- دوشنبه ۱۸ دی ۰۲
- ۱۳:۳۶
مـحل شـهادت :جزیره مجنون
یکم مهر ۱۳۳۴، در همدان چشم به جهان گشود. پدرش ابوالقاسم و مادرش، نیمتاج نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند. سال۱۳۶۲ ازدواج کرد. به عنوان بسیج لشکر۱۰ سیدالشهدا در جبهه حضور یافت. هجدهم اسفند ۱۳۶۲، با سمت فرمانده تیپ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به پیشانی، کتف و پا شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
برادرانش اسدالله و غلامحسین نیز شهید شده اند. (اصالتا اهل ملایر هستند.)
متن وصیتنامه سردار شهید «حبیبالله شاملو»
او میگوید «ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین». همانا نماز زندگی، مرگ و ستایشم برای پرودگار جهانیان است؛ حسین جان؛ ما پیروانت به ندای غریبی و تنهایی تو لبیک میگوییم که تا وقتی در جهان مظلومی است، باید با ظلم جنگید و هر وقت اسلام و قرآن احتیاج به خون داشت باید از دیگران سبقت گرفت و پیش قدم باشیم.
شما ای اهل ایمان با کافران به قتال و کارزار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خوار گرداند و شما را با آنان منصور و غالب نماید و دلهای اهل ایمان را به ظفر بر کفار شفاء بخشد. به نام او که همه چیز از اوست و بنام او که زندگیام در جهت اوست وصیتنامه خود را شروع میکنم.
سلام و درود به خاتم پیغمبران محمد مصطفی(ص) و سلام بر حسین شهید. حسین جان اگر در آن فضای داغ و خونین کسی به فریادت نرسید و ندایت را لبیک نگفت، ما پیروانت در فضای گرم و خونین ایران زمین با مشت گره کرده به ندای غریبی و تنهائیت لبیک میگوئیم.
با درود برفرمانده جبههها و اجرا کننده عدل و برپا کننده جامعه توحیدی و منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) و با درود بر نائبش امام خمینی آنکه در افتاده با شیطانهای زمان، خمینی بتشکن و به یاد آن عاشقان و به یاد آن شاهدان انقلاب اسلامی و به یاد آن قطره قطره خون شهیدانی که از بدنشان در صحرای کربلا هر روز به زمین میریزد و آنها را سیراب میکند.
آری شهید گام بر میدارد در جهت هدفهای اسلامی و او در راه برقراری ارزشهای واقعی بشری کشته میشود و این یکی از عالیترین درجات است.
برادران و خواهران قدر رهبر مستضعفان جهان و رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) را بدانید و او را تنها نگذارید و او را حمایت کنید چنانکه حمایت او حمایت اسلام است.
سخنی با پدر و مادر عزیزم: پدر و مادر خوب و مهربانم؛ اگر شهید شدم، برایم گریه و زاری نکنید زیرا همیشه ما زنده هستیم و شما با بردباری و از خود گذشتگی همیشگی خود که باعث افتخار و سرافرازی ما گردیدید؛ حال هم مانند گذشته محکم و استوار و صابر باشید.
پدر و مادر جان: اگر من گاهی با صدای بلند با شما حرف زدم امیدوارم شما با آن مهر پدری و مادری فرزند گنهکارتان را ببخشید.
پدر و مادر عزیزم: شاید این افتخار مانند برادرانم (اسد و حسین و ناصر) نصیب من شد که من هم روزی بالاخره با قطرهقطره خونی که دارم شما را در پیش روی حضرت زهرا (س) رو سفید کنم و امیدوارم با همین خدمت کوچک زحمات چندین ساله شما را که برایم از کودکی زحمت کشیدید و بزرگم نمودید، جبران کرده باشم.
سخن دومم با برادران و خواهران عزیزم: اکنون میدانم اگر تفنگم از دستم زمین افتاد کسی هست که آن را بردارد. برادران و خواهرانم امیدوارم که با ایثار خون خود بتوانم درخت اسلام را آبیاری کنم و تداوم بخش راه امام حسین(ع) باشم. خون من از دیگران رنگینتر نیست، خون من از علیاکبر امام حسین(ع) رنگینتر نیست از شما خواهش میکنم از پدر و مادر خوب نگهداری کنید، نماز را بپادارید.
و سخن سومم با دوستان خوبم میباشد: عزیزانم، من اگر گاهی باعث رنجش شما شدهام مرا به خوبی خودتان ببخشید. عزیزانم به خون حسین(ع) قسم، به لحظه شهادت قسم و قسم به صدای خوش گلوله که تفنگم بیهوده بر زمین نخواهد افتاد و تا آخرین لحظه برای هدفم که جز راه الله نیست، مقاومت خواهم کرد و تا از پا نیفتم دست از جنگ نمیکشم، مگر با پیروزی اسلام.
دوستان عزیز شما نمیدانید که در اینجا چه لالههایی از جوانهای شیرینی که بوسیله این خمپارهها پریده میشود و چه بسا بعضی دیگر از خواب بیدار نخواهند شد.
دوستان این حرف آخر من است نه حرف من تنها حرف تمام جنگجویان است، حرف قرآن است که شاید کوهها از هم پاشیده شوند و دریاها خشک بشوند، ولی خشم و نفرت ما از دشمنان خدا هرگز فرو نخواهد نشست.
و تو ای همسر عزیزم: عقد ما در این دنیا و عروسیمان در آن دنیا باشد. همسر عزیز و مهربانم میدانی که تو را چقدر دوست دارم، اما باید مانند امام حسین(ع) زن و فرزند و مال و منال را فدای خدا نمود. خداوند انسان را به زن و فرزند و مال و منان امتحان میکند و تو نیز باید رسالتی زینبی داشته باشی.
مطمئن باش که خداوند به تو اجر عظیمی خواهد داد و از تو میخواهم که به خواهران بگوئی حجابشان را حفظ کنند چون حجاب تو خواهر مشت محکمی است بر دهان یاوهگویان.
چند شعر دارم که برایت میخوانم: دلم خواهد که با ایمان بمیرم/ به زیر سایه قرآن بمیرم/ دلم خواهد که پیش حجت تو/ سرافراز و خوش و خندان بمیرم/ دلم خواهد که در خط خمینی/ بهشتی گونه و انسان بمیرم/ به حق خاتم ادیان محمد(ص)/ مسلمان و به خون غلطان بمیرم.
و 3 بار شعار همیشگی: خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار؛ به یاری الله پیروزی رزمندگان
*مادر دیگر خجالت میکشم برگردم
متن زیر نیز قسمتی از وصیتنامه شهید اسدالله شاملو است: پس این بار انشاءالله من شهید میشوم، مادر برای شهادت من دعا کن. مادر من دیگر خجالت میکشم که برگردم. انشاءالله این بار یک تیر برای قلب من از طرف خداوند کادو پیچی شده و آماده است و من دیگر بر نمیگردم.
مادر اگر من شهید شدم گریه نکن و خوشحال باش و اگر نتوانستی تحمل کنی برای شهدای کربلا و گمنام گریه کن برای من که بعد از خودم 7 برادر دیگر دارم که در جبهه و خانه جایم را پر میکنند خجالت دارد گریه کنید.
به خواهرانم بگوئید به دانشآموزان بگویند که حجاب خود را حفظ کنند چون سیاهی چادر آنها کوبندهتر از سرخی خون من است و ارزش زن بودن را حفظ کنند و زینب گونه رفتار نمایند. به برادرانم بگویید که جبههها را خالی نگذارند که جبهه انسان ساز است. خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
یادش گرامی و پر رهرو باد
برادرانش: شهید غلامحسین شاملو - شهید اسدالله شاملو