- يكشنبه ۳۰ آبان ۰۰
- ۰۰:۳۸
نام : شهید ماشاالله ابراهیمی بوئینی
نام پدر: محمدتقی
تاریخ تولد: 1339/02/03
محل تولد: بوئین و میاندشت
تاریخ شهادت: 1365/10/20
محل شهادت: شلمچه
عملیات شهادت : کربلای 5
زندگینامه:
شهید ماشاالله ابراهیمی بوئینی، سوم اردیبهشت 1339، در شهر بوئین و میاندشت از توابع شهرستان فریدن چشم به جهان گشود. پدرش محمدتقی، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. سال1361 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیستم دی 1365، با سمت مسئول گروهان در شلمچه بر اثر اصابت ترکش شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
خاطرات
منطقه اجل عملیات کربلای ۵ بود. گردان برای ادامه عملیات آماده شده بود. برای شناسایی آخرین وضعیت دشمن، به خط میرفتیم. در راه به مقر فرماندهی وارد شدم. حاج حسین۱ از روی نقشه، کادر گردان را توجیه نمود. بسیار بشاش و سرحال بودو به شوخی گفت : به منطقه اجل میروید. مواظب باشید. کلمه اجل را خیلی غلیظ گفت: بچهها از طرزسخن گفتن او روحیه گرفتند. به خط رسیدیم. دشمن آتش سنگینی می ریخت. شناسایی در حال پایان گرفتن بود که چندین گلوله در اطراف ما منفجر شد. ماشاءالله ابراهیمی خندید وگفت : حاجی برویم، منطقه اجل است.
هنوز حرف او تمام نشده بود که گلوله ای نزدیک ما فرود آمد و ماشاء الله در حالی که خندهای بر لب داشت، به جوار حق شتافت.
مجموعه خاطرات رزمندگان گردان امام موسی بن جعفر(ع) لشکر۱۴ امام حسین(ع)
کتاب خط شکنان سرلشکر شهید حاج حسین خرازی، فرمانده لشکر امام حسین (ع)
راوی : ناصر علی بابایی
وصیتنامه شهید ماشاء الله ابراهیمی
بسم رب الشهداء و الصالحین
تبارک الذى بیده الملک و هو على کل شى قدیر
کاشفان حقیقت عشقیم سالکان طریقت عشقیم
ما عقابان قله توحید کشتگان فضیلت عشقیم
لاله رویان دشت عرفانیم سرفراز مشیت عشقیم
چون محبان صادق ایثار دل گرو در ودیعت عشقیم
سربداران زنده تاریخ تشنگان شریعت عشقیم
پیک فجریم و دشمن ظلمت روشناى بصیرت عشقیم
با هزاران درود و سلام بر پیر جماران و موسى دوران و عیسى زمان که همچو مردگانى چون مرا دوباره زنده کرد و حیاتى دوباره بخشید و با سلام بر منجى عالم بشریت امام زمان و با سلام بر تمام خانواده هاى شهدا و با سلام بر پدر و مادر قهرمانم که مرا به جبهه فرستادند و با سلام بر همه مومنین و مومنات بویژه همشهری هاى شهید پرورم . و با سلام بر همسر عزیزم نکاتى را لازم دیدم در آخرین روزهاى عمرم بصورت وصیت نامه بنویسم .
اول اینکه از همه مردم مى خواهم که هیچوقت از روحانیت جدا نشوند که همه چیز ما از روحانیت است دوم اینکه از همه برادران هم لباسیم مىخواهم که آنطور باشند که مردم از آنها انتظار دارند نکند خداى نکرده و چون من باشید و نتوانید رسالت سپاه را بر دوش بکشید این لباس شرف دارد ، حرمت دارد هزاران سپاهى شهید شده اند تا به اینجا رسیده ایم . انشاءا... که سپاه با همان شکوه و اتحاد شما باقى خواهد ماند . و من از برادرانم مى خواهم که از تنشهاى سیاسى دورى کنند که در گرداب سیاست غرق خواهند شد .
و اما در مورد پدر و مادرم اى پدر عزیز که با اخلاص و خلوص نیتت درس بزرگى دادى، مادر عزیز که زندگى ات پر از سختى و مشقت بوده است همه اعمال و رفتار شما براى این حقیر درس بوده است و هست از خداوند مى خواهم که شما را همچنان سلامت بدارد .
در مورد خانواده خودم و همسر عزیزم و فرزند دلبندم . اى همسر عزیز گرچه در طول مدتى که ازدواج کرده ایم مدتى را بیرون از خانه بودم و نتوانستم در خدمت شما همسر عزیز باشم ولى بدان که ثوابى که شما مى برى بیشتر است چون خلوص نیتت بیشتر بوده است که صبر کردى .
انشاءالله بعد از شهادتم هم چون پدر و مادر و برادرانم صبور باشى .
من از شما همسر عزیز مى خواهم که بعد از شهادتم هر طور که خدا فرموده فرزندم را تربیت کنى تا انشاءالله روح این حقیر شاهد دلاوری هاى فرزندم در لبنان و قدس باشد از کلیه برادران و اخوانم تشکر مى کنم که در تمام دوران زندگیم چون چراغ مرا هدایت کردند و در تمام دوران زندگیم کمکم کردند .
از همه شما حلالیت مى طلبم . خداوند به همه شما اجر عنایت بفرماید انشاءالله
و اما اى عمار عزیز و فرزندم پدرت نتوانست یک مومن باشد شما سعى کن یک مومن باشید تا بلکه در روز قیامت موجب شفاعت من گردى .
سی ام بهمن 62
منبع: بنیاد شهید شهرستان بوئین و میاندشت
شهید ابراهیمی: نفر دوم از راست