- چهارشنبه ۵ مهر ۰۲
- ۱۱:۰۶
شهید محمودرضا عندالله و شهید داود کریمی (برادر حاج محمود کریمی)
خاطرات مادر شهید
دعای قنوتی که به شهادت منجر شد
مادر پس از نگاه به عکس فرزند شهیدش میگوید: پدرش خیلی به بچهها بها میداد، یادم میآید منزل یکی از اقوام مهمان بودیم محمود را پیشنماز کرد. محمود بچه بود در قنوت خواند: اللهم ارزقنا شهادت! بعد از نماز پدرش بغلش کرد و بوسید، اما داود به محمود میگفت: کلمه را تو گفتی، اما لقمهاش را من میخوردم (یعنی من شهید میشوم).
بعد از شهادت شوهرم، آقا داود حکم پدر را برای بچهها داشت، اما مدام جبهه بود. حواسش به درس و نماز اول وقت بچهها بود. گاهی پیشنماز میایستاد و بچهها پشت سرش نماز میخواندند. یکبار ندیدم نماز شبش قضا شود. پسرها سرشان تو کتاب و مسجد بود. داود گاهی میآمد ظرف غذا و سفره نان را برمیداشت و برای بچهها به مسجد میبرد. هنرستان آزادی فلسطین رشته تاسیسات درس میخواند. شناسنامهاش را دو سال بزرگ کرد و از پایگاه شهید بهشتی اعزام شد.
به حاج محمود وصیت کرده بود که در مراسمش او نوحه بخواند. وقتی خبر شهادت داود را دادند محمود خودش پای تلفن بود که گفتند چند تا از گلهای مسجد پرپر شدند و اسامی را میگوید و محمود همه را گوش میکند و آخرش میگوید: داود داداش من است.» داود ۲۱ دی ماه ۱۳۶۵ در شلمچه به همراه ۱۱ نفر از بچههای این محل شهید شد.
سلام. چرا دیگر شهیدان نبودند؟ شهید ارسلان گودرزی و...