندری - آبادان

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از بوشهر، «زهرا فارسی بندری» در تاریخ 1345/5/1 در روستای «چهار محل» دهستان رود حله از توابع بخش ریگ شهرستان گناوه استان بوشهر، در سال‌های قیام و مبارزه امام و انقلابیون در آبادان از شیرزنی بنام «خاتون علیزاده» دیده به جهان گشود.

زهرا دختری بود که برخلاف برخی همسالان خود با حجاب و پوشش مناسب بود و سعی داشت بر این ارزش مهم اهتمام ورزد.

وی دخترکی آرام و مطیع بود که مهربانی و مهر ورزی به دیگران را دوست داشت و بر سر وعده های خود ثابت قدم می ماند و نماز، حجاب و تحصیل از مهمترین اولویت هایش در زندگی بود.

زهرا پنج برادر و چهار خواهر داشت و خود فرزند ششم خانواده بود، قرآن را در جوار پدر آموخت و در کنار خواهر و برادرهایش و راهپیمایی روزهای پرشور انقلاب بر علیه رژیم طاغوتی پهلوی، حضوری پر رنگ داشت. 

حضور در مراسمات مذهبی و دینی را دوست داشت و به همراه مادر، چادر به سر به روضه های اهل بیت (ع) با اشک های زلالش روح خود را صیقل می داد.

از سن 9 سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس پنجم ابتدایی در مدرسه «ثریا» محله «احمد آباد» تحصیل نمود آن روزها، بارها به خاطر حجاب، مورد سرزنش همکالسی هایش قرار می گرفت، اما خم بر ابرو نمی آورد.

زهرا برخی روزها از شدت طعنه های بچه های مدرسه ناراحت می شد و زمانیکه مادر دلیل ناراحتی هایش را از او می پرسید در جواب مادر می گفت: «از سرزنش بعضی از بچه های کالس که حجابم را تمسخر می کنند ناراحتم». مادر و پدرم که زجرهای دخترکشان را نظاره گر بودند به زهرا دلداری می دادند که روزی می رسد که همه آنها با حجاب می شوند. 

با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران همکلاسی هایش با حجاب شدند و پدر و مادر، حرف های خودشان را برای زهرا یادآوری می کردند، و زهرا با حجاب خود در طول این دوران ها به خود می بالید و سرخوش از پوشش همکلاسی هایش در پوست خود نمی گنجید.

چیزی از انقلاب نگذشته بود که زهرا با شروع جنگ تحمیلی، خود را برای شهادت آماده کرد، با روسری سر بر بالین می گذاشت و با خود نجوا می کرد: «نکند حمله کنند و در خواب به شهادت برسم و سرم عریان باشد».

سرانجام زهرا در سن 14 سالگی در بمباران هوایی آبادان در همان روزهای آغازین جنگ تحمیلی در مهرماه سال 59 با تمام آرزوهای نوجوانیش با اصابت توپ به کاشانه شان همراه با مادرش شهد شیرین شهادت را نوشید.

خبرگراری دفاع مقدس 

https://defapress.ir

شهید نادر حمید ، شهید مدافع حرم

  • ۱۲:۲۷

شهید نادر حمید -اهواز
شهید نادر حمید

شهید نادر حمید از مداحان و مدافعان حرم اهل بیت (ع) با نام جهادی محسن، در دوم مهرماه سال ۱۳۶۳ به دنیا آمد. پس از حمله تکفیری‌ها به سوریه او نیز وارد عرصه نبرد با تکفیری‌ها شد تا آنجا که در ۲۰ مهرماه سال ۱۳۹۴ در جریان عملیات محرم در منطقه قنیطره بر اثر اصابت گلوله تروریست‌های تکفیری دچار جراحت شدید شد. او که در یکی از بیمارستان‌های کشور سوریه بستری و در حالت کما به سر می‌برد، یک هفته بعد شهد شیرین شهادت را نوشید و به دوستان شهیدش پیوست. دخترش ام‌البنین و پسرش با نام محمدحسین یادگاران این شهید هستند.

تصاویر در ادامه مطلب

شهید سیدمحمود میر خرم آبادی (موسوی شاهرخی)

  • ۰۱:۲۹

شهید سیدمحمود میر خرم آبادی -شهدای خرمشهر

شهید سید محمود میر خرم آبادی (موسوی شاهرخی)

نام شـهـید : سیـدمحمـود

نام خانـوادگـی : میـرخـرم آبادی

نام پـدر : سیـد داوود

تاریـخ تولـد : 26 ، آبان ، سـال1337

مـحل تولـد : خرمشـهر

تاریـخ شهادت : 4 ، مهر ، سـال1359

سن در زمان شهادت : ۲۲ سال 

مـحل دفـن : بدون مزار و جاویدالاثر 

بسـم رب الـشـهـدا

شهید سید محمود میرخرم آبادی در سال 1337 هجری شمسی در شهرستان خرمشهر و در خانواده ای متدین و مستضعف به دنیا آمد و پدرش از کارگران زحمتکش و متدین بوده و به همین علت وی از سنین کودکی به همراه پدر به مسجد می رفته و در پای منبر به وعظ و خطابه عالمان گوش می داد و بیش از سایر اعضای خانواده راغب به دیدار عالمان و سخنرانیهای آنان بوده. از آنجایی که از بستگان پدری از جمله عموی ایشان در لباس روحانیت در قم می زیسته و درجریان قیام پانزده خرداد سال 1342 عموی نامبرده به علت تحت تعقیب بودن از سوی ساواک از قم متواری و در منزل پدر شهید به صورت مخفی سکونت اختیار کرده بود، شهید سید محمود میرخرم آبادی با شناخت این مسیر، از همان زمان نسبت به حضرت امام خمینی (ره) و روحانیت علاقه زیادی پیدا کرد و بر خلاف طرز تفکر و رفتار همسن و سال های خود در آن زمان بیشتر وقت خود را در مساجد و مطالعه کتابهای دینی می گذرانید و به نماز اهمیت زیادی می داد و خواهران کوچکتر خود را به تقوا و پاکدامنی تشویق می کرد.

سردار شهید علی رنگ - شهدای دزفول

  • ۱۲:۵۸
شهید رنگ-علی

سردار علی رنگ

جانشین فرماندهی واحد توپخانه لشکر ۷ ولی عصر (عج)


سال ۱۳۳۹ در یکی از محله های شهر دزفول در خانواده ای با ایمان فرزندی متولد شد پدرش که از پیروان و ارادتمندان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بود فرزندش  را علی نام گذاشت تا الفبای عشق به ائمه را از کودکی با گوشت و خونش قرین سازد.

دوران نوجوانی علی، همزاه بود با اوج فساد رژیم ستم شاهی در ایران.  ولی از آنجائی که علی از طفولیت با نام اهل البیت  و در دامان مادری با اصالت رشد و نمو کرده بود باعث شد تا سر بلند و رو سفید آن دوران را پشت سر بگذارد. علی از همان دوران کودکی و نوجوانی وارد جلسات قرائت قرآن و مجالس دینی و خط مبارزه مخفی با رژیم فاسد شاه گردید و در سال های اوج درگیری انقلاب اسلامی در راهپیمایی های مردمی حضور فعال داشت و به همراه دوستان هم فکر و مبارز خویش مثل شهید احمد رضا حسامی و حاج احمد کیانی و حاج عبدالحسین خضریان در محل و مساجد به کادر سازی و جذب جوانان پرداخت و ۱۹ بهار از عمر خود را پشت سر می نهاد که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. علی از جمله مردانی بود که عطش درونش را فقط پیوستن به خط و مبارزه مردان الهی تسکین می داد و در همان دوران به جمع مخالفین رژیم شاه و اردوگاه مبارزین خط امام و انقلابیون پیوست.

