یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

مادری کردن یک زن عراقی برای شهدای دفاع مقدس/ زبیدات

  • ۰۷:۱۳

مادری کردن یک زن عراقی برای شهدای دفاع مقدس

در روستای زبیدات عراق، وقتی گروهی از تفحص شهدای ایرانی به آنجا می‌رسند،‌ مرد عراقی خبر از پیکر شهدایی را می‌دهد که بانوی عراقی برای آن‌ها، در این مدت مادری کرده است!

تفحص شهدا هنوز بعد از گذشت سالیان زیادی از پایان دفاع مقدس ادامه دارد. تفحصی که در دل آن، داستان‌ها و عنایت‌هایی نهفته است که گوشه‌ای از آن توسط برخی از متولیان تفحص شهدا بیان شده است، مانند ماجرایی که حسین عشقی، فرمانده قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی ستاد کل نیروهای مسلح در جمع زائران معراج شهدای تهران بیان کرده است. ماجرایی که عمق ارتباط قلبی میان مردم شیعه عراق و ایران را نشان می‌دهد. در ادامه این روایت را می‌خوانیم:

روز ۲۹ اسفندماه سال ۱۳۹۳ که روز جمعه بود، ما با گروه تفحص از الاماره به سمت منطقه زبیدات راه افتادیم. همین که به اصطلاح تفریحی برای بچه‌ها باشد و هم اگر شد کاری را هم انجام داده باشیم. وارد منطقه‌‌ای شدیم که میدان مین وسیعی بود، در قسمتی که به اصطلاح کمتر آلوده بود پیاده و مستقر شدیم.

یکی از عجیب ترین شهدای دفاع مقدس (شهید حاج یونس زنگی آبادی)

  • ۱۵:۴۷

یکی از عجیب ترین شهدای دفاع مقدس

 ( شهید حاج یونس زنگی آبادی )

با مطالعه روایات شگفت‌انگیز و تأثیرگذار از نحوه زندگی و ظهور دوباره‌اش پس از شهادت، می‌توان وی را یکی از بی‌نظیرترین شهدای تاریخ نامید. ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که قرار بر این می‌شود آقای صفایی خاطرات شهید زنگی آبادی را تدوین و به صورت یک کتاب درآورد و در حالی که مشغول خواندن این خاطرات بوده و ناامیدانه از اینکه آیا می‌تواند این کار را انجام دهد یا نه؛ و آیا می‌شود در خاطرات شهید دست برد و یک قصه داستانی را به قلم درآورد؟! ناگهان با صدای زنگ‌های متوالی تلفن بعد از 25 بار که سعی می‌کرد جوابی ندهد بالاخره مجبور می‌شود گوشی را بردارد تا ببیند این آدم سمج کیست که افکارش را می‌پراند! که ناگاه متوجه می‌شود او کسی نیست جز همان صاحب خاطرات یعنی شهید حاج یونس زنگی آبادی...

متن زیر بخشی از این ماجراست:

نزدیک بود خوراک ماهی ها شوم ! خاطره خلبان شهید حسین دل حامد

  • ۱۶:۳۵

خلبان شهید حسین دلحامد - تبریز

ماهی‌ها رهایم نمی‌کردند شناکنان به سوی قایق لاستیکی به حرکت درآمدم. هنوز کمی با قایق فاصله داشتم که احساس کردم لباس پروازم از هر طرف به سویی کشیده می‌شود. با وحشت نگاهی به اطرافم انداختم. ماهی‌های ریز و درشتی دورم حلقه زده بودند و هر کدام گوشه‌ای از لباس پروازم را به دهان گرفته و به سویی می‌کشیدند.

خاطره خواندنی و جالب از افتادن در دریا

برادران شهید دل حامد

شهیدی که یک تنه جلوی ۴۰ نفر داعشی ایستاد

  • ۰۰:۳۲

شهید عبدالکریم پرهیزگار

شهیدی_که_یک_تنه_ جلوی_۴۰_داعشی_ایستاد😳 
🌹این پست رو حداقل برای یک نفر بفرست و این شهید رو معرفی کن
🔴«اگر #شهید_عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست #داعش می‌افتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط می‌کرد.💢
⚠️‼️او به تنهایی با ۴۰ تن روبه‌رو می‌شود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به شهادت می‌رسد.
شهید پرهیزگار متولد ۱۳۶۵ و نخستین شهید مدافع حرم شهرستان خفر در استان فارس است. او ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچ‌گاه دومین پسرش را ندید.»😞
شادی روح این شیر مرد و همه‌ی شهدا صلوات 🌹♥️ 
 ‌ ‌ ‌🦋أللَّہُم•عـجِّڸْ•لِوَلیِڪَ•ألْفَـرَجـ🦋

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan