یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

ایام عزای حسینی و شهادت سید و سالار شهیدان تسلیت باد

  • ۱۱:۵۷

السلام علیک یا ابا عبدالله

ای کشته در خون شناور لبیک

نوحه های دیگر در : ذاکرین

اللهم عجل لولیک الفرج

روایتی از عملیات مرصاد علیه تهاجم منافقین در سال 67

  • ۱۰:۴۹

بمناسبت 5 مرداد سالروز عملیات مرصاد و روز ملی کرمانشاه

رژیم بعث عراق از مفاد قطعنامه ۵۹۸ خشمگین بود ولی به روی خود نمی آورد، چرا که تصور می کرد ایران با اهدافی بلند همچون «رفع فتنه از عالم» ، «سقوط صدام» و...که برای جنگ تعیین کرده، به قطعنامه رضایت نخواهد داد.

خبر پذیرش قطعنامه توسط ایران، رژیم بعث را در کابوسی وحشتناک فرو برد؛ چرا که احساس می کردند جنگی را که ناجوانمردانه با اتکا به مستکبرین شرق و غرب و با هوس کشور گشایی آغاز کرده اند، حالا مجبورند بدون هیچگونه دستاوردی و با تحمل هزینه‌های سنگین باید به پایان برسانند.

آنها به روشنی دریافته بودند قطعنامه ای که صادر شده حاوی بندهایی است که حقیقت جنگ را برای افکار عمومی جهان افشا کرده و آشکارا به نفع ایران است: از جمله تعیین متجاوز، پرداخت خسارت، تعیین مرزهای بین المللی و از این رو صدام خشمگینانه زیر بار پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نرفت و مصمم شد تا با حمله به خرمشهر و کرمانشاه، ایران و شورای امنیت سازمان ملل را در عملی انجام شده قرار داده و مجبور به صدور قطعنامه ای جدید نماید.

او برای این کار و به جهت اینکه بتواند تا حدودی از بار مسئولیت حمله پس از قطعنامه شانه خالی کند و آن را به دیگران نسبت دهد، دست به دامان منافقینی شد که در ظاهر خود را ایرانی می دانستند، اما باطنا از ابتدای انقلاب در مقابل همه ایرانیان از هر رنگ و نژاد و مذهبی ایستاده و زنان و مردان و کودکان بی گناه بسیاری را به خاک و خون کشیده بودند.
منافقین وطن فروش نیز که مورد طرد و نفرت آحاد ملت ایران قرار گرفته و مترصد فرصتی برای جنایتی مجدد بودند، خائنانه وارد این معرکه شدند. غافل از اینکه وعده الهی «ان ربک لبالمرصاد» در انتظار آنهاست و عزم شیطانی بی فروغشان با مجاهدت فرزندان غیور ملت ایران شکست خواهد خورد و دودمانشان را به باد فنا خواهد داد.

برادر محسن به محض آنکه از رسیدن منافقین به سر پل ذهاب مطلع شد، آقای هاشمی را در جریان قرار داد. برداشت آقای هاشمی این بود که این خبر بیشتر یک عملیات روانی است، اما آقا محسن که مسئله را جدی گرفته بود با هلیکوپتر خود را به اسلام آباد غرب رساند و به دستور ایشان، فرماندهان یگان ها از جمله برادران کوثری، سلیم آبادی و ... نیز به سرعت
خود را به منطقه رساندند و برادران شمخانی، رشید و وحیدی نیز در کرمانشاه مستقر شدند.
منافقین در محور غرب کشور، در منطقه قصر شیرین، سرپل ذهاب و سی کیلومتری کرمانشاه با نیروهای ما مواجه شدند و در یک نبرد هفتاد و دو ساعته، به فضل الهی رزمندگان اسلام متشکل از سپاه و ارتش و بسیج که خود را سلحشورانه از اقصی نقاط کشور به منطقه رسانده بودند در عملیاتی متحدانه با محاصره دشمن، منافقین را با تحمیل تعداد زیادی کشته، زخمی و اسیر شکست داده و تا مرز عقب راندند.

یکی از نکات جالب توجه در آن برهه و شرایط خاص، انتصاب برادر وحیدی از سوی آقا محسن بعنوان فرماندار نظامی کرمانشاه بود، چون هر لحظه ممکن بود منافقین وارد شهر شوند و همین تهدید بزرگ نیازمند تصمیمی متناسب با شرایط بود.

این عملیات در روز بعد نیز با حمله هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با سرکوبی شدید منافقان ادامه یافت و دشمن را دچار شکست سخت و سنگینی نمود. بدین ترتیب، منافقان شکست خورده، در این تجاوز نابخردانه، متحمل تلفات و خسارات عظیمی شدند که بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره‌انداز 80 میلی‌متری، 150 قبضه خمپاره‌انداز 60 میلی‌متری و 30 قبضه توپ 106 میلی‌متری منهدم شد. علاوه بر آن ده‌ها دستگاه تانک، نفربر، خودرو و نیز صدها قبضه سلاح سبک و نیز مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی به غنیمت نیروهای اسلامی درآمد. در این عملیات، 4800 نفر از منافقان نیز کشته و زخمی شدند.

از بازجویی اسراء منافقین مشخص شد که آنان در خیال خود قصد داشتند با تصرف بایگاه هلیکوپتری ارتش، سوار بر هلیکوپترها به تهران پرواز و با هجوم به زندان اوین، منافقین زندانی را آزاد نمایند و پس از آن با حمله به جماران، امام را شهید و کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند که عنایت الهی شامل حال رزمندگان اسلام شد و با سرکوب منافقین، برگ زرین دیگری بر تاریخ افتخارات ملت ایران افزوده شد.

بر اساس روایت شهید زنده، سردار علی فضلی از عملیات مرصاد

منبع: فارس
بمناسبت 5 مرداد سالروز عملیات مرصاد و روز ملی کرمانشاه
 
عملیات مرصاد به روایت یک عراقی
مروری بر عملیات مرصاد| توهم اشغال تهران چگونه در «چهارزبر» دفن شد؟
عملیات مرصاد :: تبلیغ هنرمندانه
بقیه عکس ها از یادمان منطقه عملیاتی مرصاد - بین کرمانشاه و اسلام آباد:  اینجا

اسامی 412 نفر از شهدای عملیات مرصاد

  • ۱۰:۲۲

شهدای عملیات مرصاد

در عملیات مرصاد 412 نفر از رزمندگان میهن اسلامی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند که از این تعداد 304 نفر ایرانی و 108 نفر شهدای خارجی سپاه بدر بودند که در عملیات مرصاد دوشادوش سربازان وطن به جنگ با منافقین پرداختند، لازم به ذکر است بنابر اعتراف منافقین در نشریه مجاهد در این عملیات بیش از ۲۰۰۰ نفر از افراد منافقین به هلاکت رسیدند که حداقل ۱۶ نفر از آنها در زمره مسئولان سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، شورای ملی مقاومت و ارتش آزادی بخش بودند.
تاریخ انتشار : 1399/5/5

۱- احمد آذری، فرزند علی محمد، متولد تهران

۲- علی اصغر آرونیکاشی، فرزند عباسعلی، متولد تهران

۳- جواد آستانه پرست، فرزند حسین، متولد خراسان

۴- احمد آقابیگی، فرزند ارسلان، متولد تهران

۵- جعفر آقایاری، فرزند علی، متولد تهران

۶- باباجان آلود، فرزند بابا، متولد کرمانشاه

۷- خسرو ابراهیمی، فرزند خانعلی، متولد تهران

۸- مرتضی احترامی، فرزند احد، متولد تهران

۹- خداشناس احمدی، فرزند اسلام، متولد تهران

۱۰- نصیر احمدی، فرزند جمشید، متولد کرمانشاه

۱۱- حسن احمدی، فرزند ابوالقاسم، متولد تهران

۱۲- محمد احمدی، فرزند حسن، متولد تهران

۱۳- علیرضا احمدی، فرزند شکرالله، متولد اصفهان

۱۴- نورالدین اسدزاده مقدم، فرزند روح الله، متولد لرستان

۱۵- امیرعلی اسدنژاد، فرزند محرم، متولد تهران

شهید نورالدین سپهوند - شهدای کمیته ، خرم آباد

  • ۲۲:۱۷

شهید نورالدین سپهوند -ازنا

شهید نورالدین سپهوند

کد ایثارگری: 6307142

نام پدر: علی بخش

محل تولد: لرستان ، خرم آباد 

تاریخ تولد: 1340/02/04

شغل: کادر انتظامی -پاسدار کمیته انقلاب اسلامی

تحصیلات: دیپلم

تاریخ شهادت: 1363/06/30

محل شهادت: گیلانغرب

مزار : گلزار شهدای بهشت رضا فاز ۱ -خرم آباد 

سامانه شهدا 

زندگینامه شهید نورالدین سپه‌وند: چهارم ادریبهشت 1340، در روستای اسکین از توابع شهرستان خرم‌آباد به دنیا آمد. پدرش علی‌بخش، کشاورز بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. سال 1369 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار کمیته انقلاب اسلامی و با سمت تک‌تیرانداز در جبهه حضور یافت. بیست ‌و نهم شهریور 1363، در گیلانغرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در بهشت رضای شهرستان زادگاهش واقع است.

افلاکیان

شهید نورالدین اسدزاده مقدم ، شهدای لرستان در عملیات مرصاد

  • ۰۳:۴۹

شهید نورالدین اسدزاده مقدم - پلدخترذ

شهید نورالدین اسدزاده مقدم

فرزند : روح الله

تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۰۵/۰۵

محل شهادت : اسلام آباد غرب

مزار : گلزار شهدای پلدختر - استان لرستان

یکم فروردین ۱۳۴۲، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش روح الله، فروشنده بود و مادرش صدیقه خانه دار . تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. راننده بود. سال۱۳۶۱ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. پنجم مرداد ۱۳۶۷، با سمت راننده در اسلام آباد غرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به پا، شهید شد. مزار وی در شهرستان پلدختر واقع است.

سایت یاد امام و شهدا

شهید نورالدین رحم خدایی ، شهدای ارتش ، خرم آباد

  • ۲۱:۲۳

شهید نورالدین رحم خدایی - خرم آباد

شهید نورالدین رحم خدایی

فرزند : نورمحمد

تاریخ شهادت : ۱۳۵۹/۰۷/۰۹

محل شهادت : جاده آبادان – خرمشهر

محل دفن : گلزار شهدای شهرستان خرم آباد

دوم اردیبهشت ۱۳۲۸، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش نورمحمد و مادرش هما نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سپس به ارتش پیوست. سال ۱۳۴۹ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. به عنوان استواردوم ارتش در جبهه حضور یافت. نهم مهر ۱۳۵۹، در جاده آبادان – خرمشهر به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

سایت یاد امام و شهدا

شهید مصطفی عارفی ، اولین شهید مدافع حرم مشهد مقدس

  • ۱۴:۳۵

شهید مصطفی عارفی - مشهد

شهید مصطفی عارفی فرزند عبدالعلی در ۱۵ دی ماه سال ۵۹ در شهرستان تربت جام چشم به جهان گشود.

وی تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد و سپس به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و در هنگ مرزی تایباد به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمت نمود.

ایشان در یکم اسفندماه سال ۸۱ با یکی از دختران سرزمین اجدادی خود (سیستان) در شهر ادیمی ازدواج نمود که حاصلش ۲ فرزند پسر به نام طاها و امیرعلی است که از شهید بزرگوار به یادگار مانده است.

شهید مصطفی عارفی در بیان پدرش که خود بازنشسته استانداری استان خراسان رضوی هستند، تنها فرزند پسر خانواده بودند که از زمانی که خود را شناختند سعی داشتند در عین رعایت احترام والدینش استقلال رای داشته باشند.

شهیدی که پرندگان برای او نوحه‌سرایی می‎‌کردند

  • ۰۱:۴۱

به گزارش نوید شاهد ایلام؛ پدرم هنگامی که رفته بودند تهران برای ملاقات سردار جعفری، خواهرزاده پدرم هم همراهشان بودند. ایشان برایم تعریف کردند: صبح که دایی از خواب بلند شدند به من گفتند دیشب خواب دیدم که شهید شدم و داستان خواب را برایم این گونه تعریف کردند و گفتند: دیدم داخل یک کوه و بیابان هستم که شب هست و گویا فرزند کوچکم نیز همراهم هست؛ دیدم ۳ نفر در تاریکی شب دنبال من هستند (۳ نفر خیلی آدم نورانی بودند با لباس سفید)، یکی از این سه نفر جلو آمد و گفت: ای ابراهیم، زمانت در دنیا دیگر تمام شده است، خودت را آماده کن، باید با ما بیایی.

گفتم: این بچه را چکار کنم همراهم هست و خیلی کوچک است، می‌ترسد!. گفتند شما نگران فرزندتان نباشید، ما خودمان از او مراقبت می‌کنیم.

گفتم من دنبال کاری آمدم؛ چند کار ناتمام دارم هنوز انجام ندادم! گفتند ۶ ماه دیگر بیشتر وقت نداری اما دوباره در این بیابان در دل شب به دنبالت می‌آییم، خودت را آماده کن.

دقیق پدرم ۶ ماه بعد از آن خواب در ارتفاعات کوه بمو منطقه کردستان در ماه مبارک رمضان شهید شدند و هنگام شهادت روبه قبله افتاده بودند.

همرزمان پدرم گفتند: وقتی رسیدیم بالای سر شهید، انگار یکی او را به سمت قبله کرده بود، چند پرنده سپیده صبح آمده بودند بالای سر شهید و بی‌قراری می‌کردند، انگار برای شهید نوحه سرایی می‌کردند.

گفتند هر کاری کردیم پرنده ها از آنجا دور نشدند و از ما نمی‌ترسیدند و تا وقتی که پیکر شهید را از آنجا منتقل کنیم، آن‌ها هم آنجا بودند (احساس کردیم این پرنده‌ها طبیعی نیستند).

بعدها متوجه شدم پدرم خواب را برای مادرم تعریف کرده بودند و گفته بودند من دیگر ماندنی نیستم و باید بروم و تو خودت را آماده کن و بار آخر هم از مادرم خداحافظی کرده بودند و گفته بودند دیگر برنمی‌گردم.

«روایت فرزند شهید ابراهیم باقری»

شهید ابراهیم باقری که سال‌ها در جبهه‌های جنگ با نیرو‌های کومله و دموکرات مبارزه کرد، بعد از جنگ نیز همچنان در کسوت پاسداری در مبارزه با اشرار با جان و دل تلاش می‌کرد و سرانجام شهریور ۱۳۸۸ در درگیری شبانه با منافقین کوردل به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

منبع: نوید شاهد ایلام

شهید نصرالله رستگار - شهدای بهبهان

  • ۱۳:۰۴
https://shohadaye-behbahan.ir/Admin/UploadCenter/PicShahid/745/745.jpg
  • شهید نصرالله رستگار
  • نام پدر : خلیفه

  • تاریخ تولد : 1343/06/28

  • محل تولد : بهبهان

  • نوع عضویت : بسیجی / سپاه

  • تاریخ شهادت : 1365/10/27

  • محل شهادت : شلمچه

  • عملیات : کربلای پنج

  • محل دفن : گلزار شهدای بهبهان - قطعه 3- ردیف 14 - مزار 24

زندگی نامه

شهید نصرالله رستگار در بیست و هشتم شهریور سال ۱۳۴۳ در خانواده ای مذهبی در شهرستان بهبهان چشم به جهان گشود و دوران تحصیلات متوسطه را با موفقیت پشت سر گذاشت. شهید نصرالله قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در مسجد سلطان محراب بهبهان به طور فعالانه حضور داشت، بعد از پیروزی انقلاب در واحد فرهنگی بنیاد شهید، امور تحصیلی فرزندان شاهد را به عهده داشت. با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. و در عملیات والفجر مقدماتی و کربلای پنج شرکت کرد تا این که سرانجام در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه در تاریخ 65/10/27 به فیض شهادت نائل آمد..

قسمتی از وصیت نامه شهید نصرالله رستگار

وصیت نامه شهید حسن نوابی - شهدای بروجرد

  • ۱۷:۳۱

شهید حسن نوابی - بروجرد

شهید حسن نوابی

نام پدر: اسداله

شغل:  پاسدار 

تاریخ تولد: 7-1-1342 شمسی

محل تولد:  اشترینان - بروجرد

تاریخ شهادت : 30-10-1365 شمسی

محل شهادت : شلمچه

گلزار شهدا: بهشت شهدای بروجرد شهر بروجرد- لرستان

«حسن نوابی» هفتم فروردین۱۳۴۲، در روستای انگشته از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش اسدالله و مادرش سارا نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سی‌ام دی ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

شهید نوابی فرمانده گردان فتح از تیپ امام حسن (ع) بود. 

حسن در دست نوشته‌اش در این خصوص می‌نویسد:

شهید داوود دانایی - شهدای بهبهان

  • ۱۷:۱۱

شهید داوود دانایی - بهبهان

شهید داوود دانایی

بعد از پیروزی انـقلاب در مسجد امام حسین(ع) بهبهان انجـمن اسـلامی میـثم تمار را تشکیل می دهد و این انجـمن از فعال ترین انجمن های اسلامی شهر بهبهان در آن روزها بود.از کارهای این انجمن می توان به گشت های اوایل انـقلاب ومبارزه باگروهک های ضد انقلاب داخلی و حتی حضور فعال در جنگ تحـمیلی اشاره کرد. بـرادر داوود به علت فعالیت دراین گروه یکبار توسط گروهک های ضد انقلاب دریک حمله ی نابرابر توسط سه نفر مورد حمله قرار می گیرد و با کمک مـردم انـقلابی شهر آن سه نفر دستگیر و به کمیته انقلاب تحویل داده می شوند.

خاطره ای از شهید حسن نوابی - شهدای بروجرد

  • ۱۶:۳۶

شهید حسن نوابی- بروجرد ۲

گذشتن از خود 

راوی :محمد امین پور کنی 

ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۵ به همراه گردان امام حسین ع در روستای راهدانه نقده بودیم استراتژی دفاع متحرک عراق باعث شده بود که هر از چندگاهی به محورهای مختلف عملیاتی از شمالی‌ترین نقطه جبهه تا جنوبی ترین نقطه نقل و انتقال نمایم، روزی در ارتفاعات سلیمانیه، زمانی دیگر در ارتفاعات حاج عمران و بار دیگر در مهران یا نقاط دیگر.... 

در شب های ماه مبارکه رمضان با هماهنگی سید نورالله سیدی از فرماندهان گردان موافقت شده بود تا بین دو نماز مغرب و عشا هر شب یکی از بچه‌ها صحبت نماید شب های اول تا سوم را من، نادر فرح‌بخش و نصرالله رستگار پیرامون مسائل اخلاقی و معنوی دقایقی برای نمازگزاران رزمنده صحبت نمودیم. 

شب چهارم قرار شد حسن نوابی جوان محجوب و رشید بروجردی و از فرماندهان گردان صحبت کند ابتدا راضی نمی شد، اصرار کرده و تلاش بسیار زیادی انجام دادیم تا بتوانیم او را راضی کنیم و نهایتاً موافقت وی را جلب نمودیم بعد از نماز مغرب همه منتظر شنیدن سخنان حسن بودند، وی بلند شده و شروع به صحبت نمود خیلی طولانی صحبت نکرد خلاصه و مفید، اما سخنانی گفت که همه را به فکر فرو برد و ماندگار شد. حسن نوابی با اون حجب و حیای همیشگی گفت اگر می خواهید از خاکریز دشمن بگذرید باید اول از خاکریز خودتان بگذارید وگرنه پشت خاکریز می مانیم و در سیم خاردارهای نفس گرفتار شده و گیر می کنیم. 

همه به فکر فرو رفتیم و این تفکر تاثیر زیادی به جا گذاشت، شب های قدر که فرا رسید در محوطه استقرار نیروها که یک مدرسه بود تدارکات گردان برادران اس غلوم مروج و رضا تمامی از شهر، شیرینی زولبیا و بامیه تهیه کرده و احیای به یادماندنی و خاطره انگیز تا اذان صبح برپا شد که قرائت دعای جوشن کبیر توسط شهیدان داوود دانایی ، حسن نوابی و نصرالله رستگار بر شکوه و ماندگاری آن در خاطره رزمندگان افزود. 

هنوز سوز و گداز و ناله دوستان شهیدان مان و ندای العفو العفو آنها در گوش زمانه طنین‌انداز است نام و یادشان گرامی باد

#فرهنگ_جبهه

#ماه_مبارک_رمضان 

#گردان_امام_حسین

#حسن_نوابی

#داوود_دانایی 

#نصرالله_رستگار 

http://Www.Safeer.blogfa.com

وصیت نامه بسیجی شهید ابراهیم باقری ، شهدای کرج

  • ۱۵:۱۹

شهید ابراهیم باقری - کرج

"شهید ابراهیم باقری" در تاریخ دوازدهم شهریور 1347 در خانواده ای مومن و متدین در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را درسن 7سالگی شروع کرده و مشغول درس خواندن شد. تا پایان دوره ابتدائی را با موفقیت به پایان رسانید ولی بعدها به علت مشکلات زندگی نتوانست به تحصیل ادامه دهد و درس را رها کرده و به کار مشغول شد. در زمان اوج گیری انقلاب او هم در میان انبوه جمعیت با جثه کوچکش شرکت می کرد و ایفای نقش می نمود. بعداز پیروزی انقلاب اسلامی به فرمان امام وارد بسیج شده و به دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی پرداخت و تا پاسی از شبانه روز در راه خدا فعالیت می کرد. در پی شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به سرکردگی آمریکای جهانخوار بود، برای دفاع ازمملکت اسلامی و کیان هستی برای رفتن به جبهه ها ثبت نام نمود و یک دوره آموزش فشرده نظامی را با موفقیت تمام کرد و به سوی میدانهای مردانگی و شجاعت پا نهاد. تا اینکه سرانجام در تاریخ بیست وششم مرداد 1365 مصادف با ماه مبارک رمضان در عملیات نفوذی منطقه عملیاتی حاج عمران براثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

"وصیت نامه شهید ابراهیم باقری"

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan