یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

بازگشت به خانه پس از ۳۶ سال ، شهید عزیزالله بهاروند ، شهدای خرم آباد

  • ۱۳:۱۳
شهید عزیز الله بهاروند1

به گزارش ایرنا، مردم شهید پرور و مسئولان اجرایی لرستان امروز پیکر مطهر این شهید را از میدان آرش گلدشت تا قبرستان فاطمیه ماسور خرم آباد تشییع کردند و  پیکر این شهید در این آرامستان به خاک سپرده شد.

شهید عزیزالله بهاروند، متولد ۱۳۳۹ روستای دیناروند علیا از توابع شهر خرم‌آباد که اسفندماه سال ۶۳ طی عملیات بدر در جزیره مجنون به شهادت رسیده بود، پس از ۳۶ سال شناسایی شده و امروز آیین تشییع و خاکسپاری این شهید والامقام برگزار شد.

شهید ارتشی «عزیزالله بهاروند» از تیپ ۶۵ نیروی ویژه ارتش جمهوری اسلامی تنها ۲۴ سال داشت که در «عملیات بدر» به شهادت رسید و پیکرش در جزیره مجنون باقی ماند که پس از گذشت ۳۶ سال از شهادتش، با تلاش گروه‌های تفحص، کشف و از طریق پلاک هویت شناسایی شد و با اعلام واحد ایثارگران نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، خانواده از کشف و شناسایی پیکر شهید خود مطلع شدند.

استان لرستان ۶ هزار و ۳۰۰ شهید، ۹۸ هزار و ۸۳۷ ایثارگر، ۲هزار و ۹۵۱ نفر جانباز زیر ۲۵درصد، ۶ هزار و ۳۷۹  جانباز ۲۵ تا ۷۰ درصد، ۲۶۳ جانباز ۷۰ درصد به بالا، همچنین ۸۳۷ نفر آزاده را تقدیم نظام و انقلاب کرده است.

شهید عزیز الله بهاروند2

شهید «عزیزالله بهاروند» در خاک آرام گرفت

روایت یک مادر شهید از ۳۵ سال چشم انتظاری + فیلم

  • ۱۲:۱۹

لرستان| روایت یک مادر شهید از 35 سال چشم انتظاری + فیلم

من پسرم را در راه خدا دادم امیدوارم خدا این هدیه را از من قبول کند

شگر علی بهاروند در اولین روز فروردین ماه سال 41 در یکی از روستاهای اطراف خرم‌آباد دیناروند علیا به دنیا آمد، چون اولین پسر خانواده بود وقتی به دنیا آمد سبب شادی وصف ناپذیری در خانه شد، 23 ساله که شد راهی جبهه شد یکسال از رفتنش نگذشته بود که خبر شهادتش را برایمان آوردند.اکنون 35 سال است که منتظرم پسرم از در بیاید، هر شب قبل خواب عکسش را نگاه می‌کنم و صبح صورتش را با دستمال تمیز می‌کنم.

نگاههای مادری که 35 سال به یک قاب عکس دوخته شد

مادر شهید با وصف حال و هوای خود از روزی می‌گوید که خبر تشییع و تدفین شهید عزیزالله بهاروند شهیدی که طی ماههای گذشته تفحص و به زادگاهش لرستان برگشت می‌گوید: حال و هوای عجیبی داشتم بوی پسرم را حس می‌کردم، شهید عزیزالله از بچگی با پسرم دوست بود وقتی برگشت دل من هم آرام گرفت وقتی شهید می‌آورند به استقبال می‌روم و مویه می‌خوانم.

مادر شهید با بغضی 35 ساله و اشکی که بر چشمانش جاری بود ادامه داد: پناه بر خدا شاید تا زنده بودم پلاک، ساک یا تیکه‌ای از لباس پسر مرا هم آوردند، جای قبر پسرم را خالی گذاشته‌ام و بچه‌هایم را قسم داده‌ام تا اگر زنده بودم و برنگشت جنازه‌ام را در قبر خالی پسرم دفن کنند و لباس‌هایش را زیر کفن روی سینه‌ام بگذارند تا احساس کنم پسرم را بغل کرده‌ام.

مادر شهید مفقود الاثر در آرزوی آمدن یک پلاک

مادر شهید در پایان صحبت‌هایش گفت:  و در آخر شفاعتم کند.

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan