یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

پیرمرد شهیدی که به مقام مکاشفه رسید/ شهید حاج فرضعلی احمدی

  • ۱۰:۱۹

پیرمرد شهیدی که به مقام مکاشفه رسید

یادی از حبیب‌بن مظاهر لشکر 25 کربلا، «حاج فرضعلی احمدی»

پیرمرد شهیدی که به مقام مکاشفه رسید

شهدا در جبهه های نور به مقاماتی می رسیدند که هر بنده ای در سیر و سلوک الهی سخت به دنبال آن می کوشد. اوج عرفان، سهل ترین و زیباترین طریق سیر الی الله را می شد در جبهه ها مشاهده کرد. بارها از مأنوس بودن سردار سرتیپ کمیل کهنسال «از فرماندهان دلیر لشکر ویژه 25 کربلا» با پیرمرد عارف «شهید حاج فرضعلی احمدی» شنیده بودیم. به همین منظور به سراغ این فرمانده دفاع مقدس رفتیم تا از انسش با این شهید بزرگوار سخن بگوید. سردار کمیل در این گفت‌وگو خاطره ای زیبا از مکاشفه این شهید نقل کرده است. صحبت های دلنشین سردار، تقدیم مخاطبین محترم می شود.


خواب دیدم که امام سجاد (ع) نوید شهادت مرا به مادرم می گوید

  • ۱۰:۲۹

https://s7.picofile.com/file/8238667750/mss1_2_.jpg

شهید محمد مسرور

پس از شهادت در دفتر ایشان خواب هایی را با دست خط خودش نوشته شده بود دیدیم که یکی از خواب ها، خواب خبر شهادت ایشان بود!!! دفتری که اولش نوشته شده راضی نیستم کسی قبل از مرگم آن را بخواند.


متن خواب های شهید محمد مسرور:

خواب اول
«این خواب خیلی مرا خوشحال کرد. خواب دیدم که امام سجاد (علیه السلام) نوید و خبر شهادت من را به مادرم می گوید و من چهره آن حضرت را دیده و فرمود: تو به مقام شهادت می رسی. و من در تمام طول عمر به این خواب دلبسته ام و به امید شهادت در این دنیا مانده ام و هم اکنون که این خواب را می نویسم یقین دارم که شهادت نصیبم می شود و منتظر آن هم خواهم ماند. تا کی خدا صلاح بداند من هم همچون شهیدان به مقام شهیدان برسم و به جمع آنها بپیوندم و هم اکنون و همیشه در قنوت نمازم دعای «اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک» است که خداوند شهادت را نصیبم کند و از خدا هیچ مرگی را جز شهادت نمی خواهم.»

خواب دوم

شهید ابراهیم امیدی ، شهدای ازنا

  • ۱۱:۵۰


شهید ابراهیم امیدی- ازنا

شهید ابراهیم امیدی
فرزند  :تقی
محل شهادت: منطقه عملیاتی حاج عمران
تاریخ شهادت:۶۵/۲/۲۸
مزار  : روستای آشور آباد شهرستان ازنا - استان لرستان

دوم خرداد ۱۳۴۰، در روستای آشورآباد از توابع شهرستان ازنا چشم به جهان گشود. پدرش تقی، کشاورز بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. پاسدار بود در جبهه حضور یافت. بیست  و هشتم اردیبهشت ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گروهان در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به گردن، شهید شد. مزار وی در زادگاهش واقع است.

سایت یاد امام وشهدا 

شهید «ابراهیم امیدی» به روایت همسرش؛

نور ایمان یعنی چه ؟ خاطره ای از شهید عبدالعلی ملک ذاکر - شهدای دزفول

  • ۱۸:۱۱

شهید عبدالعلی ملک ذاکر

خاطره/نور ایمان در صورت فرمانده گروهان 

سه‌شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۹ 

نوید شاهد - رضا تقی پور همرزم شهید "عبدالعلی ملک ذاکر" خاطره‌ای از همرزم شهیدش نقل می‌کند که بیانگر لحظه شهادت شهید می‌باشد. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

شهید عبدالعلی ملک ذاکر یکم فروردین 1342، در شهرستان دزفول به دنیا آمد. پدرش علی اکبر، آشپز بیمارستان بود و مادرش زهرا خانه دار بود. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیستم بهمن 1361 ،در فکه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص، در شهید آباد درفول به خاک سپرده شد.

خواهرش شوکت ملک ذاکر نیز به شهادت رسیده است.

متن خاطره:

شهید محسن ابراهیم پور - شهدای تبریز

  • ۲۳:۵۰

شهید محسن ابراهیم پور - تبریز

شهید محسن ابراهیم پور

کد ایثارگری: 6500851

نام پدر: حسین

محل تولد: اهر

تاریخ تولد: 1343/01/30

شغل: پاسدار

تحصیلات: کاردانی

تاریخ شهادت: 1365/01/06

محل شهادت: فاو

نام عملیات: والفجر8

مزار : گلزار شهدای وادی رحمت تبریز

نوید شاهد 

سامانه ملی شهدا

قسمتی از وصیت نامه شهید محسن ابراهیم پور

بنده از روی ناآگاهی نرفتم نه، بلکه دقیقا زمان خود را شناختیم و امام خود را پیروی کردیم. ندای خروشان امام حسین(ع) را بواسطه رهبرم حضرت روح الله لبیک گفتیم. بعضی ها فکر نکنند که ندانسته رفتند و شهید شدند نه، بلکه از آن شهید 14 ساله گرفته تا آن پیر کهنسال همچون حبیب ابن مظاهر... همگی آگاه بودند و رفتند.

خاطره ای از شهید قنبر امانی وجنی و دوستش شهید محسن ابراهیم پور  🌹

امام (ره) «تنگه چزابه» را «تنگه شهید علیمردانی» نامید

  • ۰۲:۰۵

https://cdn.mashreghnews.ir/d/old/files/fa/news/1393/2/15/564431_854.jpg

تنگه چزابه در جنوب کشور به یاد رشادت های شهید علیمردانی «تنگه شهید علیمردانی» نامگذاری شد.

نقل است وقتی به حضرت امام(ره) گزارش عملیات تنگه چزابه و رشادت شهید علیمردانی را دادند، امام(ره) فرمود: اسم این تنگه را تنگه شهید علیمردانی بگذارید.

امیر سپهبد صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، بعد از شکست عراق، در جمع افرادی که در تنگه مستقر بودند در یک سخنرانی گفت: «دیگر کسی به این تنگه، چزابه نگوید، بلکه به یاد رشادت و شهادت شهید علیمردانی که مردانه مقاومت کرد و در اینجا به شهادت رسید به این تنگه، تنگه شهید علیمردانی بگویید.»

شربتی خورد و گفت آخیش/ خاطره ای از شهید علی اکبر رومیانی -خرم آباد

  • ۰۰:۴۹

شهید علی اکبر رومیانی - خرم آباد

شهید علی اکبر رومیانی

فرزند : هادی

تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۰۶/۰۱

محل شهادت : زبیدات عراق

محل دفن : گلزار شهدای شهرستان خرم آباد

یکم شهریور ۱۳۴۷، در روستای هرو تابعه شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش هادی، کارگر بود و مادرش مریم نام داشت. دانش آموز دوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یکم شهریور ۱۳۶۳، در زبیدات عراق بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در بهشت-رضای شهرستان زادگاهش واقع است.

خاطرات برادر رزمنده رحیم ساکی :

خاطره ای از شهید حسن نوابی - شهدای بروجرد

  • ۱۶:۳۶

شهید حسن نوابی- بروجرد ۲

گذشتن از خود 

راوی :محمد امین پور کنی 

ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۵ به همراه گردان امام حسین ع در روستای راهدانه نقده بودیم استراتژی دفاع متحرک عراق باعث شده بود که هر از چندگاهی به محورهای مختلف عملیاتی از شمالی‌ترین نقطه جبهه تا جنوبی ترین نقطه نقل و انتقال نمایم، روزی در ارتفاعات سلیمانیه، زمانی دیگر در ارتفاعات حاج عمران و بار دیگر در مهران یا نقاط دیگر.... 

در شب های ماه مبارکه رمضان با هماهنگی سید نورالله سیدی از فرماندهان گردان موافقت شده بود تا بین دو نماز مغرب و عشا هر شب یکی از بچه‌ها صحبت نماید شب های اول تا سوم را من، نادر فرح‌بخش و نصرالله رستگار پیرامون مسائل اخلاقی و معنوی دقایقی برای نمازگزاران رزمنده صحبت نمودیم. 

شب چهارم قرار شد حسن نوابی جوان محجوب و رشید بروجردی و از فرماندهان گردان صحبت کند ابتدا راضی نمی شد، اصرار کرده و تلاش بسیار زیادی انجام دادیم تا بتوانیم او را راضی کنیم و نهایتاً موافقت وی را جلب نمودیم بعد از نماز مغرب همه منتظر شنیدن سخنان حسن بودند، وی بلند شده و شروع به صحبت نمود خیلی طولانی صحبت نکرد خلاصه و مفید، اما سخنانی گفت که همه را به فکر فرو برد و ماندگار شد. حسن نوابی با اون حجب و حیای همیشگی گفت اگر می خواهید از خاکریز دشمن بگذرید باید اول از خاکریز خودتان بگذارید وگرنه پشت خاکریز می مانیم و در سیم خاردارهای نفس گرفتار شده و گیر می کنیم. 

همه به فکر فرو رفتیم و این تفکر تاثیر زیادی به جا گذاشت، شب های قدر که فرا رسید در محوطه استقرار نیروها که یک مدرسه بود تدارکات گردان برادران اس غلوم مروج و رضا تمامی از شهر، شیرینی زولبیا و بامیه تهیه کرده و احیای به یادماندنی و خاطره انگیز تا اذان صبح برپا شد که قرائت دعای جوشن کبیر توسط شهیدان داوود دانایی ، حسن نوابی و نصرالله رستگار بر شکوه و ماندگاری آن در خاطره رزمندگان افزود. 

هنوز سوز و گداز و ناله دوستان شهیدان مان و ندای العفو العفو آنها در گوش زمانه طنین‌انداز است نام و یادشان گرامی باد

#فرهنگ_جبهه

#ماه_مبارک_رمضان 

#گردان_امام_حسین

#حسن_نوابی

#داوود_دانایی 

#نصرالله_رستگار 

http://Www.Safeer.blogfa.com

خاطره ای از فرمانده شجاع شهید حسن نوابی ، شهدای بروجرد

  • ۰۱:۲۹

شجاع و رئوف

راوی : عبدالصاحب مرائی

در بهار سال 1365 دشمن با در پیش گرفتن استراتژی دفاع متحرک به تعدادی از خطوط عملیاتی حمله کرده و چند منطقه از جمله شهر مهران را به اشغال خود در آورد ، ضرورت بازپس گیری این مناطق از دست دشمن تمام هوش و حواس فرماندهان را به خود جلب کرده بود .

در همین زمان نیز برای تقویت و پشتیبانی از تیپ۱۵ امام حسن مجتبی ع و تبدیل آن به یک لشکر قدرتمند نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد را که تاکنون یگان مستقلی نداشته و تحت امر لشکر 25 کربلا بودند به آن ملحق نمودند. با پیوستن نیروهای تازه نفس جدید تیپ وارد عملیات کربلای 1 در روند آزادسازی شهر مهران در تیر ماه 1365 شد.

از پادگان شهید ناصر کاظمی در قروه کردستان به منطقه عملیاتی شهر مهران حرکت و در صالح آباد مهران مستقر و چند روزی خود را برای سازماندهی و آمادگی نیروها در حال آماده سازی بودند ، در حالی که گرمای زیاد آن منطقه استقرار را برای ماندن مشکل کرده و نیروها را کلافه کرده بود.

با اعلام صدور دستور عملیاتی و ورود نیروها به عملیات کربلای یک گردان های تیپ شامل نیروهای قدیمی و جدید در یک تجربه عملیاتی جدید وارد شهر مهران شدند. شب با عبور از منطقه پوشیده شده از خارهای سخت با ارتفاع بلند را طی کرده تا به خاکریزی که تازه توسط واحد مهندسی ایجاد شده و در دشت مهران در جناح راست ارتفاعات قلاویزان حالت دشتبان پیدا کردیم.

درگیرهای پراکنده از دو طرف شروع شد و از طرفی بمباران های پیاپی دشمن بابت سقوط و از دست دادن مهران برای دشمن سخت بود ، در آن گرمای شدید و تابش مستقیم آفتاب ، تشنگی و نبود آب امان نیروها را بریده بود و تسلط دشمن بر منطقه و داشتن دید و تیر روی دشت مهران و جاده مواصلاتی امکان رسیدن نیازهای تدارکاتی و لجستیکی را مشکل کرده بود.

حسن نوابی از پاسداران شجاع و دلیر شهرستان بروجرد و از فرماندهان باسابقه نیروها در تیپ 15 امام حسن مجتبی ع بود و از آنجایی که توان دیدن تشنگی نیروها را نداشت با یک بشکه ۲۰ لیتری که یکی از رزمندگان به عنوان پوشش از او محافظت می کرد جلو چشم نیروها و دید دشمن با شجاعت وصف نشدنی که هیچ کس نمی توانست مانعش شود بسوی نهر آبی که بین ما و دشمن بود حرکت و زیر آتش خود را به آب رساند در حالی که همه آرزوی این کار را داشتند اما حسن تنهایی و به خاطر این که به رزمنده دیگری آسیب نرسد بشکه را از آب پر کرده و به بچه های رزمنده رساند.

حسن درب بشکه را آب پر می کرد به طوری که فقط لبان نیروها تر شود و به کل رزمندگان آب برسد و این کار را به نحو احسن و با اشک شوق و تشویق نیروها انجام داد ، در حالی که با توجه به آتش شدید دشمن تعداد زیادی از نیروها زخمی و چند نفر از بچه های گردان از جمله احمد دستاویز ، جعفری و۰۰۰ شهید شدند.

با پایان ماموریت گردان ما بحث جایگزینی پیش آمد و گردان تازه نفس جایگزین گردان ما در خط مقدم شد و حرکت را به سمت عقبه با رعایت فاصله به صورت ستونی پیاده طی می کردیم در حالی که بمباران های مداوم دشمن قطع نمی شد تا این که توسط چند هواپیمای میگ دشمن ستون نیروها در حین حرکت بمباران شدیم و چند نفر مجروح و نورالله کاظمیان با وضعیت وخیمی شهید شدند.

شهید نورالله کاظمیان در جمع همرزمان

حسن که مثل همیشه آخر ستون نیروهای گردان برای کنترل قرار می گرفت تا کسی عقب نماند و به افراد با جثه ضعیف و بنیه کم توان جسمی کمک کند ، یک مرتبه چشمانش به تن پاره پاره شهید نورالله کاظمیان افتاد و توان خود را از دست داد و روی خاکها به زمین نشست و با اشاره دست و چشمان گریان نیروها را از این صحنه دور کرده تا به حرکت خود ادامه دهند و خودش بالای سر وی نشست چون علاقه زیادی به این شهید داشت.

حسن نوابی سرانجام در عملیات کربلای 5 در 27 دی ماه 65 در حالی‌که نیروهای خود را به سمت دژ دشمن در جلوی نهر جاسم هدایت می کرد بر اثر اصابت گلوله دشمن به آرزوی دیرینه خود رسید و به شهادت رسید و در همین عملیات همشهری و دوست صمیمی او منوچهر علیئی نیز به شهادت رسید .

#حسن_نوابی

#کربلای_5 #نهر_جاسم #شلمچه

#ایثار#فرهنگ جبهه

http://Www.Safeer.blogfa.com

معلم شهید فرج الله حاتمی- شهدای بروجرد در حاج عمران

  • ۲۳:۰۸

شهید فرج الله حاتمی-بروجرد

شهید فرج الله حاتمی

نام پدر : کرم خدا

تاریخ تولد : 1331/07/04

محل تولد : بروجرد

شغل : معلم

تحصیلات : کارشناسی

تاریخ شهادت : 1365/02/30

محل شهادت : حاج عمران

نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6510363

سامانه ملی شهدا

سردار شفق صخره های قمیش

  • ۰۲:۵۶

عملیات بیت‌المقدس 2

سردار شفق صخره های قمیش


چند ماهی است فرماندهی گردان ثارالله شهرستان بروجرد به برادر پاسدار علی حسن نوری از رزمندگان سپاه بروجرد محول شده است .

گردان شهر ما پس از پشت سر گذاشتن چندین ماموریت آفندی (عملیاتی) مهم به تازگی در خط پدافندی گمو واقع در کردستان عراق مستقر شده و رزمندگان دلاور گردان شهرما بعداز عبور از ارتفاعات شمال غرب کشور عزیزمان ایران وارد کردستان عراق شده و به منظور دفاع از کیان کشور بر روی ارتفاعات صعب العبور ( سخت گذر ) و سوق الجیشی ( استراتژیک - راهبردی ) کردستان عراق مستقر شده اند.

سختی کار در خط مقدم سبب شده است گردان ها و گروهان ها طی جدول زمانبندی خاصی از خط مقدم به پشتیانی جابجا شوند .
مقر پشتیبانی لشکر در کنار سد بوکان واقع شده است .
در اواخر بهار سال 67 خط پدافندی گردان ثارالله تحویل گردان محبین می شود و نیرو ها پس از استقرار در قرارگاه پشتیبانی قرار است به مرخصی بروند و بعد از مراجعت از مرخصی روی ارتفاع هزارکانی عملیات کنند .

فرمانده شهید محمدعلی گودرزی - شهدای بروجرد

  • ۰۰:۳۲

شهید محمدعلی گودرزی - بروجرد

شهید محمدعلی گودرزی 

فرزند : علی محمد

تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۲

محل شهادت : منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق ارتفاع کچل برو 

مزار : گلزار شهدای شهرستان بروجرد

هشتم فروردین ۱۳۳۳، در روستای نجف آباد از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش علی محمد، کشاورز بود او چهره متین و دوست داشتنی داشت . وی با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش اقلیما خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید محمد علی پا به عرصه وجود گذاشته بود. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف بعنوان پاسدار سپاه اسلام مخلص خود را در کنار همسنگاران مجاهد الهی قرار دهد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در تاریخ ۲۲ اسفند ماه ۱۳۶۴ در ارتفاعات ناصر یک منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق توسط نیروهای مزدور بعث عراق بر اثر ترکش توپ به سینه، به پایان رسید و به خیل همسنگران شهید پیوست و خود را برای همیشه جاودانه ساخت.

مزار وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

وصیت نامه شهید :

۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan