- جمعه ۲۳ شهریور ۰۳
- ۲۳:۵۰
شهید محسن ابراهیم پور
کد ایثارگری: 6500851
نام پدر: حسین
محل تولد: اهر
تاریخ تولد: 1343/01/30
شغل: پاسدار
تحصیلات: کاردانی
تاریخ شهادت: 1365/01/06
محل شهادت: فاو
نام عملیات: والفجر8
مزار : گلزار شهدای وادی رحمت تبریز
قسمتی از وصیت نامه شهید محسن ابراهیم پور
بنده از روی ناآگاهی نرفتم نه، بلکه دقیقا زمان خود را شناختیم و امام خود را پیروی کردیم. ندای خروشان امام حسین(ع) را بواسطه رهبرم حضرت روح الله لبیک گفتیم. بعضی ها فکر نکنند که ندانسته رفتند و شهید شدند نه، بلکه از آن شهید 14 ساله گرفته تا آن پیر کهنسال همچون حبیب ابن مظاهر... همگی آگاه بودند و رفتند.
خاطره ای از شهید قنبر امانی وجنی و دوستش شهید محسن ابراهیم پور 🌹
شهید بزرگوار امانی جزو خالصترین شهدا بودند... ممکن است ما فکر کنیم ایشان غریب هستند اما الحمدلله در روستای زادگاهشان در کنار خانوادهشان به خاک سپرده شده اند...
ایشان متولد سال ۱۳۴۷ بودند و سنشان از من حدوداً ۷ سال کمتر بود...
من در عملیاتهای والفجر ۸ و کربلای ۵ با ایشان همرزم بودم، ایشان انسان بسیار خاصی بودند که در عملیات والفجر ۸ در گردان غواصی حبیب ابن مظاهر قرار داشتند در واقع به نظر بنده انسانهای درجه یک و خالص یا در گردانهای غواصی بودند یا در گردانهای تخریب...
در عملیات والفجر ۸ که بنده زخمی شدم من را به بیمارستان عیسی ابن مریم اصفهان بردند و پس از آن به بیمارستان شهدای تبریز انتقال دادند در این بیمارستان روی تخت دراز کشیده بودم که به تخت کنارم دقت کردم و متوجه شدم که شهید امانی در کنار بنده هست به ایشان گفتم: «برادر قنبر تو هم که زخمی شدی؟» گفت: «بله زخمی شدم...» سپس زد زیر گریه...
گفتم: «چرا گریه میکنی؟ به خاطر زخمی شدنت ناراحتی؟» گفت: «نه! به این خاطر ناراحت نیستم... من با شهید محسن ابراهیمپور قرار گذاشته بودم که با هم برویم و با هم برگردیم، ولی نمیدانم چه کار کرده ام که خداوند متعال شهادت را نصیب من نکرد...» من آیهٔ مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیه را برای ایشان قرائت کردم و گفتم: «نگران نباش تعدادی از رزمندگان، شهادت نصیبشان نمیشود و من هم زخمی شدم و شهید نشدم... این یک امر عادی است» گفت: «من با شهید ابراهیمپور قرارداد بسته بودم...»
زخمهای ایشان بهبود نیافته بود که مجدداً به جبهه بازگشتند من قبل از برگشتن به ایشان گفتم که بمان تا زخمهایت بهبود یابد... اما ایشان در پاسخ گفت: «این زخمها که چیزی نیست... مگر اتفاق خاصی افتاده؟»
در نهایت ایشان به فاصله یک سال بعد از شهادت شهید ابراهیم پور در عملیات کربلای ۵ در خاکی از بهشت در قسمتی از خاک کربلا در خاک شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گشتند.
نقل خاطره از برادر اسمعلی محمدی فرمانده اسبق سپاه ناحیه اهر و از همرزمان شهید والامقام قنبر امانی وجنی