- سه شنبه ۱ آبان ۰۳
- ۱۴:۰۲
شهید سیداحمد دیباجی حسینی
سوم مهر ۱۳۱۱، در خمینی شهر اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش سیدنصرالله و مادرش، قمر نام داشت. تا پایان دوره دکترا (حوزه) در رشته اجتهاد درس خواند. روحانی بود. سال۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و سه دختر شد. هجدهم فروردین ۱۳۵۸، در مسجد محسنی میرداماد تهران مورد سوء قصد گروه ضد انقلاب منافقین قرار گرفت و به همراه دو فرزندش به شهادت رسید. مزار او در قبرستان وادی السلام - خاک فرج قم واقع است.
فرزندانش سیدعلی و سیدمحمد نیز همراه او شهید شده اند.
ماجرای شهادت شهید دیباجی و دو فرزندش
حوزه/ شهید دیباجی برای به ثمر رسیدن انقلاب، سعی و تلاش فراوان نمود و در جهت پیشبرد اهداف انقلاب نقش آفرین بود.
به گزارش خبرگزاری«حوزه» روحانی شهید حجت الاسلام سید احمد دیباجی حسینی از شهدای ترور اول انقلاب است، خفاش صفتانی کوردل، وجود موثر ایشان را تحمل نکردند، او و دو فرزند دلبندش سید محمد ۱۸ ساله و سید علی ۱۴ ساله را به شهادت رساندند.
آقا سید احمد به سال ۱۳۱۱ در یک خانواده روحانی در سده اصفهان به دنیا آمد. پس از طی دوره ابتدایی روانه قم شد و راه پر خیر و برکت پدر عالمش را در پیش گرفت.
ایشان پس از طی مقدمات و سطح، آهنگ نجف اشرف نمود و در آن دیار ولایت محضرآیات عظام حاج سید محسن حکیم طباطبایی، سید محمود شاهرودی و آقا سید ابوالقاسم خویی را مغتنم شمرد و بهره ها اندوخت. در این ایام با صبیّه شیخ آقا بزرگ تهرانی صاحب الذریعه ازدواج نمود. شهید گرامی مدتی بعد به اتفاق خانواده اش ، نجف را به مقصد مشهد ترک می کند ولی به عللی در تهران ماندگار شد.سید احمد دیباجی از سال ۱۳۴۵ به رستم آباد (اختیاریه) آمد و در مسجد مهدیه فعالیت می کرد. ایشان جلسات دینی تشکیل می داد و در راستای اعتلا بخشی به فرهنگ دینی مردم شهر تلاش و کوشش نمود. در خلال همین ایام کتاب تبویب الذریعه را آماده و جلد اول آن را به چاپ رسانید.
حرکت انقلاب
شهید دیباجی برای به ثمر رسیدن انقلاب، سعی و تلاش کرد و به اشکال مختلف مردم را نسبت به اهداف حرکت امام خمینی(ره) آگاه می نمود. او پس از به ساحل نشستن کشتی انقلاب بیکار ننشست و در جهت پیشبرد اهداف انقلاب نقش آفرینی نمود. سند این ادعا، خون پاک آن سید مظلوم است که همراه دو فرزند عزیزش بر زمین ریخته شد.
ایشان مسئولیت کمیته انقلاب مسجد مهدیه و مسجد محسنی تهران را بر عهده داشت . فعالیت های خالصانه اش آتش کینه و نفرت منافقان را برافروخت .
مرگ سرخ
عاقبت شامگاه یکی از روزهای فروردین 1358 پس از نماز مغرب و عشاء در اثر انفجار بمب در مسجد، شربت شهادت نوشید و به همراه دو فرزند مظلومش به دیار باقی شتافت.
خدمات علمی و اجتماعی
از جمله خدمات علمی این مرد دیندار در کنار تفسیر قرآن کریم، می توان به کشکول در علوم مختلف در دو جلد، الاجازات الی طرق الاحادیث و الروایات و تقریرات فقه و اصول اشاره کرد.
همچنین به همت سید دیباجی درمانگاه و صندوق قرض الحسنه حضرت مهدی(عج) تاسیس شد که منشاء خدمات در خور توجهی برای مردم است.
منبع: شهدای روحانیت شیعه
شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد دیباجى
امام جماعت مسجد مهدیه و محسنی
در دیار وادی السلام
ایشان طبق شناسنامه در 7 آبان 1311 در خانوادهای روحانی در خمینی شهر اصفهان دیده به جهان گشود. (در یکی از دستنوشته های شهید، تولد در 3 مهر عنوان شده است.) او در کانون گرم خانواده پرورش یافت و در هفت سالگی پا به دبستان نهاد. دوران ابتدایی را در شهرِ زادگاهش به پایان رساند و به صلاحدید پدر، برای تحصیلات حوزوی روانه قم شد و در محضر اساتید برجسته حوزه، به فراگیری دروس سطح پرداخت. در 24 سالگی برای ارتقاء سطح علمی خود به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر اساتید بزرگواری چون «آیتالله العظمی حاج سیدمحسن حکیم»، «آیتالله حاج سیدمحمود شاهرودی» و «آیت الله حاج سیدابوالقاسم موسوی خوئی» بهره مند گردیده، علوم مختلف را فرا گرفت. در همین سالها در کلاس های درس «حاج شیخ آقابزرگ تهرانی»؛ صاحب کتاب نفیس «الذریعه الی تصانیف الشیعه» شرکت نموده، در تهیه و تنظیم بعضی از قسمتهای کتاب به ایشان کمک کرد.
او که در 30 اسفند سال 1355 اجازه اجتهاد خود را دریافت نمود، به خودسازی نیز اهمیت می داد و در درس های اخلاق حاضر می شد. ساده و صمیمی
ایشان در سال 1339 با نوه بزرگ دختریِ استادش پیوند زناشویی بست و صاحب 5 فرزند گردید و در منزل نیز اخلاق و رفتاری نیکو داشت و به زهد و تقوا مشهور بود. با فرزندانش، رابطه ای صمیمی و دوستانه داشت و از نزدیک به امور تحصیلی و تربیتی آنان رسیدگی میکرد.
حوزه نجف یا مسجدی در تهران؟
وی در طول اقامت در نجف اشرف، بارها به ایران سفر می کرد. در یکی از این سفرها، از ایشان برای اداره امور مسجد تازه تاسیس «مهدیه» در محله رستم آباد دعوت به عمل آمد. ایشان با این که به اقامت در جوار مضجع شریف امیرالمومنین(ع) اشتیاق فراوان داشت و خانواده همسرش نیز در آن جا زندگی میکرد، با توجه به خلاء فرهنگی و مذهبی موجود در منطقه و احساس مسئولیت برای آشناساختنِ مردم با احکام اسلام، دعوت آن ها را پذیرفت و به ایران بازگشت.
وی بعدها امامت مسجد محسنی، در خیابان میرداماد را نیز برعهده گرفت و مسئول کمیته انقلاب اسلامی این مسجد و نیز مسجد مهدیه بود.
ایشان مسلمانی وارسته و دانشمند بود و همواره با کلامی نافذ و گیرا، سبب جذب مردم به مساجدِ تحت نظارت خود میشد. به مشکلات مردم اهمیت می داد و به طور مداوم پیگیر مشکلات مالی، خانوادگی و اجتماعی آنان بود.
در قلمرو قلم
او فردی پرتوان و فعال بود و علاوه بر مسئولیتهایی که در دو مسجد «مهدیه» و «محسنی» به عهده داشت، کتاب هایی را نیز به رشته تحریر درآورده است که از جمله می توان به «تقریرات فقه»، «تقریرات اصول»، «مختصرالمنطق»، «کشکول»، «الاجازات الی طرق الاحادیث و الروایات»، «تفسیر قرآن»، «تبویب کتاب الذریعه» و «زبدة المعانی» اشاره کرد.
این روحانیِ پرتلاش مورد توجه سایر نویسندگان نیز بوده است و «شیخ محمدهادی امین» در کتاب «معجم رجال الفکر و الادب»(صفحه 464 در چاپ سال 1384 قمری) و نیز «حاج شیخ آقابزرگ تهرانی» در کتاب «الذریعه»، و صاحب کتاب «معجم الادبا»(در صفحه 142) شرح حال این روحانی مجاهد را نگاشته اند.
دین فقط اسلام، آن هم به رهبری امام
او در دوران مبارزات انقلاب، تظاهرات ها و راهپیماییهای ضد رژیم را از دو مسجد تحت نظارت خود سرپرستی میکرد و پس از پیروزی انقلاب، در این دو مسجد، کمیتههایی را برای جمعآوری اسلحههای موجود در دست مردم ایجاد کرد. وی با امام خمینی(ره) رابطهای نزدیکی و صمیمی داشت و همیشه میگفت: «دین فقط دین اسلام و آن هم به رهبری امام خمینی».
اولین شهید روحانی
فعالیت های انقلابی وی، خار چشم دشمنان بود و سرانجام ضد انقلاب که بارها از فعالیتهای وی ضربه خورده بود، در شامگاه 18 فروردین 58 حرمت خانه خدا را در هم شکست و بمبی دست ساز(و یا نارنجک) در مسجد محسنی کار گذاشت. بمب، لحظاتی پس از نماز مغرب و عشا منفجر شد و سیداحمد دیباجی و دو فرزندش سید محمد(19 ساله) و سیدعلی(14 ساله) را به ملکوت فرستاد. در این حادثه، 4 نفر دیگر از نمازگزاران نیز به فیض شهادت نائل شدند.
حجتالاسلام سیداحمد دیباجی که اولین شهید روحانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی است، در پایان وصیت نامه خود نوشته است: «خداوند این سفر مرگ را بر همه و بر منِ فقیر مبارک کند ان شاءالله تعالی».
یاور محرومان
راضیه دیباجی؛ فرزند این شهید بزرگوار می گوید:
خانه ما محل مراجعه افراد مختلف برای برطرف شدن نیازهای زندگی شان بود، چون شخصیت پدر را این گونه یافته بودند که در حد توان خود و با تمام وجود، سعی در برطرف نمودن نیازهایشان خواهد داشت و بسیاری از همسایگان و آشنایان، همچنان از این خصلت ایشان به نیکی یاد می کنند. یکی از دغدغه های مهم ایشان، فراهم کردنِ وسایل ازدواج، اشتغال و مسکن جوانان بود. ایشان معتقد بود ارضای نیازهای زیستی در حد متعادل، مقدمه پرداختن به تربیت اخلاقی است، زیرا مادامی که فرد، درگیر تمایلات نفسانی است، نمی تواند به طرف تعالیِ اخلاقی پیش برود. مبنایشان هم سوره مبارکه قریش بود که دعوت به عبادت خداوند را پس از یادآوریِ تامین طعام و امنیت ذکر کرده است. وقتی در مورد این مساله به ایشان انتقاد می کردند، به آیاتی از قرآن اشاره می کرد که در آن ها صفات اخلاقی، شکر، تقوا و عمل صالح مترتب بر تامین نیازهای اولیه انسان مطرح شده بود. به عنوان مثال؛ «و کلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا واتقواالله»(مائده/ 88)، «یا ایها الذین امنوا کلوا من طیبات مارزقکناکم واشکروا لله»(بقره172)، «یا ایها الرسول کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا»(مومنون/51).
روش ایشان این گونه بود که عملا با عنایت به محرومان و رفع نیازمندی های آنان از نزدیک و در میانه شب و در سرما و گرما، سعی در تامین حداقل احتیاجات آنان می نمود و همین مطلب، مقدمات نیل به سوی انوار هدایت را برای آن ها فراهم می کرد.
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
مزار ایشان در قبرستان وادی الاسلام - خاک فرج شهر قم واقع است.