- جمعه ۵ بهمن ۰۳
- ۰۰:۵۵
شهید محمدرضا بااختیار
نام پدر : عبدالرحمان
نام مادر : اکرم
شغل : بسیجی
تاریخ تولد : 1344/06/10
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1366/04/02
محل شهادت : ماووت عراق
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6602442
زندگینامه
دهم شهریور ۱۳۴۴، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عبدالرحمان، کارگر بود و مادرش اکرم خانه دار. تا اول متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم تیر ۱۳۶۶، در ماووت عراق با سمت آرپیجیزن بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در بروجرد واقع است.
گلچین وصیت نامه
مادر جان! با مشکلات زندگی مقاومت کن و از خود ضعف نشان نده و همچنان بردبار و شکیبا باش.
دوستان! همچنان تقوا و درستکاری و راستگویی را پیشه کنید تا رستگار شوید.
پاسداری دهید از انقلاب عزیز و از امام امت و سنگر مسجد را حفظ کنید.
دوستان ورزشکار شما هم با ورزشتان مشت محکمی بر دهان ابرقدرتها و این کافران
می زنید و ادامه دهید به ورزش و تقوایتان.
خواهرانم! همچنان زینب وار زندگی کنید و حجابتان را رعایت کنید.
برادرم! همچون علی اکبر (ع) شجاع و دلیر باش و گناه مکن تا رستگار شوی.
شهیدی با سه آرزو
شهید محمدرضا بااختیار از شهدای بروجردی است که در این دنیا فقط سه آرزو داشت.
شهید «محمدرضا بااختیار» از شهدای بروجردی است که در این دنیا فقط سه آرزو داشت؛ اول اینکه یک بار صورت نورانی امام امت را ببیند، دوم اینکه قبل از شهادت قبر شش گوشه حضرت اباعبداللهالحسین و امیرالمؤمنین(ع) را زیارت کند و سوم اینکه بدون گناه و خالص از این دنیا برود.
شهید محمدرضا بااختیار در دهم شهریورماه سال ۴۴ در بروجرد متولد شد، پدرش عبدالرحمن و مادرش اکرم نام داشت، تحصیلات خود را تا اول متوسطه ادامه داد و در دوم تیرماه سال ۶۶ در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به مقام شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای شهر بروجرد به خاک سپرده شد.
در وصیتنامه این شهید میخوانیم: «آری «قسم به عصر بهدرستی که انسان در هر موقع در زیانکاری است، مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته و وصیت به یکدیگر نمودند و ره راستی وصیت نمودند به شکیبایی».
با سلام به تمام شهدای اول اسلام که در راهشان و هدفشان به خون خویش غلتیدند و رفتند. از شهدای جنگ احد و صفین و بدر و خندق گرفته تا شهدای کربلای حسینی و شهدای کربلای خمینی و با سلام به تمام مجروحین و معلولین و خانواده شهدا که چشم و چراغ این ملتاند.
آری به گفته رسولاکرم(ص) : «بهترین مرگ در نزد خدا شهادت است» و با سلام و درود بیکران بر امام امت، این پیرجماران، خمینی بتشکن و رزمندگان اسلام عزیز، وصیتنامه خود را شروع میکنم.
باری مادرم! آری چنین بود سرنوشت من که من امانتی بودم نزد شما که خداوند به شما داد و حال این امانت را از شما میگیرد و مبادا که در مرگ من گریه کنید. بلکه گریه کنید به حال اباعبداللهالحسین(ع) که زیاد مصیبت دیده است و گریه کنید به حال حضرت علیاکبر(ع) و حضرت قاسم(ع) و طفل شش ماههاش حضرت علیاصغر(ع).پس مادر جان! شما هم باید افتخار کنید که فرزندتان در راه اسلام و در راه قرآن، در راه جهاد شهید شد.
و من به خون خویش غلتیدم و رفتم، پس شما در مرگ من سیاه نپوشید بلکه خانهتان را سیاه کنید به خاطر اباعبدالله و ابوالفضل عباس(ع) و شهدای محراب و در ضمن مادر جان! اینها را برای تو بیان کردم و نوشتم بلکه از رفتن من به جبهه راضی باشید و به شهادت من افتخار کنی.
و مادر به خدا قسم اگر راضی نباشی که من به جبهه رفتم بدان که من هم شفاعت نمیکنم. پس تو خود دانی و در ضمن مادر اگر من انشاءالله شهید شدم دوستان زیادی دارم که در شهادت من شرکت میکنند و به خانه ما میآیند و فاتحهای میخوانند. امیدوارم که با آنها بدرفتاری نکنی چون که آنها راه من را ادامه میدهند همچنان که راه دوستانم را که شهید شدند ادامه میدهم و به آنها خواهم رسید و دوستانم در غم شما شرکت میکنند و با فاتحهای که میخوانند باعث تجلی روح من و شهدا میشوند.
آری مادر جان و خواهر جان و برادر جان! همچنان تقوا را پیشه کنید تا رستگار شوید و مادر جان و خواهر جان و برادر جان از شما میخواهم که مرا حلال کنید و از خویشان و آشنایان و دوستان و اقوام حلالیت بطلبید.
و مادر جان! درست که تو بعد از من در زندگی تنها خواهی ماند، همچنان که تنها بودهای و حال با مشکلات زندگی مقاومت کن و از خود ضعف نشان نده و همچنان بردبار و شکیبا باش.
و در آخر وصیتی دارم به دوستانم که بعد از من راه من را ادامه خواهند داد. دوستان همچنان تقوا و درستکاری و راستگویی را پیشه کنید تا رستگار شوید و پاسداری دهید از انقلاب عزیز و از امام امت و سنگر مسجد را حفظ کنید و دوستان ورزشکار شما هم با ورزشتان مشت محکمی بر دهان ابرقدرتها و این کافران میزنید و ادامه دهید به ورزش و تقوایتان و از شما میخواهم در این دم آخر من را حلال کنید و هر خوبی و بدی کردهام و یا غیبت کردهام پشت سر شما، مرا ببخشید.
و مادرم! به تو وصیت میکنم که در دنیا همچنان فاطمه(س) زندگی کن و خواهرانم! همچنان زینبوار زندگی کنید و حجابتان را رعایت کنید.
و برادرم! همچون علیاکبر(ع) شجاع و دلیر باش و گناه مکن تا رستگار شوی. و مادرم! امیدوارم که دیگر مرا بخشیده باشید و یادتان نرود که از دوستان و خویشان حلالیت مرا بطلبید.
آری، من از این دنیای پُردرد و رنج و حسرت خواهم رفت به جایی که دیگر نه ظالمی به مظلومی ستم میکند و نه حق کسی پایمال میشود و البته در این دنیا هم آقایی خواهد آمد که صلح و آرامش برقرار خواهد کرد. آری، آن آقا صاحبالزمان مهدیموعود(عج) است.
و آرزوی من در این دنیا فقط این بود که یکبار آن صورت نورانی امام امت را ببینم و دوم آرزوی من زیارت بر شش گوشه اباعبداللهالحسین و امیرالمؤمنین(ع) بود و سوم اینکه میخواهم بدون گناه و خالص از دنیا رفته باشم. پس در این لحظه آخر از شما مادر گرامی و ارجمند و خانوادهام خداحافظی میکنم و از شما میخواهم برای فرج آقایمان صاحبالزمان(عج) دعا کنید، برای طول عمر امام امت و پیروزی رزمندگان دعا کنید و هر شب جمعه سری به بهشت شهدا بزنید و فاتحهای بخوانید و روح مرا تجلی ببخشید.»
ایسنا/لرستان