یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید سیدمحمد موسوی ، شهدای روستای سنج الیگودرز

  • ۲۳:۰۰

شهید سید محمد موسوی - روستای سنج الیگودرز

شهید سیدمحمد موسوی

کد ایثارگری: 6129416

نام پدر: سیدعلی اکبر

محل تولد: الیگودرز ،روستای سنج

تاریخ تولد: 1331/10/01

شغل: کشاورز

تحصیلات: دیپلم تاریخ

شهادت: 1361/11/18

محل شهادت : جبهه جنوب 

زندگی نامه:

سید محمد فرزند سید علی اکبر در دی ماه سال 1331 در خانواده ای مذهبی فرزندی به دنیا آمد که نام او را محمد گذاشتند . در دوران کودکی پدر را از دست داد و از همان دوران با سختی ها و مشکلات  دست و پنجه نرم کرده و دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشتند.20 ساله بودکه انقلاب اسلامی شکل گرفت. وی در مبارزات دوران انقلاب نقش مؤثری داشت و با شرکت در راهپیمایی ها و حرکتهای گروهی شهرستان الیگودرز، دِین خود را به امام و ملت انقلابی اَدا کرد .

دستخط شهید دکتر ولیان - لیست رزمندگان و شهدای حاج عمران

  • ۱۴:۳۱

https://defapress.ir/files/fa/news/1397/5/20/494107_482.jpg

لیست رزمندگان و شهدای حاج عمران

اسامی شهدای گروهای حمزه ، از گردان شهدا لشگر ۵۷ اباالفضل (ع)

این فهرست را شهید ولیان یک هفته قبل از شهادتش نوشته است.

فرمانده گردان : سردار شهید سیدجواد میرشاکی بوده است.

https://s27.picofile.com/file/8457070768/%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%861.jpg

ارتفاعات حاج عمران

مراسم سالگرد شهید علیرضا ولیان

دوم خرداد ماه 1391، مصادف با بیست و ششمین سالگرد شهید والامقام سردار شهید دکتر علیرضا ولیان در گلزار شهدای شهرستان الیگودرز، گرامیداشتی با همت بسیج جامعه پزشکی استان لرستان و شبکه بهداشت و درمان شهرستان الیگودرز برپا شد.

وبلاگ شهید علیرضا ولیان 

http://shahid-valian.blogfa.com/post/64

شهدای حاج عمران

شهید محمدرضا دانیالی بروجردی ، شهدای دانشجو

  • ۰۰:۴۹

 شهید محمدرضا دانیالی بروجردی

شهید محمدرضا دانیالی بروجردی

نـام پـدر :غلام رضا

تـاریخ تـولـد :۱۳۴۵/۰۷/۲۱

مـحل تـولـد :تهران

سـن :۲۰ سـال

دیـن و مـذهب :اسلام شیعه

وضـعیت تاهل :مجرد

مسئولیت نظـامی :مسئول فرهنگی

تـحصیـلات :دانشجوی سال سوم ریاضی دانشگاه لرستان

تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۵/۰۳/۰۲

مـحل شـهادت :حاج عمران

نـحوه شـهادت :حوادث ناشی از درگیری

محل مزار: بهشت زهرا (س) تهران ، قطعه ۲۹، ردیـف ۱۶۱، شـماره ۱۰

بیستم مهر ۱۳۴۵، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش غلامرضا، ارتشی بود و مادرش،حدیقه نام داشت. دانشجوی کارشناسی در رشته ریاضی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۵، با سمت مسئول فرهنگی در حاج عمران عراق شهید شد. پیکرش مدتها در منطقه برجای ماند و پس از تفحص و تشییع در سال ۱۳۷۳ به خاک سپرده شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

صفحه شهید در پایگاه گلزار شهدا

شهید محمدرضا دانیالی بروجردی

خاطرات رزمنده بهمن امرایی از شهدای حاج عمران

مرتبط: شهدای حاج عمران ، شهدای بروجرد ، شهدای دانشجو

شهید ورزشکاری که به تختی لرستان مشهور بود

  • ۰۰:۱۱

شهید انوشیروان رضایی- خرم آباد

شهید ورزشکاری که به «تختی لرستان» معروف بود

شهید انوشیروان رضایی از شهدای ورزشکار لرستان که در بین مردم معروف به «تختی لرستان» بود در جریان فتنه خلق عرب که قصد تجزیه و جدایی خوزستان از خاک ایران را داشتند به عنوان فرمانده سپاه پاسداران خرم‌آباد عازم خرمشهر شد و اقدامات مؤثری در مقابله با تجزیه‌طلبان انجام داد.

رویای صادقه شهید احمد معظمی گودرزی ، شهدای بروجرد

  • ۱۳:۰۶

رویای صادقانه شهدا/ امشب سفری در پیش دارم

رویای صادقه شهید احمد معظمی گودرزی

امشب از شناسایی برنمی گردم

 نوید شاهد - خاطره ای از یکی از همرزمان شهید «احمد معظمی گودرزی» در مورد شهیدی که خواب شهادت خود را دیده بود و حتی زمان آن را می دانست.

نوید شاهد: یک روز که صبحانه را آماده کرده بودیم قدری منتظر ماندیم، ولی احمد نیامد. برای صرف صبحانه سراغ او رفتم. دیدم روی تخته سنگی نشسته گفتم: احمد صبحانه آماده است، بیا برویم صبحانه بخوریم. گفت: احمدی بیا بنشین. در کنار او نشستم. به سیمای او نگاه کردم. دیدم انگار در دنیایی دیگر به سر می برد. پرسیدم: مگر از کسی ناراحتی؟ چرا از برادران کناره گیری می کنی؟ گفت: امشب سفری در پیش دارم و به این گردان می اندیشم. به راستی چرا ناراحت نباشم؟ گردانی تازه تاسیس و بدون امکانات است و من هم امشب می خواهم بروم. بعد گفت ناراحتی من به خاطر خودم نیست، به خاطر این گردان است. پرسیدم: مگر ماموریتی در پیش داری؟ یا به مرخصی می خواهی بروی؟ گفت: آری به یک مرخصی دائمی. امشب از شناسایی بر نمی گردم. چون دیشب همه چیز را در عالم خواب دیدم.

او در آن روز با تمام برادران گروهان تحت فرماندهی خود با حالتی که متوجه نشوند، خداحافظی کرد. غروب آن روز حرکت کردیم، به منطقه عملیاتی رسیدیم. ماموریت به نحو احسن انجام شد. احمد در بازگشت لحظه شماری می کرد. چندبار به او گفتم: نمی دانم چرا امشب مثل شب های گذشته سرحال نیستی. گفت: نیم ساعت بیشتر به شهادتم نمانده. گفتم: شوخی نکن. در این حالت بودیم که خودمان را در پشت یک سنگر کمین دشمن دیدیم. برخورد ما با سه تن از مزدوران عراقی که در کمین گاه بودند، غیر منتظره نبود. از کمین دشمن هم گذشتیم. به ستون یک در حال بازگشت بودیم. مقداری از راه راست پیمودیم. ناگهان دیدم احمد به آسمان نگاه می کند و دقیقه شماری می کند. سبب را پرسیدم. باز به آسمان نگاه کرد ستاره ای را به من نشان داد و گفت: این ستاره را می بینی؟ گفتم: بله . گفت: این ستاره من است و تا لحظاتی دیگر از دیده ها محو می شود. هنوز چند قدمی به جلو نرفته بودیم که صدای انفجار مین با صدای ناله برادرانی که در جلوی ما در حرکت بودند، ادغام شد. احمد چند قدم جلوتر از من در حرکت بود. خود را در بالین او رساندم. دیدم روی زانو نشسته و صلوات می فرستد. گفتم: احمد موقع صلوات نیست دو تن از برادران ما شهید شده‌اند، چون کمین دشمن نزدیک است و تا عراقی ها متوجه نشده اند بلند شو تا اجساد را از منطقه دور کنیم. نگاهی جانسوز به من کرد و گفت: نگاه کن ببین ستاره ای که به تو نشان دادم محو نشده؟ با عجله به آسمان نگاه کردم تا شاید ستاره را ببینم، اما ستاره را ندیدم. از درخشش افتاده بود. خواستم به احمد بگویم بلند شو. دیدم گفت: سلام مرا به امام عزیز و خانواده ام و دیگر برادران حزب اللهی برسان. من هم سلام تو را به امام زمان(عج) و سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام می رسانم. بار دیگر با عجله به سوی آسمان نگاه کردم. آن ستاره را ندیدم. تا سریع سرم را به سوی احمد برگرداندم، دیدم به شهادت رسیده است.

منبع: کتاب لحظه های آسمانی/ دفتر سوم/ کرامات شهدا/ رویای صادقانه شهدا/ غلامعلی رجایی/ ناشر: نشر شاهد

منبع: نوید شاهد

سردار شهید علی رنگ - شهدای دزفول

  • ۱۲:۵۸
شهید رنگ-علی

سردار علی رنگ

جانشین فرماندهی واحد توپخانه لشکر ۷ ولی عصر (عج)


سال ۱۳۳۹ در یکی از محله های شهر دزفول در خانواده ای با ایمان فرزندی متولد شد پدرش که از پیروان و ارادتمندان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بود فرزندش  را علی نام گذاشت تا الفبای عشق به ائمه را از کودکی با گوشت و خونش قرین سازد.

دوران نوجوانی علی، همزاه بود با اوج فساد رژیم ستم شاهی در ایران.  ولی از آنجائی که علی از طفولیت با نام اهل البیت  و در دامان مادری با اصالت رشد و نمو کرده بود باعث شد تا سر بلند و رو سفید آن دوران را پشت سر بگذارد. علی از همان دوران کودکی و نوجوانی وارد جلسات قرائت قرآن و مجالس دینی و خط مبارزه مخفی با رژیم فاسد شاه گردید و در سال های اوج درگیری انقلاب اسلامی در راهپیمایی های مردمی حضور فعال داشت و به همراه دوستان هم فکر و مبارز خویش مثل شهید احمد رضا حسامی و حاج احمد کیانی و حاج عبدالحسین خضریان در محل و مساجد به کادر سازی و جذب جوانان پرداخت و ۱۹ بهار از عمر خود را پشت سر می نهاد که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. علی از جمله مردانی بود که عطش درونش را فقط پیوستن به خط و مبارزه مردان الهی تسکین می داد و در همان دوران به جمع مخالفین رژیم شاه و اردوگاه مبارزین خط امام و انقلابیون پیوست.

علی از همان دوران نوجوانی فردی دارای اخلاقی نیکو و همواره در طلب کسب حلال برای خانواده خویش تلاش می کرد و تابستان ها در کنار عمویش به بنایی مشغول بود و در تابستان های گرم دزفول روزه می گرفت و در عزاداری های محرم به عشق  سیدالشهداء (ع) عاشقانه شرکت می کرد و در عزای مولایش حسین (ع) رخت ماتم می پوشید و از داغ مصیبت های اهل البیت (ع) چشم هایش  اشک بار می شد.

۲)علی حدیث حریّت و آزادگی و حماسه و شهادت را آموخت و مقدمه ایی شد تا دل خود را با خدا  و اهل البیت (ع) نزدیک سازد و این عشق در دل او مأوا گرفت.

 

شهید نوجوان که اصرار می‌کرد آر پی جی زن باشد . شهید محمدرضا مقدسی

  • ۰۱:۱۸

آرپی جی

شهید محمدرضا مقدسی

نام پدر: رحم خدا

تاریخ تولد: 2-6-1349 شمسی

محل تولد:  بروجرد 

تاریخ شهادت : 1-3-1365 شمسی

محل شهادت : حاج عمران

دلیل شهادت : اصابت تیر و ترکش دشمن بعثی 

مزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد 

نوید شاهد 

خاطرات سید غلامرضا موسوی زاده از رزمندگان گردان ثارالله از تک عراق به حاج عمران:

این خاطرات برای اولین بار در این وبلاگ انتشار پیدا می کند... به دلیل اینک این خاطرات در دهه 60 ضبط شده اند سرنوشتی از راوی در دست نبود ... ( راوی از جانبازان و رزمندگان بروجرد است و من از خواهرزاده اش ، آقای سید حجت الله موسوی زاده احوالش را پرسیدم. زمستان 1400)

دلاوران لرستان / سردار شهید حمیدرضا ابراهیمی، فرمانده گردان عاشورا

  • ۱۱:۵۹

سردار شهید حمیدرضا ابراهیمی - کوهدشت

قدم با وضو بگذار بر این دشت      به پاس حرمت خون های کوهدشت

 سردار شهید حمیدرضا ابراهیمی فرمانده گردان عاشورا تیپ۵۷ابوالفضل (ع)

فرزند : کریم

تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۷/۱  شمسی        

محل تولد: کوهدشت - روستای گنجینه ضرونی

تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۵/۳  سرپل ذهاب

شهادت: در عملیات مرصاد توسط منافقین کوردل

مزار: گلزار شهدای کوهدشت

زندگینامه شهید :

شهید کریم بگ صفایی ، شهدای سرطرحان کوهدشت در حاج عمران

  • ۰۰:۱۷

شهید کریم صفایی ، کوهدشت

شهید کریم بگ صفایی

نام. کریم بگ. نام خانوادگی. صفایی

تولد. ۱/۲/۱۳۴۶ - سر طرهان کوهدشت

شهادت :  ۲/۳/۱۳۶۵ منطقه عملیاتی حاج عمران

تحویل جنازه و خاکسپاری: ۱۳۷۳ شمسی

حکایت ما حکایت سرزمین پر راز و رمز و مقدس حاج عمران است . این سرزمین از مردانی روایت می کند که تلخیها و دشواریها را زیر لگام آورده و بر ایمان واقتدار خود مهر تایید زدند.یاران میهن سربلند ایران دیدن چهر ه ی کریه دشمنان دیو خو و تاریک اندیش در سر زمین نور و روشنایی را تاب نیاوردند و دلاورانه میادین نبرد را فاتح شدند.

شبی از شبهای حاج عمران روانهای پاک در زمزمه های عارفانه ای به عروج نشسته بودند و حکایت رقص پروانه های واله را در وادی شمع عشق مرور می کردند و در وزش نرم نسیم مهر در تقلای دیدار معشوق سر از پا نمی شناختند.

شیرمردی از دیار طرهان دراین جمع عاشقانه بس بی پروا ،گوی سبقت از همه بر بوده بود. این شیر مرد کسی نبود جز کریم صفایی ،بسیجی خوشنام جبهه ی نبرد و دلاوری که هراس و واهمه واژ ه های بی مفهوم درس ایثار و از جان گذشتگی وی بودند .مردی دلاور ،نترس،شجاع ، شاداب و سر زنده و شوخ طبع و شادی بخش جمع یاران.

همسنگرش بهتر از هر کسی خاطرات آن شب را به یاد می آورد:

شبی دشوار که من تاکنون به سختی و رنج آوری آن در مدت حضورم در جبهه ندیده بودم.

خاطراتی از شهید غلامحسین بغداد پور - شهدای شیراز

  • ۱۱:۱۳

۱۳ رجب بود که شهید شد...

🌷 عملیات رمضان ؛ یه شب رفتیم یه جایی معروف بود به سه راه مرگ.
شب سختی بود تا صبح گلوله از همه طرف میومد. هوا داشت روشن می شد دیدیم یه عده زیاد دارن میرن عقب. خیلی مطمئن گفتیم اینا ترسیدن ولشون کن بعد یه عده دیگه و ...
مونده بودیم حدود بیست نفر زمین از شدت انفجار می لرزید و از همه طرف گلوله میومد. خلاصه یه وقت شهید حسن حق نگهدار اومد و گفت شما اینجا چکار میکنین خوشحال گفتیم ما اینجا رو حفظ کردیم.
گفت یکی بمونه کمک من و یه مسیر رو نشون داد و گفت سریع از این طرف فرار کنین محاصره شدیم و اون هایی هم که رفتن اسیر شدن!
تا چشم کار میکرد دور تا دور تانک بود و جوری بود که با تانک مث تک تیرانداز نفر میزدن!

خاطره دیدار شهید سید مصطفی دریاباری از زبان فرزندش

  • ۰۹:۳۲

نام :سیدمصطفیhttps://www.golzar.info/wp-content/uploads/2017/05/6209657.jpg

نام خانوادگی : دریاباری
نام پدر : سیدمحمد
تاریخ تولد : 1338/01/01
محل تولد : تهران
سن : 24 سـال
مذهب : اسلام شیعه
تاریخ شهادت : 1362/12/09
محل شهادت : جفیر
دسته عملیاتی : بسیج
یکم فروردین ۱۳۳۸، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش سیدمحمد، کارمند بود و مادرش، سیده لقمانه نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نهم اسفند ۱۳۶۲، در جفیر بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

پدرم را در طلائیه دیدم

در بهمن سال 1379 از سوى دبیرستان ما را به بازدید از جبهه هاى نور بردند. در 23 بهمن در اردوگاه اروند خرمشهر خوابیده بودم. نیمه هاى شب پدرم را که در موقع شهادت او من هنوز به دنیا نیامده بودم در خواب دیدم که به من می گفت : فردا شما را به منطقه طلاییه میبرند و هوا هم خوب خواهد بود و باران نخواهد آمد(روز قبل هوا بارانى بود و ما نگران این بودیم که در صورت ادامه باران نتوانیم از جبهه ها بازدید کنیم) به همین دلیل از پدرم پرسیدم: پس فردا به طلاییه مى رویم؟ گفت: بله به شوخى از او پرسیدم :تو را مى توانم در آنجا ببینم؟ پاسخ داد: آری، مى توانى مرا ببینى. پرسیدم: کجا مى توانم تو را ببینم؟ گفت: وقتى به طلاییه رسیدید در یک محل که نزدیک یک گودال است نماز میخوانید.

دسته بندی مطالب شهدا - استانها و شهرها

  • ۱۱:۴۸

یاد شهدا

دسته بندی مطالب شهدا استانها و شهرها
شهدای دولت (۱۷) آذربایجان شرقی (۱۲)
شهدای دفاع مقدس (۷۹۴) آذربایجان غربی (۷)
شهدای ارتش (۱۳۹) اردبیل (۹)
شهدای پاسدار (۲۲۶) البرز (۲۴)
شهدای انقلاب (۲۸) اصفهان (۶۲)
شهدای معلم (۳۱) ایلام (۳)
شهدای دانش آموز (۳۹) بوشهر (۴)
شهدای بسیجی (۳۲۲) تهران (۱۴۱)
شهدای غواص (۱۰) چهار محال و بختیاری (۶)
شهدای فرمانده (۱۱۷) خراسان رضوی (۳۰)
شهدای روستا (۱۸۶) خراسان شمالی (۷)
شهدای جهادگر (۶) خراسان جنوبی (۱۰)
شهدای امدادگر (۲) خوزستان (۳۱)
شهدای ترور (۶۸) زنجان (۶)
شهدای گمنام (۱۱) سمنان (۱۳)
شهدای مفقود الاثر (۱۳۲) سیستان و بلوچستان (۵)
شهدای ناجا (۳۵) فارس (۳۷)
شهدای سرباز (۶۰) قزوین (۱۲)
شهدای مدافع حرم (۵۵) قم (۱۸)
شهدای روحانی (۳۰) کردستان (۱۲)
شهدای دانشجو (۴۵) کرمان (۲۰)
شهدای امنیت (۵۸) کرمانشاه (۱۱)
شهدای مدافع سلامت (۶) کهکیلویه و بویراحمد (۳)
شهدای بمباران (۲۲) گلستان (۱۱)
شهدای زن (۳۷) گیلان (۱۴)
شهدای خردسال (۸) لرستان (۳۸۳)
شهدای خلبان (۶۶) مازندران (۲۱)
شهدای سادات (۵۹) مرکزی (۲۴)
شهدای نوجوان (۴۵) هرمزگان (۲)
شهدای فاطمیون (۸) همدان (۳۲)
شهید سوانح و حوادث (۱۲) یزد (۴)
رزمندگان (۲۵)
وصیت نامه شهید (۱۸۵) افغانستان (۵)
در باره دفاع مقدس (۱۵) سوریه (۵)
راهیان نور (۱) عراق (۱)
خانواده شهدا (۲۰) یمن
سایر مطالب (۱۲) فلسطین (۳)
عملیات های دفاع مقدس (۶) لبنان (۲)
خاطرات رزمندگان (۷)
شهیدان در کلام امام و رهبری (۶)
مناسبت ها (۳)
شهدای اغتشاشات 1401 (۱۱)

تعداد مطالب بیشتر از آمار بالاست

شهدا

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan