- دوشنبه ۲۵ تیر ۰۳
- ۱۶:۳۶
گذشتن از خود
راوی :محمد امین پور کنی
ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۵ به همراه گردان امام حسین ع در روستای راهدانه نقده بودیم استراتژی دفاع متحرک عراق باعث شده بود که هر از چندگاهی به محورهای مختلف عملیاتی از شمالیترین نقطه جبهه تا جنوبی ترین نقطه نقل و انتقال نمایم، روزی در ارتفاعات سلیمانیه، زمانی دیگر در ارتفاعات حاج عمران و بار دیگر در مهران یا نقاط دیگر....
در شب های ماه مبارکه رمضان با هماهنگی سید نورالله سیدی از فرماندهان گردان موافقت شده بود تا بین دو نماز مغرب و عشا هر شب یکی از بچهها صحبت نماید شب های اول تا سوم را من، نادر فرحبخش و نصرالله رستگار پیرامون مسائل اخلاقی و معنوی دقایقی برای نمازگزاران رزمنده صحبت نمودیم.
شب چهارم قرار شد حسن نوابی جوان محجوب و رشید بروجردی و از فرماندهان گردان صحبت کند ابتدا راضی نمی شد، اصرار کرده و تلاش بسیار زیادی انجام دادیم تا بتوانیم او را راضی کنیم و نهایتاً موافقت وی را جلب نمودیم بعد از نماز مغرب همه منتظر شنیدن سخنان حسن بودند، وی بلند شده و شروع به صحبت نمود خیلی طولانی صحبت نکرد خلاصه و مفید، اما سخنانی گفت که همه را به فکر فرو برد و ماندگار شد. حسن نوابی با اون حجب و حیای همیشگی گفت اگر می خواهید از خاکریز دشمن بگذرید باید اول از خاکریز خودتان بگذارید وگرنه پشت خاکریز می مانیم و در سیم خاردارهای نفس گرفتار شده و گیر می کنیم.
همه به فکر فرو رفتیم و این تفکر تاثیر زیادی به جا گذاشت، شب های قدر که فرا رسید در محوطه استقرار نیروها که یک مدرسه بود تدارکات گردان برادران اس غلوم مروج و رضا تمامی از شهر، شیرینی زولبیا و بامیه تهیه کرده و احیای به یادماندنی و خاطره انگیز تا اذان صبح برپا شد که قرائت دعای جوشن کبیر توسط شهیدان داوود دانایی ، حسن نوابی و نصرالله رستگار بر شکوه و ماندگاری آن در خاطره رزمندگان افزود.
هنوز سوز و گداز و ناله دوستان شهیدان مان و ندای العفو العفو آنها در گوش زمانه طنینانداز است نام و یادشان گرامی باد
#فرهنگ_جبهه
#ماه_مبارک_رمضان
#گردان_امام_حسین
#حسن_نوابی
#داوود_دانایی
#نصرالله_رستگار
درود خدا قوت برادر بزرگوار و ولایی روح پدر تان شاد و قرین ...