- پنجشنبه ۱۶ دی ۰۰
- ۲۳:۱۹
شهید قنبر امانی وجنی
نام پدر: رشید
محل تولد: اهر
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۰۱/۱۰
شغل: دانش آموز
تحصیلات: دیپلم
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۰
محل شهادت: شلمچه
مزار: گلزار شهدای روستای وجنی ، اهر ، آذربایجان شرقی
زندگینامه شهید
شهید قنبر امانی وجنی در سال ۱۳۴۷ در روستای وجنی از توابع شهرستان اهر دیده به جهان گشود. این شهید دفاع مقدس در دوران کودکی، پدرش را که مردی مومن بود از دست داد. با شروع انقلاب شکوهمند اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می نمود و به خاطر علاقه ای که به انقلاب داشت، به عضویت نیروی بسیج در آمد.
شهید امانی با شروع جنگ تحمیلی درس و مدرسه را رها کرده و به جبهه های حق علیه باطل شتافت و به رزمندگان اسلام پیوست. او در چندین عملیات از جمله: عملیات قادر، عملیات والفجر ۸ ، عملیات کربلای ۴ و عملیات کربلای ۵ شرکت کرد. وی از نیروهای خط شکن گردان حبیب بن مظاهر بود و در واقع از غواصان زبده گردان حبیب ابن مظاهر محسوب می شد. ایشان در عملیات والفجر ۸ به شدت زخمی شدند و بدون طی کامل دوره درمان بنا به ضرورت به جبهه باز گشتند. و در عملیات کربلای پنج که بیستم دی ماه سال ۱۳۶۵ انجام شد، در سن ۱۸ سالگی به فیض شهادت نائل آمدند.
وصیت نامه شهید بزرگوار قنبر امانی
بسمه تعالی
ای کسانیکه ایمان آوردید جهت چیست که چون امر شود که برای جهاد در راه دین خدا خارج شوید چون بار گران به خاک زمین سخت دل بسته اید آیا راضی به زندگانی دنیا عوض حیات ابدی آخرت شدید در صورتی که متاع در پیش عالم آخرت بسیار اندک و ناچیز است. خدایا شکر می کنم که به بنده حقیرو ذلیل توفیق دادی در این امتحان که بندگانت را به امتحان می کشی شرکت کنم و تو را قسم می دهم به احترام خون این شهداء که تا به حال تو را نشناختیم تو خودت را بما بشناسان خدایا از تو می خواهم که بما صبر عطا کنی تا در برابر مشکلات و موانع و در سختیها جنگ کردن مقاوم باشیم خدایا از تو می خواهیم که بما توفیق قدرت و نیرو بده تا در میدان جنگ پایمان نلرزد و تا آخرین قطره خونی که در بدنمان وجود دارد در راه رضای تو با دشمنان دین وقرآن مقابله کنیم .
خدایا تو میدانی که هیچ کدام از امام حسین (ع) والاتر نیستیم و هیچ راه بهانه ای بر ما نیست خدایا بنده هم در این راه مقدس که حتی سرور شهیدان امام حسین (ع) با خانواده عزیزش همگی به شهات رسیدند باید از پدر و مادر و برادر جدا شوم و در این راه مقدس به شهادت برسم .
خدایا بنده غیر از تو امید دیگری ندارم
خدایا تو خودت ما را ببخش و بیامرز .
و اما شما ای ملت همیشه در صحنه، بنده حقیر کوچکتر از آن هستم که به شما پیامی بدهم این تنها پیام بنده است بلکه پیام تمام شهدا است که همه شان گفتند و به سوی معبودشان پر کشیدند .
ای برادران و سایر کسانی که در مسجد و در مجلس امام حسین (ع) هستید و به یا لیتنا گوش میدهید اگر می خواهید معنی و مفهوم یا لیتنا را بفهمید بیائید به جبهه که در آنجا امام حسین (ع) را خواهید شناخت و شعار میدادند ولی زمانیکه جنگ شدت گرفت اکثرا کسانی شدند که از پشت به انقلاب اسلامی ضربه زدند. ای کسانیکه به یا لیتنا گوش میدهید شما هم مثل آنها نباشید و امام عزیز را تنها نگذارید تا مبادا امام زمان(عج) از ما ناراحت باشد و کربلا رفتن، حسین وار جنگ کردن میخواهد.
و اما شما ای برادران و مادر و خواهران: آفتاب زندگی زود غروب میکند؛ چه بهتر که در این مدت کم راه انسان, خدائی باشد و خدا راه خوب را به او نشان بدهد و خداوند به من توفیق داد که در راه امام که همان راه خداست جان بازم و اگر شما مرا به کربلا روانه کرده اید که در راه امام حسین (ع) و شهداء جان بازم پس دیگر ناراحتی و بی تابی چرا؟
مادرجان: هر مالی خمسی دارد و باید خمس آنرا داد و من فکر میکنم بهترین ثروت تو فرزندانت هستند پس اگر در راه خدا شهید شدم خمس فرزندانت حساب کن و وقتی خبر شهادتم را شنیدید دعا کنید تا خدا مرا از شهدا جدا نکند و قربانی شما را قبول کند و اصلا اظهار ناراحتی نکنید که دشمنان و منافقان بی خبر از اسلام شاد شوند.
و از شما برادران میخواهم امام را دعا کنید و از ته دل مقلد امام باشید که خط اصیل مکتب تعالی بخش اسلام است و تا نثار جان از امام و روحانیت مبارز دست نکشید .
در آخر سخنی چند به برادران پاسدار و فرماندهان عزیز انقلاب اسلامی دارم: برادران پاسدار و فرماندهان عزیز اسلام، به موقعیت خویش آگاه باشید که از نعمت پاسداری و فرماندهی بهره مند هستید، باید بکوشید که از عهده این امتحان الهی سرافراز و خود ساخته بیرون آئید .
مبادا که پاسداری و فرمانده بودن شما را بفریبد و به هلاکت اندازد پاسداری را وسیله تقرب به خدای تعالی و کسب فضائل کنید پاسداری و فرماندهی را با فروتنی و مهربانی و گذشت و ایثار و امانت و صدق و صفا رحمت و محبت بیامیزید تا این بار سنگین و امانت الهی را به سر منزل مقصود برسانید و توشه راه آخرت را از همین جا با خود بردارید. و در آخر از همه شما عزیزان می خواهم بنده حقیر را حلال کنید و از تمامی دوستان و آشنایان برایم حلیت بطلبید .
(والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته)
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار .
۱۳۶۵/۰۹/۱۲ آذر ماه چهارشنبه ساعت ۱۲ ظهر “
خاطره ای از شهید قنبر امانی وجنی و دوست شهیدش محسن ابراهیم پور 🌹
شهید بزرگوار امانی جزو خالصترین شهدا بودند... ممکن است ما فکر کنیم ایشان غریب هستند اما الحمدلله در روستای زادگاهشان در کنار خانوادهشان به خاک سپرده شده اند...
ایشان متولد سال ۱۳۴۷ بودند و سنشان از من حدوداً ۷ سال کمتر بود...
من در عملیاتهای والفجر ۸ و کربلای ۵ با ایشان همرزم بودم، ایشان انسان بسیار خاصی بودند که در عملیات والفجر ۸ در گردان غواصی حبیب ابن مظاهر قرار داشتند در واقع به نظر بنده انسانهای درجه یک و خالص یا در گردانهای غواصی بودند یا در گردانهای تخریب...
در عملیات والفجر ۸ که بنده زخمی شدم من را به بیمارستان عیسی ابن مریم اصفهان بردند و پس از آن به بیمارستان شهدای تبریز انتقال دادند در این بیمارستان روی تخت دراز کشیده بودم که به تخت کنارم دقت کردم و متوجه شدم که شهید امانی در کنار بنده هست به ایشان گفتم: «برادر قنبر تو هم که زخمی شدی؟» گفت: «بله زخمی شدم...» سپس زد زیر گریه...
گفتم: «چرا گریه میکنی؟ به خاطر زخمی شدنت ناراحتی؟» گفت: «نه! به این خاطر ناراحت نیستم... من با شهید محسن ابراهیمپور قرار گذاشته بودم که با هم برویم و با هم برگردیم، ولی نمیدانم چه کار کرده ام که خداوند متعال شهادت را نصیب من نکرد...» من آیهٔ مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیه را برای ایشان قرائت کردم و گفتم: «نگران نباش تعدادی از رزمندگان، شهادت نصیبشان نمیشود و من هم زخمی شدم و شهید نشدم... این یک امر عادی است» گفت: «من با شهید ابراهیمپور قرارداد بسته بودم...»
زخمهای ایشان بهبود نیافته بود که مجدداً به جبهه بازگشتند من قبل از برگشتن به ایشان گفتم که بمان تا زخمهایت بهبود یابد... اما ایشان در پاسخ گفت: «این زخمها که چیزی نیست... مگر اتفاق خاصی افتاده؟»
در نهایت ایشان به فاصله یک سال بعد از شهادت شهید ابراهیم پور در عملیات کربلای ۵ در خاکی از بهشت در قسمتی از خاک کربلا در خاک شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گشتند.
نقل خاطره از برادر اسمعلی محمدی فرمانده اسبق سپاه ناحیه اهر و از همرزمان شهید والامقام قنبر امانی وجنی
مزار شهید قنبر امانی وجنی -اهر -روستای وجنی
شهیدی از دیار آذربایجان شرقی، شهرستان اهر، روستای وجنی