- سه شنبه ۲۷ آذر ۰۳
- ۱۴:۰۸
گذری کوتاه بر عملیات مطلعالفجر در گفتوگوی «جوان» با یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات
پیکر شهدای مطلع الفجر ماهها میهمان تنگه کورک بود
چون اغلب عملیاتهای بزرگ و سنگین ما در جبهههای جنوب بود، اینطور عادت کردهایم که بیشتر به آنها بپردازیم. به همین نسبت در سایه توجه به عملیات بزرگ جنوب، غفلتهایی صورت گرفته است
مصاحبه از : علیرضا محمدی
جوان آنلاین: عملیات مطلعالفجر در آخرین روزهای آذر و اولین روزهای دی ۱۳۶۰ در جبهه غرب و نواحی مرزی استان کرمانشاه انجام گرفت. در این عملیات چهرههای شاخصی حضور داشتند که بعدها هر کدام از آنها در زمره اسطورههای دفاع مقدس قرار گرفتند. از شهید صیاد شیرازی گرفته تا شهید بروجردی، شهید ابراهیم هادی، شهید همدانی، شهید حاجی بابا و بسیاری از شهدا و فرماندهان رشید اسلام در این عملیات حضور داشتند. سردار رضا میرزایی از رزمندگان و پروهشگران مطرح دفاع مقدس، علاوه بر اینکه خودش در این عملیات حضور داشت، تحقیقات خوبی نیز در خصوص مطلعالفجر انجام داده است. در گفتگو با میرزایی، نگاهی گذرا به این عملیات انداختیم.
قبل از پرداختن به مطلع الفجر، به نظر میرسد غفلتی در معرفی عملیاتهایی که در منطقه غرب انجام میشدند، صورت گرفته است.
چون اغلب عملیاتهای بزرگ و سنگین ما در جبهههای جنوب بود، اینطور عادت کردهایم که بیشتر به آنها بپردازیم. به همین نسبت در سایه توجه به عملیات بزرگ جنوب، غفلتهایی صورت گرفته است. من در برخی عملیاتهای جبهههای غرب مثل شهیدان رجایی و باهنر و همین مطلع الفجر حضور داشتم. این عملیاتها در مقطع خود بسیار مهم، حساس و تأثیرگذار بودند، اما در تاریخ دفاع مقدس، در غبار فراموشی قرار گرفتهاند.
مطلعالفجر میخواست دشمن را از کدام مناطق بیرون بیندازد؟
گیلانغرب از محورهای هجوم دشمن در اولین روزهای شروع جنگ بود. در آن غافلگیری اوایل دفاع مقدس، دشمن از مرز خان لیلی عبور کرد و بعد از گذشتن از چم امام حسن (ع) به باغهای اطراف شهر گیلانغرب رسید. منتها مردم این شهر که روحیه سلحشوری عشایری دارند، با کمک رزمندهها توانستند مانع از سقوط شهر شوند، اما ارتش عراق که یک ارتش منظمی بود، آمد و در بلندیهای مشرف به شهر و دشت گیلانغرب مستقر شد. در واقع عملیات مطلعالفجر میخواست با راندن دشمن در این منطقه، مانع از اشراف او به منطقه شود.
همان طور که شما هم اشاره کردید، در برخی از مناطق غرب کشور، عشایر حضور داشتند. مردم گیلانغرب هم عمدتاً ریشه عشایری دارند، این مردم را چطور شناختید؟
ایل کلهر در این منقطه از بزرگترین ایلهای عشایری است. در طول تاریخ چه ایل کلهر یا دیگر مردم بومی منطقه، سابقه درخشانی در مقابله با دشمنان دارند. مردم گیلانغرب هم وارث همین روحیه سلحشوری هستند. وقتی دشمن حمله کرد، مردان شهر، خانوادههایشان را به کوهها و دامنههای اطراف بردند و خودشان برای مقابله با دشمن به خطوط مقدم رفتند. این مردم به هیچ عنوان آوارگی را نپذیرفتند. ماندند و در میان گلولهباران دشمن از شهر و دیارشان دفاع کردند.
خود شما آن زمان در همین منطقه غرب بودید؟
من آن موقع مسئول خط پدافندی جبهه قراویز بودم. منتها، چون جبهه گیلانغرب حساس بود، مرتب اخبار آنجا را دنبال میکردم. بنده در سپاه همدان بودم و سه ماه قبل از مطلع الفجر، یک عملیات را در منطقه قراویز انجام دادیم که به دلیل خیانت یکی از اعضای نفوذی منافقین، آن عملیات با عدم الفتح روبهرو شد و ۶۲ نفر از بهترین نیروهای سپاه همدان به شهادت رسیدند. به همین دلیل ابتدا قرار نبود در عملیات مطلع الفجر وارد شویم. منتها اتفاقهایی افتاد که از سپاه همدان خواستند وارد عمل شود.
مگر در روند عملیات مطلعالفجر چه اتفاقهایی افتاد؟
این عملیات در بامداد روز ۲۰ آذر ۱۳۶۰ شروع شد. سپاه و ارتش به صورت مشترک مطلعالفجر را انجام دادند. نکتهای را بگویم که در عملیات مطلعالفجر، فرماندهان شاخصی حضور داشتند که بعدها هر کدام جزو نام آوران دفاع مقدس شدند. شهیدان محمد بروجردی از سپاه و صیاد شیرازی از ارتش و سردار رحیم صفوی، فرماندهان اصلی عملیات بودند. قرارگاه سنبله سپاه و قرارگاه ذوالفقار ارتش کنترل یگانها و عملیات را برعهده داشتند، اما فرماندهان محورهای عملیاتی هم چهرههای شاخصی بودند. شهید داریوش ریزه وندی فرمانده جبهه جناح راست بود. ابراهیم هادی فرمانده جبهه میانی بود. صفر خوش روان فرمانده جبهه چپ و حاج حسین الله کرم، غلامعلی پیچک، محسن حاجی بابا، رضا افروز، سرهنگ نصر، سرهنگ یعقوب علی یاری فرمانده تیپ ۵۸ ذوالفقار و... از فرماندهان میدانی عملیات بودند، اما اینکه در مطلع الفجر چه اتفاقی افتاد؟ نیروها باید از دو محور وارد عمل میشدند. محور یکم دشت گیلانغرب، ارتفاعات چرمیان، شیاکوه، چغالوند و تپه پگی را مد نظر داشت و محور دوم باید به ارتفاعات صخرهای موازات ارتفاعات برآفتاب میزد. منتها ورود به این محور به دلیل ارتفاعات سختی که داشت، بسیار سخت بود. وقتی عملیات شروع شد، محور یکم به خوبی توانست به عمق عقبه دشمن نفوذ کند، اما در محور دوم کار گره خورد و دشمن هم از این مسئله استفاده کرد و نیروهای محور یکم را به محاصره خود درآورد. تلاشها برای رهایی این نیروها از محاصره موفق نبود و نهایتاً از بچههای سپاه همدان خواستند وارد عمل شوند.
پس به نوعی میتوان گفت محاصره نیروهای محور یکم، باعث شد اهداف عملیات تغییر کند؟
محاصره این نیروها میتوانست منجر به یک اتفاق تلخ شود. حدود ۵ هزار نفر در محاصره بودند و اگر کاری صورت نمیگرفت، به اسارت درآمدن این نیروها ضربه سختی به جبهه خودی میزد، بنابراین شهیدان بروجردی، صیاد شیرازی و سردار رحیم صفوی سعی کردند با اعزام گردانهایی به تنگه کورک و تصرف مقطعی آنجا کاری کنند که عقبه دشمن بسته شود. اگر این اتفاق میافتاد، احتمال داشت که دشمن برای رهایی خود، نیروهای محاصره شده را رها کند. ابتدا چند گردان برای تصرف تنگه کورک رفتند که متأسفانه موفق نشدند و شهدای زیادی دادند. اینجا بود که از شهید محمود شهبازی خواستند تا نیروهای خودش را به منطقه اعزام کند.
چرا باید شهید شهبازی برای این عملیات انتخاب میشد؟
شهبازی بچه اصفهان بود، اما به عنوان دانشجو در تهران حضور داشت. شهبازی با شهید بروجردی که اوایل فرمانده عملیات سپاه تهران بود کار میکرد. خود بروجردی، شهبازی را به فرماندهی سپاه همدان انتخاب کرد، بنابراین شهید بروجردی از تواناییهای ایشان اطلاع داشت. وقتی قرار شد بچههای همدان وارد عمل شوند، شهید شهبازی صحبتی با شهیدان بروجردی و صیاد شیرازی داشت و نهایتاً ایشان ۱۴۰ نفر از نیروهای خودش را رهسپار عملیات کرد تا محاصره نیروهای محور یکم را بشکنند. این ۱۴۰ نفر توانستند با تصرف چند ساعته ارتفاعات تنگه کورک، حماسهای خلق و دشمن را وادار کنند تا از محاصره ۵ هزار نیروی خودی که در عمق خطوطش گرفتار شده بودند، دست بردارد و این نیروها نجات یابند.
اگر میشود خوانندگان ما را میهمان یکی از خاطرات این عملیات کنید.
بعد از اینکه ما تنگه کورک را گرفتیم و دشمن متوجه گروه ۱۴۰ نفره ما شد، درگیری سختی صورت گرفت و تعداد قابل توجهی از بچهها به شهادت رسیدند. بعد که دستور بازگشت صادر شد، پیکر شهدا در منطقه ماند. سردار حاج علی شادمانی فداکاری کرد و با به خطر انداختن جانش، رفت و تعدادی از شهدا را برگرداند. من هم ایشان را همراهی میکردم، اما تعداد دیگری از شهدا همچنان در منطقه ماندند. گذشت تا چند ماه بعد وقتی رزمندهها عملیات الی بیت المقدس را انجام دادند، بعثیها در تیرماه از این منطقه عقبنشینی کردند. بعد از ماهها توانستیم به ابدان همرزمان شهیدمان در این منطقه دست پیدا کنیم که البته صرفاً بقایایی از آن پیکرهای مطهر برجای مانده بود.
منبع: روزنامه جوان