- يكشنبه ۲۱ آذر ۰۰
- ۱۳:۳۳
شهید تیمور آمده-فومن
سرباز وظیفه شهید تیمور آمده فرزند نبات به سال 1345 در روستای زیده شهرستان فومن در خانوادهای کشاورزو زحمتکش به دنیا آمد. هنوز حال و هوای خردسالی، بطور کامل از سرش بیرون نرفته بود که خود را در مدرسه دید.
دوره ابتدایی را در زادگاهش سپری نمود و پس از آن به دوره راهنمایی راه یافت و تا سال اول راهنمایی به درس خواندن پرداخت. پس از ترک تحصیل مدتی در خانه ماندگار شد و بعد هم برای اینکه سربار خانواده نباشد، به کار پرداخت. چند سالی از اشتغال او به کار گذشت، تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفت و زندگی مستقلی را آغاز کرد.
پس از مدتی با داشتن فرزند کوچک، تصمیم بر آن گرفت تا به جبهه رفته و به عنوان یک رزمنده، بهدفاع از میهن اسلامی بپردازد، بدین ترتیب در 1365/02/15 به میادین نبرد اعزام شد و مدتی به مبارزه پرداخت، تا اینکه در واپسین روزهای جنگ ایران و عراق، یعنی در سی و یکم تیر 1367 در منطقهی سومار که تحت محاصرهی نیروهای بعثی قرار گرفته بود، مفقود گردید و از آن پس به عنوان یک شهید بینشان و ناپیدا باقی ماند.
وصیت نامه شهید تیمور آمده:
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص
خداوند آن مومنان را که بطور دسته جمعی جهاد میکنند و در مقابل کافران مثل سدی آهنین می ایستند بسیار دوست دارد .
با درود فراوان به امام عزیزمان و با درود فراوان به ارواح پاک شهدای انقلاب اسلامی بخصوص شهدای جنگ تحمیلی و با درود به خانواده عزیزم که سالهای بهترین زندگی خود را صرف تربیت و تعلیم من کردند؛ انشاءالله که اجرا شما با خداست. من با تمام توانی که داشتم قدم در راهی گذاشتم که دنباله خط سرخ آل محمد و علی و لبیک به ندای امام حسین در صحرای کربلا است. با وظیفه شرعی که داشتم با سایر برادران هم رزمم عازم جبهه نبرد با کفار بعثی شدیم شاید خداوند از ما قبول کند انشاالله. اگر توانستیم در عرصه پیکار موفق شویم پیروزیه در غیر اینصورت اگر کشته شویم باز پیروزیم . چون به فرموده امام عزیزمان چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم . اما روی سخنم با شما خانواده عزیزم است پدر و مادری که سالهای متمادی از بهترین لحظه های عمرتان را صرف تربیت و ساختن من کردید و مرا به این سن رسانیده اید. پدرم ، مادرم شما بهترین کسان من در زندگیم بودید نمی دانم چطوری از زحمات شما قدردانی کنم انشاءالله که خداوند اجر شما را در آخرت میدهد . امیدوارم که زندگی پربارتری داشته باشید.
و حال مادرم، پدرم، برادرانم ،همسرم ، جواد مهربانم و خویشاوندانم همیشه به دستورات خداوند توجه کنید و همیشه بیاد او باشید. همسر عزیزم افتخار کن و بر خود ببال . اگر من شهید شدم برام اشک مریز تو همسر یک سربازی تو همانند زینب علیه السلام بردبار باش و سهی کن به جواد درس قرآن بیاموزی و لباس شادی بپوشانی و آن را به جبهه برای اسلام بفرستی و به جواد عزیزم یاد بدهی همانند علی اکبر باشد، او را متکی بخود و مؤمن و از کودکی روح او را با قرآن و ذکر خدا الفت دهی . جواد و همسر عزیزم سعی کنید حق خود را در قبال پدر و مادرم بجا آورید . و قرآن زیاد بخوانید بایستی در صحرای محشر بایستید . همرزمان عزیزم این آب و خاک و مکتب انسان ساز اسلام و امام عزیزمان را تنها نگذارید و تمام سعی و کوشش تان این باشد که در این امتحان الهی سربلند و پیروز بیرون بیائید. فراموش نکنید دنیا به آخر می رسد . به دنیای مادی دل نبندید و خود را مهیای سفر آخرت کنید . و درآخر وصیتم همسر مهربانم و آقا جوادم را به خدای بزرگ می سپارم و در آخرین وصیتم است . اگر مرا دوست دارید برایم اصلا گریه نکنید .
از طرف من به جواد عزیزم بگویید که بابایت به زیارت رفته است . خداحافظ
تیمور آمده
منبع: 405 شهید فومن
منبع: 405 شهید فومن