- شنبه ۹ دی ۰۲
- ۲۲:۰۶
پهلوان شهید خداکرم کاظمی
نام پدر: محمدحسین محل تولد: الیگودرز ، تاریخ تولد: 1330/01/15 شغل: معلم تحصیلات: کارشناسی تاریخ شهادت: 1360/10/16 محل شهادت: کرخه
مزار : گلزار شهدای مرکزی الیگودرز - استان لرستان
زندگینامه شهید خداکرم کاظمی
خورشید به برج حمل تابیده بود و مردم در تب و تاب دید و بازدید نخستین روز بهار سال 1330 بودند که در خانواده کاظمی کودکی چشم به جهان گشود و به خاطر عرق مذهبی و دینی نام خداکرم را برای او انتخاب کردند . محمد حسین کاظمی غیر از خداکرم یک پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه ی آنها از خداکرم یزرگتر بودند پدر با کشاورزی و مشقت به امرار معاش آنان می پرداخت . در آن سال ها خداوند توفیقی داد که محمدحسین و همسرش عتبات عالیات را زیارت کردند . خداکرم دوران خردسالی و ابتدایی را در دامان مادر و زیر نظر پدری متدین و با تقوا سپری کرد و در خانواده ای تربیت یافت که در دوران نوجوانی و جوانی ویژگی های اخلاقی و برجسته و خاصی را پیدا کرد و در طول دوران تحصیل از کار و کوشش در راه تامین معاش و مساعدت به خانواده کوتاهی نکرد ،
خداکرم زمان تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در شهرستان الیگودرز سپری نمود و هنوز 18 سال از عمر خود را سپری نکرده بود که از نعمت پدر محروم گردید و در سال 1348 پس از رحلت پدرش کربلایی محمدحسین در امر ورزش کشتی علاقه و شوق قابل توجهی از خود نشان داد به نحوه ای که در سال 1349 به عنوان نماینده ی کارگران لرستان در مسابقات کشتی کشور شرکت کرد و توانست مقام سوم ایران را به دست آورد . سپس به خاطر عشق و علاقه و هوش وافری که در کشتی داشت از استان لرستان در سال 1350 به مسابقات کشتی کشور که در استان کرمان برگزار می شد معرفی و در رشته ی کشتی فرنگی در وزن 52 کیلوگرم موفق شد مقام اول را کسب نماید و مدال طلای « آقای قدرت » را به گردن بیاویزد . کشتی های خداکرم با رقیبان در تاریخ ورزش الیگودرز ، لرستان و کشور جایگاه خاص و بیاد ماندنی دارد .از خصوصیات اخلاقی خداکرم این بود که ورزش را برای دفاع از مظلومان و ستمدیدگان دوست داشت و هرگز از شنیدن واژه ی قهرمان خوشحال و مسرور نمی شد بلکه با شنیدن القاب عرق شرمی چهره اش را به زیر می انداخت .
خداکرم در مسابقات زیادی شرکت داشته و پیوسته با عنوان کشتی گیر منتخب الیگودرز و لرستان در مسابقات شرکت داشته و بار ها حریفان خود را یا ضریه فنی و یا با امتیاز بالا می برد و مدال های رنگارنگی را به دست می آورد که مجال بیان آنها را نداریم . خداکرم به اندازه ای در کشتی اخلاق پهلوانی را رعایت می کرد که انسان را به یاد پهلوانان نامدار همچون محمود خوارزمی و جهان پهلوان تختی می انداخت . او انسانی صبور ، نجیب و محبوب بود . بویژه در میادین ورزشی و حتی کنار تشک کشتی که همه سرشار از هیجانات بودند او صبوری می کرد خداکرم در واقع مصداق بارز مولای و مقتدایش علی (ع) بود که فرمود: دشمن ظالمین و یاور مظلومین باشید. نکته ی جالب و شنیدنی که از این قهرمان کشتی و پهلوان اخلاق می باید یاد می شد اینکه همشهریان عزیز و علاقه مند به فتونت و جوان مردی پیوسته در کنار تشک کشتی نام خداکرم را « داش برار » یاد می کردند و با این لفظ به تشویق یک صدای او می پرداختند .
خداکرم بارها از سکوی قهرمانی بالا رفت سر به آسمان سایید و چهره ی معتبر و قابل احترام در بین مردم شد . اما آنچه که وی را در میان مردم متمایز از دیگران نمود و به شخصیت او اصالت بخشید صفات پهلوانی و جوانمردی و مردمی بودن او بود . ورزشکار و قهرمان به کسی اطلاق نمی شود که تنها سر و سینه ستبر و بازوی توانمند داشته باشد بلکه باید از صفات اخلاقی و انسانی والایی بهره مند باشد که او را از قهرمان ورزشی به « پهلوان واقعی » تبدیل نماید و خداکرم کاظمی اینچنین بود .آنچه خداکرم کاظمی را محبوب قلوب مردم بویژه ورزشکاران می کرد همان تدین ، زندگی ساده و به دور از تجملات ، حضور متواضعانه و مودبانه اش در متن جامه و اجتماع ، اخلاق ، رفتار و کردار نیکو و خدمات عام المنفعه وی بود .به همین خاطر بود که از سوی مردم ورزش دوست الیگودرز در سال 1350 پس از باگشت از مسابقات کشتی کشوری استان کرمان مردم با ساز و دهل به استقبال ایشان رفتند و او را روی دوش گرفته و تا درب منزل با شور و اشتیاق فراوان مشاعیت کردند .
خدا کرم پس از سپری کردن دوران سربازی در سال 1353 به استخدام آموزش و پرورش در آمد. با شروع شدن فعالیت مذهبی و سیاسی در شهرهای کشور خداکرم نیز با جمعی از دوستان که بعضی شهید شدند و تعدادی نیز در قید حیاتند در چاپ اعلامیه و تکثیر نوارهای حضرت امام خمینی (ره) و مبارزه با نظام ستم شاهی پیش قدم شدند . ایشان پس از شرکت در اجتماعات فرهنگیان مدتها تحت تعقیب بود و در سال 57 با شروع انقلاب اسلامی خداکرم کاظمی در کنار دوستان در ردیف اولین دلاورانی بود که لباس نظامی پوشید و با جمعی از دوستان به حفاظت از اماکن عمومی الیگودرز پرداخت و با پیروزی انقلاب اسلامی نخستین کمیته ی انقلاب اسلامی را در این شهرستان تاسیس کردند . ایشان در سال 59 به عنوان ریاست دبیرستان مذکور انتخاب گردید .
با وجود مشکلات زندگی و خانواده بنابر احساس نیاز جبهه های جنگ و حضوری در جبهه ها با فرمان امام خمینی (ره) در سال 1360 همه ی وابستگی های خود را رها کرد و به سوی جبهه های جنوب رهسپار شد خداکرم در روز 1360/10/16 در کرخه نور و پس از اقامه ی نماز صیح در حالی که به پاسداری از سنگر ها مشغول بود بر اثر اصابت مستقیم آرپی جی از ناحیه دست و کمر مجروح و در همان سنگر به شهادت رسید .
مادر این شهید بزرگوار حاجیه خانم طوبی 14 سال در فراق فرزند صبر پیشه کرد تا سرانجام در سال 1374 دار فانی را وداع گفت.
وصیت نامه شهید
وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ
و شما ای مومنان در مقام مباره با آنان خود را مهیا کنید و تا آن حد که می توانید از آذوقه و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و بر قوم دیگری که شما به دشمنی آنها آگاه نیستید و خدا به آنها آگاه است نیز مهیا باشید و آنچه در راه خدا صرف می کنید خدا تمام را بر شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد. (انفال آیه 60)
جنگ، جنگ است، عزت و شرف و دین و میهن ما در گرو همین مبارزات است. ما امانتی هستیم از جانب پروردگار متعال که هر آن خواهان این امانت شد باید با کمال مسرت و خوشحالی خود را تسلیم کرد و جان به جان آفرین بخشید.
سر نه که در راه عزیزان بود --- بار گرانیست کشیدن به دوش
بله اگر چنانچه امانت را طوری تقدیم کنیم که مورد قبول الله باشد زهی سعادتی است بس بزرگ و اگر هم لیاقت شهادت را داشتم به خداوند منان افتحاری است بسیار بزرگ، که این افتخار کمتر نصیب همه کس می شودو از درجات شهادت نمی شود گفت چون نه قلم توان دارد نه کاغذ گنجایش آن را. خدا یا تو می دانی که فقط به خاطر توست که به نداری امام زمان خود ابر مرد جهان به خاطر اسلام لبیک گفتم و با این کافران از خدا بی خبر به نبرد برخاسته و پوینده را حسین (ع) می باشم و به هل به ناصرش با دل و جان گوش فراداده و شجاعانه لبیک می گویم. ضمناً خدایا تو شاهد باش که زندگی من چیست و چگونه بوده و چگونه زیستم و از مال دنیا چیزی ندارم که در راه خدا انفاق کنم فقط یک ساختمانی دارم که با قرض زیاد ساخته ام که قبلا نوشته ام و همسرم اطلاع دارد که آن هم متعلق به همسر و بچه هایم می باشد و از همسرم می خواهم که تمامی بدهکاری‌ام را بدهد، اگر ساختمان را فروخته، خدا نکند مدیون کسی باشم. تمام سفارشم این است که دو تا فرزندانم را طوری تربیت کند که متکی به الله باشند.
و در ضمن اگر چنانچه افتخار شهادت را داشتم مواظب باشید تو را به خدا ناراحتی نکنید، حتی راضی نیستم که قطره ای اشک برایم بریزید. ای خدا تو شاهد باش که خوشحال نمی شوم که ناراحتی کنید به خاطر شهادتم. چون ممکن است دشمنان اسلام و منافقان از گریه و شیون شما سوء استفاده کرده، اگر ظاهراً ناراحت باشند ولی قلباً خوشحالند.
از مادرم می خواهم مرا حلال کند، از من راضی باشد، مرا بیامرزد و از گناهان من به لطف و بزرگواریش درگذرد. از تمامی فامیل و و خویشاوندان می خواهم مرا حلال کنند و از من راضی باشند. اگر در زمان حیاتم مزاحمت برایشان بوجود آوردم از تک تک رفقا طلب آمرزش می کنم.
از این بیشتر مزاحمت ایجاد نکنم. در قسمت پایان وصیت نامه‌ام از خانواده‌ام و تمامی مردمان شهرستان خود می خواهم که پیرو خط امام باشند و از روحانیت پشتیبانی کنند، چون نجات دهنده ی انسان و اسلام و روحانیت هستند.
خدا را قسم می دهم به خون پاک شهدا که انقلاب‌مان را به انقلاب مهدی (ع) متصل بگرداند، روزی نیاید که ما زنده باشیم امام نباشد. ای مردم سفارشم به شما این است که شما مدیون خون‌های شهدایید اگر بخواهید از خط امام خمینی که همان خط اسلام و قانون قرآن است تجاوز کنید. این پیام یک شهید است. در آخر با این کلام اللهی وصیتم را به پایان می رسانم.
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
والسلام
به امید پیروزی اسلام و برقراری حکومت عدل الهی و نابودی آمریکا جهانخوار و کفر جهانی و اسرائیل غاصب.
خداکرم کاظمی1360/10/10
تصاویر شهید در این سایت