علی از همان دوران نوجوانی فردی دارای اخلاقی نیکو و همواره در طلب کسب حلال برای خانواده خویش تلاش می کرد و تابستان ها در کنار عمویش به بنایی مشغول بود و در تابستان های گرم دزفول روزه می گرفت و در عزاداری های محرم به عشق  سیدالشهداء (ع) عاشقانه شرکت می کرد و در عزای مولایش حسین (ع) رخت ماتم می پوشید و از داغ مصیبت های اهل البیت (ع) چشم هایش  اشک بار می شد.

۲)علی حدیث حریّت و آزادگی و حماسه و شهادت را آموخت و مقدمه ایی شد تا دل خود را با خدا  و اهل البیت (ع) نزدیک سازد و این عشق در دل او مأوا گرفت.

 

ماجرای دو شهید هم نام در کنار هم +عکس

  • ۱۶:۱۱

شهید محمودمراد اسکندری ، دو شهید همنام

ماجرای این دو شهید هم‌نام در کنار هم از این قرار است که سال ۵۹ محمود مراد اسکندری در جنگ تحمیلی عراق و ایران شهید می‌شود و ۷ سال بعد برادر زاده اش بدنیا می آید که نام عموی شهیدش را روی او می گذارند و او هم در سال ۹۴ به عنوان مدافع حرم در سوریه به شهادت می‌رسد. شادی روح شهیدان صلوات

 

 زندگینامه و خاطرات هر دو شهید 

نوجوان شهید بهنام محمدی ، شهدای خرمشهر

  • ۱۱:۲۹

شهید بهنام محمدی - خرمشهر

بهنام محمدی شهید 13 ساله ای که بعد از 31 سال و نبش قبر پیکر مطهرش سالم بود

♻️بهنام محمدی نوجوان 13 ساله زبر و زرنگی بود که به او تعلیمات لازم را جهت کسب اطلاعات از دشمن داده بودم، و به‌عنوان اطلاعات‌چی در خدمتم بود. یک روز به بهنام گفتم «برو پیش عراقی‌ها و بگو صدام کِی به خرمشهر می‌آید؟ مادرم یک گوسفند نذر کرده که هر وقت صدام آمد زیر پایش قربانی کند؛ آنوقت آن‌ها دیگر با تو کاری نخواهند داشت. بعد به آنها بگو که تعداد زیادی تانک از فلان مسیر در حال حرکتند و دارند به سمت شما می‌آیند»؛ می‌خواستم با استفاده از این ترفند جلوی پیشروی دشمن گرفته شود، تا نیروی کمکی برسد؛ که البته جلوی پیشروی دشمن گرفته شد، اما نیروی کمکی هیچ وقت نرسید.

سردار سرلشکر شهید علی هاشمی فرمانده قرارگاه نصرت

  • ۱۰:۵۴

سردار شهید علی هاشمی در کنار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

سردار سرلشکر شهید علی هاشمی فرمانده قرارگاه سری نصرت و سپاه ششم امام صادق(ع) در سال 1340 هجری شمسی دیده به جهان گشود.

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد و در سال 1359 پس از حمله کشور متجاوز عراق به خاک ایران، علی هاشمی به همراه 40 نفر از نوجوانان و جوانان محله های حصیرآباد و آخر آسفالت اهواز به حمیدیه عزیمت کرده و در نهایت تیپ 37 نور را تشکیل دادند.

سردار سرلشکر شهید علی هاشمی، بعد از عملیات بیت المقدس با حکم فرماندهی وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مأمور به تشکیل قرارگاه سری نصرت به منظور شناسایی منطقه عمومی هورالهویزه (جزایر مجنون) شد.

پس از این انتصاب، کار خود را به منظور شناسایی منطقه عمومی هورالهویزه (جزایر مجنون) آغاز کرد که این شناسایی‌ها منجر به اجرای عملیات های خیبر و بدر شد.

یادمان شهدای خمسه سادات کوثر - سه راهی کوشک خوزستان

  • ۰۱:۳۸

یادمان شهدای خمسه سادات

اول مرداد سال 67 در جاده اهواز - خرمشهر که عراقی ها آن جا را گرفته بودند با تیپ حضرت زهرا، از لشکر ده سید الشهدا درگیر می شوند و دامنه این درگیری به حدی شدید بوده که عبارت تن برابر تانک در این جا مصداق علنی پیدا می کند، آن هم در صبح روز عید قربان !

حدود 200 نفر از رزمنده ها در آن جا شهید می شوند اما سرانجام جاده را از دست دشمنان می گیرند .

اما یکی از موارد قابل تأمل در میان این 200 شهید عزیز، پنج شهیدی هستند که با عنوان «شهدای سادات خمسه کوثر» یاد می شوند که در کیلومتر 65 جاده اهواز - خرمشهر بنای یادبود پنج ضلعی به نام آنها ساخته شده است.

با نام های؛ سید علی رضا جوزی که فقط 14 سال سن داشت، سید داود طباطبایی ، سید صاحب محمدی که با فاصله ۵ روز در گیلان غرب به دست منافقین کور دل، برادر دیگرشان (سید مهدی) را به شهادت رساندند و سید مهدی موسوی و سید حسین حسینی که به گفته و شناسایی دوستان شان شناسایی شدند .

قضیه از این قرار است که آن روز در حدود ۲۸ رزمنده سوار بار کامیونی می شوند به قصد جاده اهواز - خرمشهر، که تیر مستقیم تانک بعثی ها که تا آن جا هم راه پیدا کرده بودند به وسط کامیون اصابت می کند و خیلی از بچه ها زخمی می شوند ولی فقط آن پنج سید شهید می شوند . هشت سال بعد یادمانی در همین محل (سه راهی کوشک) ساخته می شود که امروز زیارتگاه عاشقان و دلسوختگان است.

یکی از شهدای این یادمان سید صاحب محمدی است. از سیدصاحب تنها دو پا برگشت. پدرش می گوید: در دوران بچگی سیدصاحب، خیلی از اطرافیان به نیت جدش، نذر او می کردند؛ حتی چند مسیحی حاجت گرفته بودند. سیدصاحب هشت ساله بود که به زیارت امامزاده هاشم(ع) در شمال رفتیم. در زیارتگاه همین طوری به زبانم آمد و به صاحب گفتم: »مردم آن قدر برای تو نذر می کنند، آخر تو هم می شوی امامزاده صاحب در سه راهی«. این جمله را به شوخی گفتم اما اکنون صاحب، در سه راهی کوشک واسطه حوائج مردم شده است.

دعای پدر مستجاب شد...

زندگی نامه سردار شهید راضی حمیدی اصل – سیدالشهدای ملاثانی

  • ۱۰:۲۷

https://asremahahwaz.ir/wp-content/uploads/2017/02/0000-4.jpg

نام و نام خانوادگی: راضی حمیدی اصل
نام پدر: طعمه
تاریخ تولد:۱۳۴۳/۰۴/۰۱

محل تولد:اهواز - ملاثانی

تاریخ شهادت:۱۳۶۲/۱۲/۰۸
محل شهادت: هورالهویزه

زندگینامه:

در سال ۱۳۴۳ همزمان با نخستین جرقه های انقلاب اسلامی ،در روستای عوافی از توابع ملاثانی در خانواده ای مذهبی زاده شد.در دوران نوجوانی بهمراه خانواده به ملاثانی و سپس به محله آسیه آباد اهواز نقل مکان می کند.با فراگیر شدن نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) ،در حالی که راضی دوره نوجوانی خود را طی می نمود همراه با برادر خود حاج حسن حمیدی اصل و در کنار جوانان انقلابی محله «آسیه آباد» به فعالیت های ضد نظام ستمشاهی روی می آورد و با پیروزی انقلاب برای آموزش و سازماندهی نیروهای خط امام باز می گردد و در کنار جوانان مومن و انقلابی آن روز همچون حاج مرتضی حمیدی ،حاج محمد حمیدی اصل ،دکتر امین تلوری ،حاج لفته منصوری ،یحیی عامری ،حاج عبدالله حمیدیان پور و…. وظیفه سازماندهی نیروهای انقلابی و سامان بخشی به وضعیت معیشتی مردم محروم ملاثانی و روستاهای اطراف را بعهده می گیرد.

شهیدی که همیشه لباسش منظم و اتو کشیده بود !

  • ۲۳:۴۱

شهید علی حمیدی اصل _شهدای ملاثانی اهواز

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید علی حمیدی اصل در نهم خرداد 1336 در خانواده مذهبی در شهرستان اهواز دیده به جهان گشود . پدرش قاسم نام داشت و کشاورز بود و مادرش ظهیره خانم نام داشت. بسیار برای خانواده وقت می گذاشت و احترام به والدین را اصل زندگی خود قرار داده بود.

باهوش و مودب 

رفتارش همه را مجذوب خود میکرد. باهوش و مودب بود. وی علاقه بسیاری به پدرش داشت بطوریکه زبانزد همه دوستان و آشنایان بود در هر حالی که بود هم در کشاورزی و هم در سایر امور به پدرش کمک میکرد. تا چهارم متوسطه در رشتۀ تجربی درس خواند و در سن جوانی در سال 1359 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد.

شهادت

از بسیجیان فعال مسجد محله بود با همه با خوش رویی و با محبت رفتار میکرد. با شروع جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و در چهارم دی 1365 در شلمچه به شهادت رسید و پیکر وی را در روستای ملاثانی تابعه زادگاهش به خاک سپردند.

سردار شهید علی حمیدی اصل را باید دوباره شناخت

شهیدی که دهان خود را پر از گل کرده بود

  • ۲۳:۲۱

شهید سعید حمیدی اصیل -شهدای ملاثانی اهواز

🔺 *شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای ناله‌اش موجب لو رفتن مَعبر شود*.
*برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط ‌شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم، وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم که شهید *حمیدی‌اصل* هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که دهان شهید پر از گِل شده بود*.
*بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله‌اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود*.
😔🌹🌹🌹
🌷 *شهید سعید حمیدی‌اصیل*🌷
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید سعید حمیدی اصل در سوم خرداد 1348 در خانواده ایی مذهبی در شهرستان اهواز دیده به جهان گشود. پدرش قاسم نام داشت و کشاورز بود و مادرش ظهیره خانم نام داشت. خوش رو و خوش خنده بود. به خانوادۀ خود بسیار احترام می گذاشت.
مقام آور مسابقات قرآن
فردی مومن و مذهبی بود و در زمینۀ مسابقات قرآنی مقام استانی داشت. در تمام مراسم های مذهبی و راهپیمائیها حضوری فعال داشت. تا سوم متوسطه در رشتۀ تجربی درس خواند و با شروع جنگ تحمیلی از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و در تاریخ چهارم دی 1365 در جزیرۀ سهیل به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص ، در روستای ملاثانی تابعه زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید سعید حمیدی اصیل

نوجوان شهید بهنام محمدی راد ، شیربچه دلاور خوزستان

  • ۱۳:۴۹
قهرمانان نوجوان جنگ تحمیلی/ یادی از 10 شهید نوجوان در روز دانش آموز
 شیربچه دلاور خوزستان

نام : بهنام محمدی راد

ولادت: بهمن 1345

شهادت: 1359/07/28

محل شهادت: خرمشهر

مردم خرمشهر، دلاوری های بهنام 13 ساله در بحبوحه روزهای نخستین جنگ را هرگز فراموش نمی کنند؛ آن زمان که خرمشهر زیر آتش گلوله و خمپاره دشمن می سوخت و بهنام ها در این شهر خونین، درس ایثار می آموختند. شهید بهنام محمدی راد، بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسیده است.

مادر این شهید روایت کرده است: بهنام در ایام جنگ می گفت مادر دلم می خواهد بروم پیش امام حسین (ع) و بدانم که بود. او به من کاغذی داد که داخل آن درباره غسل شهادت نوشته بود و گفت: مامان مرا غسل شهادت بده زیرا می خواهم شهید شوم، تو هم از خرمشهر برو، اینجا نمان می ترسم عراقی ها اسیرت کنند.

شهدای نوجوان

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan