یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید عزیزالله فتح اللهی مطلق ، شهدای خدمت ناجا

  • ۰۰:۱۵

شهید عزیزالله فتح الهی مطلق-الشتر

شهید عزیزالله فتح اللهی مطلق

کد ایثارگری:۷۹۰۰۳۱۱

نام پدر:داود
محل تولد: الشتر ، استان لرستان
تاریخ تولد: ۱۳۲۸/۰۹/۱۵
شغل: ستوانیکم نیروی انتظامی
تحصیلات:دیپلم
تاریخ شهادت: ۱۳۷۹/۰۸/۱۵

محل شهادت: جاده میرجاوه-بندرعباس

مزار : الشتر - گلزار شهدای روستای کرت آباد

شهید خدمت

پانزدهم آذر ۱۳۲۸ ، در روستای کرت آباد توابع شهرستان الشتر به دنیا آمد. پدرش داود و مادرش خاور نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. ستوان دوم نیروی انتظامی بود. سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و صاحب سه دختر شد. پانزدهم آبان ۱۳۷۹ ، در حال ماموریت و هنگام تعقیب قاچاقچیان ،در اطراف روستای چه چکور بندرعباس دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.

https://shohada.org/assets/styles/org/public/media-images/1952375104.jpg?itok=dffugG-r

زندگینامه

شهید عزیزاله فتح الهی در پانزدهم آذرماه سال ۱۳۲۸ در روستای کرت آباد از توابع شهرستان الشتر در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش داوود و مادرش خاور نام داشت. دوران کودکی خود را در روستای کرت آباد و تحصیلات ابتدایی را در مرکز بخش در دبستان هدایت سپری نمود. بعد از تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه معرفت الشتر گردید و در محضر پدرش که استاد و قاری قرآن بود به حفظ و قرائت و یادگیری قرآن و نهج البلاغه پرداخت. پس از پایان تحصیلات سیکل بدلیل نداشتن دبیرستان در مقطع بالاتر و دسترسی نداشتن به شهرستان خرم آباد ترک تحصیل نمود و وارد خدمت مقدس سربازی گردید. پس از دو سال خدمت وظیفه وارد ژاندارمری شد. پس از سپری نمودن آموزشگاه در مرکز مرزن آباد شمال در سال ۵۳ فارغ التحصیل شدند ودر شهرستان رشت خدمت خویش را آغاز نمود و سپس به استان مرکزی منتقل گردیدند . سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و صاحب سه دختر شد. در سال ۵۷ و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و همراهی با مردم عزیز کشورمان به لرستان آمدند و در سال ۵۹ به هنگام آغاز جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن اسلامی به جبهه و منطقه عملیاتی(کرند) غرب اعزام گردیدند که در آن منطقه مجروح و جانباز ۱۵%شدند. پس از مداوای مجروحیت مدتی را در لرستان خدمت نمودند. سپس به منطقه عملیاتی کردستان برای آرام کردن آنجا اعزام گردیدند. پس از گذراندن دوران عملیاتی به مدت چهار سال و بعد از اتمام جنگ تحمیلی به استان مازندران انتقال یافت. از استان مازندران نیز به استان خوزستان منتقل گردیدند و در استان خوزستان در منطقه(سوسنگرد) فرماندهی پاسگاه حمیدیه را به عهده داشتند. سپس به شهرستان اندیمشک منتقل و در آنجا مسئولیت مدیریت اداره آگاهی این شهرستان را به عهده گرفتند و بعد از گذشت دو سال به استان هرمزگان که همان (محل شهادت ایشان است)منتقل گردیدند و در آنجا در حوزه ۲ بندرعباس مسئولیت پاسگاه (کولغان) را به عهده گرفت و پس از یکسال به فرماندهی یگان دسته مبارزه با قاچاقچیان و سوداگران مرگ نائل گردیدکه در مدت چند ماه مسئولیت خویش در این پست، رشادتهای ایشان زبانزد خاص و عام گردیده بود. سر انجام در یکی از روزهای کاری در حین انجام ماموریت در جاده بندرعباس، سیرجان و مشاهده اتومبیل قاچاقچیان اقدام به تعقیب آن نمود که در پی تعقیب و گریز خودرو حامل مواد مخدر، قاچاقچیان با سد راه کردن مسیر خودروی نیروی انتظامی و واژگون نمودن آن شربت شهادت را درتاریخ پانزدهم آبان ۱۳۷۹نوشیدند و به لقاءالله پیوستند. از خصایص اخلاقی ایشان بسیار متواضع و فروتن و حامی مستضعفان و ضعیفان بود. همیشه به فقرا و تنگدستان کمک می کرد و نیرومند و ورزشکار بود. همیشه صله رحم را بجا می آورد و بسیار صبور و رازدار و باتجربه بود. همیشه خوشحال و خندان و دارای روحی بلند و عزمی استوار بود.

خاطره ای از فرزند شهید

از جان گذشته

راوی فرزند شهید:ایشان فردی پرتلاش و جسور بودند هرکاری را که به ایشان محول می شد به معنی کامل و درست انجام می دادند. واقعاً از جان گذشته و فداکار بودند. زمانی که در استان هرمزگان خدمت می کردند فرمانده پاسگاه کولغان بودند. کولغان یکی از پاسگاه های مرزی و حساس بود. چون محل عبور قاچاقچیان از مرزهای خارجی به داخل و گذر از این پاسگاه به معنی ورود به بندرعباس بود. چه شبهایی که شهید تا صبح در مردابها می ماند تا قاچاقچیانی که از این مردابها با قایق عبور می کردند توسط نیروهای پاسگاه کولغان دستگیر شوند. پدرم برای حفظ آب و خاک و میهن از دست دشمنان و قاچاقچیان از هیچ کوششی دریغ نکردند حتی در این راه جان خود را برای حفظ میهن دادند. کشفیات و افراد متخلف و قاچاقچی که توسط شهید و نیروهای پاسگاه ضبط و دستگیر شده اند شاهد و گواه بر صدق گفته های بنده است. تمام این مدت ما تمام افراد خانواده شاهد خستگی ها و زحمات بی دریغ پدر بودیم و از این همه تحمل در آن گرمای شدید و بالای 50درجه شرجی را که در فضای بیرون و در میان مردابها و خورها بود تعجب می کردیم. و می دانستیم که این قدرتی است که خداوند برای حفظ آبرو و میهن به پدرم داده بود.

منبع: سامانه ملی شهدا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan