یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید آرش آزما (حامد) , شهدای بروجرد

  • ۲۱:۴۷

شهید حامد آزما - آرش - بروجرد

شهید آرش آزما ( معروف به حامد )

فرزند : صادق

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲۹

محل شهادت : شلمچه

محل دفن : بروجرد

بیستم خرداد ۱۳۴۶، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدر او صادق، کارمند بود و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و نهم دی ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گروه تخریب در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او در زادگاهش به خاک سپرده شد.

زندگی نامه شهید آرش (حامد) آزما

شهید حامد آزما - آرش - بروجرد

شهید حامد آزما در یک خانواده مذهبی در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود در دوران کودکی خود به همراه پدرش که معلم بود در مساجد و مجالسی که به نام ائمه اطهار تشکیل می شد شرکت می کرد و از همان دوران کودکی محبت اهل بیت در دل داشت و پدرش دقیقه ای از تربیت صحیح او غافل نماند و سعی می کرد که فرزندش را چنان تربیت کند که مورد رضایت خداوند و ائمه اطهار باشد شهید در اوان کودکی نماز می خواند و مسجد را خیلی دوست داشت و ایام مبارک ماه رمضان و ماه محرم و صفر در جلسات مذهبی و قرآن شرکت فعال داشت شهید حامد دوران ابتدایی را با نمرات عالی به پایان رسانید و همه معلمین از درس و اخلاق و رفتارش رضایت داشتند بعد از پایان دوره پنجم ابتدایی راهی مدرسه راهنمایی شد و بعد از پایان این دوره نیز وارد دبیرستان ظد ناگفته نماند که شهید از سال سوم راهنمایی جز اعضا پایگاه مقاومت بسیج در مساجد بود و شبانه روز با ضد انقلاب و منافقین داخلی در ستیز بود و از خانواده می خواست که اجازه دهند به جیهه برود.سن او کم بود و سپاه به او اجازه نمی داد به جبهه برود تا این که در سن 14 سالگی در تاریخ 1360/10/17 به عنوان رزمنده بسیجی رهسپار جبهه شد و در سن 19 سالگی در تاریخ 1365/10/29 در منطقه شلمچه در عملیات کربلای 5 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.در طول 5 سالی که در جبهه بودند در بیشتر عملیات ها شرکت کردند و در چهار عملیات مجروح شدند:

یک-عملیات والفجر مقدماتی از ناحیه باسن

دو- عملیات خیبر از ناحیه گردن

سه-در عملیات فتح مهران از دست دادن چشم راست و سه بند از سه انگشت دست راستش

چهار - عملیات... از ناحیه دو پا

شهید آرش در دوران مجروحیت بسیار صبور بود و آرزو داشت که بعد از بهبودی نسبی مجددا به جبهه برود و همدوش با برادران رزمنده اش به مبارزه ادامه دهد علاقه زیادی به رفتن به جبهه داشت حتی اگر به مرخصی می آمد سعی می کرد مدت کوتاهی بماند و زودتر به جبهه برگردد. هیچ وقت نشد که از جبهه برای ما صحبت کند و نمی گفت که در جبهه چه کاری می کنند اگر هم سوال می کردیم جواب می داد کاری که دیگران می کنند. آرزو داشتیم بدانیم او در جبهه چه می کند تا این که تعدادی از دوستانش به منزل ما امدند و ما از انها خواستیم برایمان بگویند که حامد در جبهه چه می کند.انها گفتند که خوشا به حالتان که چنین پسری دارید شیری است در جبهه در نبرد با دشمنان شب ها به عبادت خدا می پردازد و روزها نبرد میکند او فرمانده گردان تخریب است و رزمندگان را آموزش می دهد و غواص است و در این کار بسیار مهارت دارد.شهید آرش آرما قبل از شهادت فرمانده گردان تخریب چی سپاه یکم انصار الحسین (ع) استان همدان بوده است.

خاطرات شهید 

خاطره از زبان همرزمان شهید آرش آرما

حامد همانند بزرگواران کربلا و جنگجویان اسلام که دوستانش یکی یکی جلوی چشمانش به شهادت می رسیدند صبر در مصیبت می کرد و مقاوم و مستحکم در اراده خلل ناپذیرش همچنان به نبرد علیه کفر صدامی ادامه می داد و برای دوستانش از خداوند مغفرت و برای خود زندگی همانند آنها می خواست و همیشه در سختی هایی که بر آن بزرگوار وارد میشد سوالی می نمودم می فرمودند که سوره والعصر را همیشه و در زمان سختی ها بر زبان آور و همیشه توکلت بر خدا باشد و حتی یک لحظه هم خستگی به خود راه نمی داد. من خودم را لایق این نمی دانم که بخواهم از چنین سربازان امام زمان نام بیاورم و صفات پسندیده و الهی آن ها را بازگو کنم و بنا به وظیفه شرعی که بر گردن همگی همرزمان این شهید می باشد . خلاصه امر این که در طول برخوردهایی که در جبهه با هم داشتیم و سوالاتی که از آن بزرگوار می نمودم یک روز سوالی از این مجاهد شهید شد فرمود: که مرگ در نظر شما چگونه است؟ آیا مرگ برای تو حل شدنی است؟ فرمودند: مسئله مرگ از خیلی وقتها برایم حل شدنی است و هر لحظه آماده رفتن به پیشگاه حق تعالی می باشم. یک بار دیگر سوال پرسیدم که آیا زمانی که به نماز می ایستادی حالت خاصی داشتی؟ فرمودند زمانی به قنوت نماز می رسم و دست به قنوت میبرم احساس می کنم دعایم به آسمان می رود و خلاصه حامد چنان با روح معنوی اش به جبهه ها یک روح و فضای معنوی خاصی می داد و چنان در حرکات و سکناتش به درس زندگی کردن با عزت یعنی عمری که سرشار از رضایت معبود می داد و خلاصه در موقع به یاد و به فکر این عزیز یا این عزیز را ملاقات می کردم طبق گفته ای که بزرگان اسلام و خود خداوند که فرموده انسان وقتی دوستش را می بیند منظور دوستان خوب مخلص و به اصلاح عرف و اسلام مومن را می بیند به یاد خداوند می افتد عینا همان احساس به من دست می داد و حامد وصف حالش مصداق آیه (مگر انان که به خدا ایمان آورند و نیکوکار شدند و به درستی و راستی و پایداری در دین یکدیگر را سفارش کردند و به حفظ دین و اطاعت حق ترغیب و تشویق کردند) می بود. اما چرایش را پس از شهادت است که می یابیم که الحق این عزیزان مستحق شهادت بودند و گویی خداوند اراده فرموده است تا در این جهان خاکی هر چند بار همچون جرقه شام ظلمانی زندگی ما را با حضور و ظهور این شهدا نورانی کند که هم درخشیدن را بیاموزیم و هم راه را در این ورای پرده های ظلمات نفس از چاه باز شناسیم، و چه داغی این عزیزان با رفتن خود بر دلهایمان گذاشتند و ما را غرق در دریای حسرت و آه می کنند که ای وای عمری در کنار آنها و با آنها بودیم و نمی دانستیم که این گونه اند و اکنون که دانسته ایم دیگر نیستند گو اینکه هستند و زنده تر چه زنده ای زنده تر از کشته عشق آن هم عشق حسینی ما را به حیات طیبه می خوانند و به سوی کربلا (فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینظر ) حامد همچون همه در جبهه را که هر لحظه اش درس جدیدی دارد و پیام جدیدی از دست بدهد زیاد فکر می کرد چه در جبهه و چه به شهر می آمد هر وقت فرصت می کرد قدم می زد و فکر می کرد و این صفت او زبان زد همه کسانی بود که به نحوی او را می شناختند تشنه شهادت بود و در تمام عملیاتها تا زمان شهادتش شرکت کرده بود و در انتظار شهادت و ارادت عجیبی به سید الشهدا داشت.

درود خداوند بر او و سلام خدا بر او باد.

شهید آرش آزما - حامد --بروجرد

وصیتنامه شهید آرش آزما

بسمه تعالی

وصیت نامه شهید آرش آزما معروف به حامد که در عملیات کربلای 5 بدرجه رفیع شهادت نائل آمده است.زیرا که بر ماست صحبتی از خود بر جای بگذاریم و وصیتی بکنیم.می خواهم وصیتنامه ای بنویسم.

سلام و درود بر یگانه منجی بشریت نجات بخش انسان از تباهی ها و هدایت بطرف حقانیت حضرت رسول اکرم (ص)و با عرض ادب خدمت مولایمان خلیفه مسلمین حضرت علی (ع)این چراغ حق و حقیقت،با سلامی دیگر خدمت امام حسن (ع)نور اسلام که با صبر خود الگوی صابرین است و با زهم سلامی دیگر بر معلممان این استاد شهادت و شهامت و الگوی ایثار و استقامت،کسی که ما در مکتب او درس ایمان و ایثار و از خود گذشتگی را آموختیم و رمز زندگی را بما آموخت، به ما آموخت که چگونه زندگی کنیم و چگونه به شهادت عظیم نائل شویم.

السلام علیک یا ابا عبدالله..سلام بر تو ای حسین نام تو در قلب ماست، یاد عاشورای تو در سینه ها و داغ جانسوزت در قلب سوزناک ماست، داغ به اسارت رفته گانت، داغ مظلومیت زینب (س) داغ یتیمانت بما تحمل زندگی را نمی دهد، و عشق به تو ما را به این وادی کشانده، یا ا... نظر لطفی کن و ما را جزء سربازانت قرار بده،

الهی بنده ای پشیمانم، نمی دانم اگر لطفت نباشد چه می شود وای بر ما یا ا... اگر بر ما تفضل نمی کرد بجای اینکه در صحن و سرای تو باشیم و در کوی حسین معلوم نبود در کدام خرابات بودم. یا ا... چگونه شکر نعمت تو را کنم، دوست داشتم صدها جان داشتم و در راهت فدا می‌کردم ولی افسوس که بیش از این نمی توانم شاکرت باشم. یا الله خودت به فضل و کرمت ببخش ما را. سالها بود که در انتظار چنین فرجی بودم اما نمی توانستم خودم را آماده کنم، ولی خداوند تبارک و تعالی یاری کرد ما را تا توانستم خودم را با لطف خدا به خودش برسانم. زندگی برایم چو قفسی بود در میان صحرای بیکران عشق و منتظر بودم که خداوند تفضل کند و این قفس بشکند و آزاد شوم و رمز آزاد شدن از قفس را از معلم عزیزم از سرور گرامیم از سیدالشهدا آموختم. دانش آموز دانشگاه انسان ساز حسینم، عشق خداوند مرا مجذوب خود کرده و راهی جز این برای رسیدن به معشوق خود نیافتم.

و از شماها می خواهم برایم دعا کنید. دعا کنید شهید باشم و شهادتم مورد قبول درگاه خداوند باشد انشاءا... .

شکرگذار نعمت خداوند باشید و این نعمت و امانتی را که خداوند به شما مسلمین سپرده این کسی را که با رهبری قاطعش خار چشم دشمنان اسلام است و نایب برحق حضرت ولی عصر (عج) میباشد حفظ کنید. ای کسانی‌که دورادور نظاره گر صحنه های ایمان و شهادت و عشق هستند و این مسائل را درک نمی کنند و فقط از دید خودتان و نفع خودتان با این مسائل برخورد می کنید. اگر مقداری بخود بیائید و این مسائل شخصی خودتان را کنار بگذارید می توانید به اصل قضیه پی ببرید که چه غوغایی است در اینجا، خداوند انشاءا... شما را هدایت کند. و اگر تعداد قابل هدایت نیستید سعی کنید کارتان برای رضای خداوند باشد و این ملت شهیدپرور اسلام را از خود نرنجانید. به قول رهبر عزیزمان و کسانی‌که در هر جا و هر مکان، کسانی‌که به انقلاب ضربه میزنند باید از صحنه خارج بشوند.

باز هم در خاتمه از شما عزیزان می خواهم که امام را تنها نگذارید، در خاتمه دوست دارم اگر کسی یادی از ما کرد سوره والعصر را برای شادیمان بخواند و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

(یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی)

سلام بر حضرت مهدی (ص) یگانه منجی بشریت، سلام بر رهبر متقیان علی (ع) سلام بر حسن (ع) الگوی صبر و استقامت که با استقامت او کوهها سر شرم فرود آوردند، سلام بر حسین معلم عشق معلم شهادت، شهادت و از خود گذشتگی و سلام بر چهارده معصومین و سلام بر مهدی موعود (عج) خدمت خانواده عزیز و اقوام محترمم سلام میرسانم، پدر و مادر و خواهران عزیزم امیدوارم که با صبر خود مرا در مقابل سالار شهیدان در مقابل خداوند و در مقابل شهیدان روسفید کنید و خودتان را در مقابل فاطمه زهرا (س) روسفید کنید. من در اینجا افتخار می کنم به چنین خانواده عظیمی و شکر خداوند را بجای می آورم.شما می دانید که رفته ای به مکتب خون و شهادت و استاد این مکتب حسین است مدرک آن شهادت،

خواهران عزیز شما دیگر خواهران شهید هستید و اگر رعایت مسائل دینی را بکنید که میدانم رعایت می کنید خداوند را خشنود می کنید و برادرتان هم خوشحال می شود سعی کنید که به مسائل دینی اهمیت فراوانی بدهید از پدر و مادرتان پیروی کنید و سعی کنید که آنها را از خود نرنجانید. اگر عمویم و دائیم که مفقود بودند پیدا شدند و آمدند سلام مرا به آنها برسانید.

پدر و مادر عزیزم، زیرا که خداوند فرموده است دعای پدر و مادر در حق فرزندشان مستجاب است، لذا خواهشمندم برایم دعا کنید که شهید باشم و خداوند شهادتم را قبول کند و اگر یاد ما را کردید و می توانستید سوره والعصر را برایم بخوانید. از شما می خواهم همانند همیشه دشمن کوب باشید و یاور امام باشید. چون وقت کم است سخن را کوتاه می کنم و شما را به خداوند می سپارم.

«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی فی جنتی»

«امضاء حامد 65/10/3 ساعت 7 شب نزدیک عملیات بزرگ»

سوره مبارکه والعصر

این وصیتنامه در عملیات کربلای 4 نوشته شده که حامد در کربلای 5 شهید شده و تاریخ شهادتش 65/10/29 میباشد و در تاریخ 65/11/4 در بهشت شهدا بخاک سپرده می شود.

مدت 5 سال بود که بعنوان بسیج در جبهه بوده جزء تخریب بوده، فرمانده گروهان انفجارات، غواصی تخریب چی ، محل خدمت سپاه یکم کربلا.

تهیه و ارسال: کوروش گودرزی

به نقل از پایگاه شهدای لرستان 

روایت شهید «جعفر زمردیان» از شهید «آرش آزما»؛

شهیدی که با سن کم فرمانده گردان تخریب بود

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan