یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

خاطره ای از همسر شهید سیدنورخدا موسوی

  • ۰۰:۲۴

خانواده شهید سیدنورخدا موسوی

خاطره ای از خانواده شهید سید نورخدا 

در زمان حیات شهید سیدنورخدای عزیز یک شب سعادتی شد و با بچه‌های مسجد امام حسین علیه السلام به دیدار و زیارت این سید عزیز رفتیم.

بچه ها به دور نشسته بودند و پسر سید خدا پذیرایی می کرد.

همسر شهید نقل کرد که دیروز یک چندتا از خواهران برای دیدار آمده بودند و گفتند که خواب دیدیم که در منطقه سوریه و اطراف حرم حضرت زینب سلام الله علیها در حال جمع آوری اعضا و اجساد شهدا بودند . یک آقایی بود که به او می گفتند خادم حرم .

از او پرسیدیم که این دیگه آخرین مرحله نبرد و شهادت شهدا است؟! 

ایشان گفتند که نه . یک مرحله دیگر هست که در آنجا وقتی پسر سید نورخدا به شهادت برسه اونوقت دیگه پرچم رو‌ میدن دست امام زمان عج .

و ایشان به خوشحالی و شور و شوق می گفت :

یعنی همین پسرم‌ که داره پذیرایی می کنه. اونوقت من هم میشم همسر شهید و‌ هم‌ میشم مادر شهید .

و این را با یک حالت شور و شوقی می گفت که آدم تعجب می کرد از روحیه بالای این مادر.

آخه کیه که بهش بگن جوانت شهید میشه و با شوق و افتخار بگه من میشم مادر شهید 🤔😳

اللهم عجل لولیک الفرج

#مردان_خدا 📿

@mardane_khoda

شهید سید نورخدا موسوی و پسرش

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan