یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

وصیتنامه شهید رستمعلی آقا باباپور ، شهدای بابلسر

  • ۱۳:۰۰

شهید رستمعلی آقا باباپور
نام پدر:ابوالقاسم
تولد: 14 خرداد ماه 1335 بهنمیر(بازارسر)
شهادت: 25 اردیبهشت ماه 1365(فاو)

وصیت نامه

«و آنان که در راه خدا هجرت گزیدند و در این راه کشته شدند یا مرگشان فرا رسید البته خداوند روزی نیکوئی نصیبشان می گرداند که همانا خداوند بهترین روزی دهندگان است.»
اینجانب رستمعلی آقا باباپور فرزند ابوالقاسم متولد 1335 که برای چهارمین بار، در تاریخ 5فروردین 1365 عازم جبهه شدم تصمیم به نوشتن وصیت نامه نمودم.
با درود و سلام فراوان بر پیغمبر گرامی و شهیدان کربلای حسین(ع) و بر مهدی موعود امام زمان(عج) و با درود بر حسین زمان پیر جماران، اسطوره مقاومت، امام خمینی و بر شهدای اسلام تا شهدای جنگ تحمیلی و بهشتی و یارانش و بر رزمندگان اسلام این کفر ستیزان جبهه های حق بر علیه باطل.
خدایا! ای معبود و معشوقم! در برابرعظمت و بزرگواریت, چگونه تو را ستایش کنم که این لطف را در حق من کردی. ولی همین قدر می دانم که هر کس تو را شناخت, عاشقت شد و هر کس که عاشقت شد از همه چیز دست شسته و به سوی تو می شتابد. خدایا! تو شاهدی عشق به انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، امام خمینی، آنچنان در سراسر وجود شعله ور است که اگر بخواهند قطعه قطعه ام کنند, دست از اعتقادم بر نخواهم داشت و به یاری اسلام و یاری پیر جماران خواهم شتافت.
هدفم از جبهه رفتن این است که دست ابر قدرت ها بخصوص شیطان بزرگ امریکای جهان خوار و این صدام کافر را کوتاه کنم و پاسداری از خون هزاران شهید و معلول کرده باشم, هیچکس به من اجبار ننمود، بلکه بخاطر در خطر افتادن حیثیت مان و در خطر افتادن اسلام و قرآن که بر همه چیز من ارجحیت دارد انتخاب نمودم، قرآن و اسلام در خطر است، همه باید برای اسلام گامی برداریم.
ای برادران و خواهران حزب الله! از نماز و قرآن هیچگاه غافل نباشید، قرآن را برنامه زندگی تان قرار دهید و به فرزندانتان نیز بیاموزید. نماز را اول وقت و در مسجد و به جماعت بخوانید که هیچ فضیلتی بالاتر از آن نیست. دست از جهاد نکشید، دست از یاری امام امت، قرآن و اسلام نکشید.
 
مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران

نامه بشارت فرزند چند دقیقه بعد از شهادت

نامه بشارت فرزند چند دقیقه بعد از شهادت

  • ۱۲:۳۴

شهید رستمعلی آقا باباپور ، بابلسر

نامه ای دردناک

 بعد از شلیک گلوله سمیونف‏ در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز دشمن نشست بالای دو اَبروی رستمعلی و پیشانیش را شکافت. صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد. ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که رستمعلی نامه داری فرمانده نامه را گرفت و باز کرد،از طرف همسرش بود:

رستمعلی جان، امروز پدر شدی، وای ببخشید من هول شدم، سلام عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم ؟ از جهاد اومده بودن پی ات، می خوان اخراجت کنن، خنده ام گرفته بود.‏ مگه نگفتی بهشان که جبهه ای؟ تهدید کردند که به خاطر غیبت اخراج شدی، مهم نیست، آمدی دوباره سر زمین کار می کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگی مان را نمی دهد، همان بهتر که اخراجت کنند. عزیزم زود برگرد، دلم برایت تنگ شده ...

✅ *ما مدیون شهدایی چون شهید رستمعلی هستیم که جز به اسلام، خدمت و وطن دوستی نیندیشیدند...*

مرتبط : وصیتنامه شهید رستمعلی آقا باباپور
عکس شهید در لحظه شهادت ...

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan