- پنجشنبه ۱۱ بهمن ۰۳
- ۱۱:۰۲
شهید محمد مسرور 🌹
محل تولد: کازرون
تاریخ تولد : 1366/1/1
تاریخ شهادت :1394/11/16
محل شهادت :سوریه
نحوه شهادت : اصابت تیر توسط تک تیر انداز دشمن
مزار: گلزار شهدای کازرون
زندگی نامه طلبه شهید مدافع حرم، محمّد مسرور
🔸 در تاریخ ۱۳۶۶/۱/۱ در شهرستان کازرون، در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. ایشان کوچکترین عضو خانواده بود. از همان کودکی روح او توسط پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده با دین و مذهب و عشق به اهل بیت(ع) پرورش داده شد؛ بهگونهای که از سن ۵ سالگی علاقه شدیدی به مسجد داشت و با حضور در مسجد ملا برات وجود او با فضای پاک و معنوی مسجد عجین میشد. او از سن نوجوانی در پایگاه مقاومت فجر مسجد ملا برات کازرون، و بعد از آن در پایگاه مقاومت ثارالله مسجد "حاج رضا"، مشغول به فعالیتهای فرهنگی بود و بیشتر اوقات زندگی پر برکت خود را در این فضا سپری میکرد.
از همان دوران نوجوانی علاقه و عشق وافری به اهل بیت(ع)، به خصوص اباعبدالله الحسین(ع) در وجود او موج میزد و در مراسم مذهبی به خصوص عزاداریها حضوری مستمر داشت.
🔸در سال ۱۳۸۵ جهت خدمت مقدس سربازی به مرکز ۰۵ کرمان اعزام شد و پس از پایان دوران آموزشی به یگان ارتش ارومیه منتقل گردید. و در واحد عقیدتی سیاسی در سِمَت مسؤول اقامه نماز، مشغول به خدمت گردید.
پس از اتمام خدمت سربازی در کتابخانه مدرسه علمیه صالحیه مکتب الصادق(ع) شهرستان کازرون، به عنوان مسؤول کتابخانه با جدیت مشغول به خدمت به طلاب شد. و بعد از گذشت حدود دو سال، به تحصیل علوم حوزوی علاقه مند شده و رسما از سال ۱۳۸۸ در جمع سربازان امام زمان(ع) تحصیل علوم حوزوی را شروع کرد که تا قبل از شهادت به مدت ۷ سال در این راه مقدس قدم برمیداشت.
به ابتکار ایشان، واحد شهدا در حوزه علمیه کازرون، تاسیس گردید که این موضوع تاکنون سابقهای در مدارس علمیه نداشته است.
🔸ایشان با توجه به علاقه شدیدی که به شهدا و فرهنگ شهادت داشت، با تمام توان در این واحد فعالیت بسیاری در ترویج روحیه و فرهنگ شهادت انجام میداد. ازجمله اقدامات ایشان در این راستا برگزاری جلسات انس با شهدا برای دانش آموزان و دانشجویان و همچنین مراسم برنامه غبارروبی قبور مطهر شهدا در شبهای پنجشنبه که با حضور طلاب و مشتاقان به شهدا انجام میداد. ضمنا با ارائه محصولات فرهنگی در راستای احیای فرهنگ شهادت نقش پررنگی داشت.
در تمام مدت عمر نازنین این شهید، عشق به شهادت و شهدا در وجود پاک او فوران میکرد به گونهای که بیشتر وقت و فکر ایشان به شهدا اختصاص داشت و تنها آرزوی ایشان شهادت در راه خداوند متعال بود.
🔸این عاشق واقعی امام حسین(ع)، شور و شوقی وصف ناشدنی به زیارت کربلا داشت و با هر سختی که بود سعی میکرد سالی یک بار این توفیق را برای خود فراهم کند و حتی رفتن به زیارت اربعین را برای خود نذری واجب قرار داده بود و هر سال در این فیض عظیم شرکت میکرد و خداوند متعال توفیق ۹ بار زیارت عتبات عالیات را نصیب او کرده بود.
عشق او به شهدا تمامی نداشت، به گونهای که هر سال کل ایام تعطیلات عید نوروز در مناطق جنگی و به عنوان خادم الشهدا حضور داشتند.
🔸ایام تابستان، به پابوس امام رضا(ع) رفته و بعضی سالها به مدت یک ماه ساکن مشهد مقدس بود و از جوار ایشان کسب فیض کرده و در مسیر سلوک معنوی قدم برمیداشت و مورد عنایات آن حضرت واقع میشد.
حتی یک ماه رمضان به طور کامل در آشپزخانه حرم مشغول به خدمت به زوّار آن حضرت بود.
ایشان در ۶ شهریور ۱۳۹۴ در کنار قبور مطهر شهدای گمنام کازرون زندگی مشترک خود را آغاز کرد.
از خصوصیات اخلاقی و رفتاری شایسته و بارز او میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
🔸تقوای الهی و تقید به واجبات و ترک محرمات و انجام مستحبات، دل بریدن از تمامی تعلقات دنیوی، اخلاص در کارها، ذکر و دعا و تلاوت قرآن و نهج البلاغه، متانت و حیا در برخورد با نامحرم، جدیت در کارها و دقت زیاد در لقمه حلال و شرکت دائم و همیشگی در نماز جمعه و جماعت و نماز اول وقت و...
🔸ایشان از آن جایی که عاشق مجاهدت در راه خدا بود، هنگامی که خبر دار شد که برای اعزام به سوریه ثبت نام میکنند از اولین افرادی بود که از طریق تیپ تکاور امام سجاد(ع) کازرون اقدام نموده و با اینکه بیش از چهار ماه از عقد ایشان نگذشته بود از همه چیز دل کند و عازم میدان جنگ در سوریه شد.
🔸بعد ازحدود ۵۰ روز حضور در مناطق جنگی سوریه، سرانجام در روز جمعه ۹۴/۱۱/۱۶ در منطقه رتیان، بعد از عملیات آزاد سازی شهرهای نبل و الزهرا به آرزوی خود و وعده ای که امام سجاد(ع)، سالهای قبل در خواب به او داده بود یعنی فیض عظیم شهادت، نائل آمد و نام خود را در زمره یاران واقعی حضرت مهدی(ع) ثبت نمود. روحش شاد و درجاتش رفیع باد.
«شهادت جان کندن نیست دل کندن است.» شهید محمد مسرور
خاطرات همسر شهید
بعد از شهادتشان یک عده از من خواستند که مطالب زندگیمان را نشر بدهم و من هم از زمانی که همسرم بحث سوریه را مطرح کردند خاطرات را با ذکر زمان نوشته بودم و همانها را در یک کانال نشر دادم، در این بین یک خانمیبه من پیام دادند که من از خواندن خاطرات زندگی شما متحول شدهام و میخواهم شما را ببینم. وقتی من را دیدند گفتند: «من فقط به خاطر حضور شما چادر پوشیدم و حجابم را رعایت کردهام.» ایشان کامل محجبه شدند و با یک فرد مذهبی ازدواج کردند و به جایی رسیدند که میگفتند اگر الان شوهرم بگوید میخواهم بروم سوریه با تمام وجودم میگویم فدای حضرت زینب.
گاهی فقط با خواندن خاطرات زندگی ما این اتفاق افتاده یا همسرم به خواب کسی رفته و چادر به آنها هدیه دادهاند. و در کل مزار ایشان شده محل حاجت دادن و هر چند روز یک بار دوستان به من پیام میدهند که ما از شهید مسرور حاجت گرفته ایم. هر هفته هم که ما سر مزار ایشان میرویم افرادی را میبینیم که میگویند ما شنیدهایم شهید مسرور حاجت میدهد و ما برای حاجت آمدهایم. اولین نفری که گفت من حاجتم را از ایشان گرفتم خانمیبودند که گفتند: «من ۱۸ سال باردار نمیشدم، روزی که خبر شهادت شهدای مدافع حرم کازرون رسید من یکی یکی داشتم عکسهای شهدا را نگاه میکردم، یک لحظه چهره همسر شما من را جذب کرد. نگاه کردم دیدم نوشته شهید مسرور. خیلی دلشکسته بودم و فقط زار میزدم و میگفتم شهید مسرور دکترها من را جواب کردهاند شما را به خون پاکتان حاجت من را بدهید. و من بعد از ۱۸ سال متوجه شدم که باردار هستم؛ ولی کمیبعد گفتند که قلب بچه تشکیل نشده، دلشکستهتر از قبل برگشتم سر مزار و گفتم شما حاجت من را دادی ولی الان که گفتهاند قلب بچه تشکیل نشده من ضربه بیشتری میخورم، به خون پاکت قسم میدهم که از خدا بخواه که قلب بچه ام تشکیل شود. بعد که رفتم دکتر گفتند که قلب بچه تشکیل شده و رشد عادی و طبیعی دارد.»
آن بچه الان به دنیا آمده و ۴ سال دارد.
🍃بخشی از وصیت نامه طلبه شهید مدافع حرم محمد مسرور
برادران! همیشه به یاد شهدا باشید که صراط مستقیم صراط شهداست و بس. هرکس طالب وصول الی الله است باید بداند که تنها راه آن راه شهداست.
📜محمد مسرور قبل از شهادت یک وصیت نامه کامل نوشت که متن آن به شرح زیر می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که اول آن را اولی نیست و آخر آن (را) آخری نیست. خدایی که دل را آفرید تا بوسیله آن او را بخواهیم.
آری شاهراه وصول به خدا دل است. پس باید کوشید که دل را پاک کرد و گرد و غبار تعلقات را از دل شست که دلی که در آن تعلقات باشد به خدا وصل نمی شود.
الهی دل من جای جای آن (را) گرد و غبار تعلقات گرفته است. خدایا شکرت که ما را در باب جهاد وارد کردی تا گرد و غبار تعلقات را از دل ما بزدایی. خدایا چه آرام بخش (است) از خلق بریدن و به تو پیوستن. الهی حب لی کمال انقطاع الیک و – انر – ابصارنا بضیاء نورک
خدایا عمری است سرگردان در وادی نفس حیران بودم. تو بودی که دست مرا گرفته ای و به وادی خودت رهنمود کردی. خدایا اینک گذشته ی خود را می نگرم جز سیاهی در خود نمی بینم. آری سیاهی گناه که دفتر عمر من را سیاه کرده است ولی امیدوارم به عفو و بخشش تو که نامه اعمال مرا قلم عفو بکشی و مرا به جوار قرب خود داخل کنی که جای امنی غیر از جوار قرب تو نیست. الا بذکر الله تطمئن القلوب
به نام خداوند وصیت خود را شروع می کنم:
حقیقتا من خود را کوچک تر از آن می دانم که وصیت اخلاقی کنم چون خودم سراپا عیب و نقص هستم و از این امور صرف نظر می کنم. ائمه اطهار و قرآن به اندازه کافی نکات اخلاقی را تذکر داده اند.
و اما از برادران و هر کسی از من بدی و آزاری دیده است (می خواهم) به بزرگواری خودش مرا ببخشد. انشاءالله خداوند هم از همه تقصیر ما بگذرد.
ای برادران و آشنایان
بدانید برای هر کسی کربلایی وجود دارد. تا ما را با کربلا نیازمودند از این دنیا نمی برند. پس برادران ببینیم کجای تاریخ زندگی می کنیم.
دنیا را می نگرم، هیچ چیز جذابی، جز خداوند و نماز و قرآن و اهل بیت نمی بینم.
برادران! همیشه به یاد شهدا باشید که صراط مستقیم صراط شهداست و بس. هر کس طالب وصول الی الله است باید بداند که تنها راه آن راه شهداست. آری سیدالشهداء اسوه ی ایثار و شهادت این را به ما فهماند است که راه اصلی وصول الی الله شهادت است.
و در آخر توصیه ای به برادران طلبه: این است که در کنار علوم رسمی و عقلی در پی علوم قلبی و معرفتی هم باشند که بوسیله عبادت و اعمال نیک حاصل می شود. و الحق علوم الهی که فقط خاصه بندگان خاص خداست بوسیله اعمال صالحه به وجود می آید. نه در کتاب ها.
علم الهی را با ایثار و گذشت و اعمال صالحه (می توان) کسب کرد. این جاست که خداوند معلم انسان می شود.
پس ای برادران طلبه سعی کنید روحیه جهادی خود را نگه دارید که اگر غیر این باشد این کتاب ها حجاب اکبری می شود و تو را از جهاد فی سبیل الله باز می دارد و شیطان زمزمه هایی چون مداد العلماء افضل من دماء الشهدا در گوش تو زمزمه می کند و تو را از جهاد باز می دارد. عجب علم حصولی افضل از علم حضوری می شود.
پس برادران! بدانید که باب جهاد باب اولیاء خاص خداست. و بدانید که بالاتر از هر نیکی؛ نیکی وجود دارد تا این که شخص شهید شود، دیگر بالاتر از (آن) نیکی وجود ندارد.
شهادت خط پایان عاشقی است. شهادت آخرین مقام قرب است که احرار را فقط بدان راه می دهند و لا غیر.
اینک بدان که عرفان حقیقی؛ عرفان سیدالشهداست. عرفان امام علی (علیه السلام) است که در جهاد و جبهه ها نمایان است و آخرین مرحله عرفان را سیدالشهداء با خون خود اثبات کرده است پس گول عرفان های کذایی را نخورید که عرفان های بدون زحمت و تن پروری است.
عرفان حقیقی عرفان حسین (علیه السلام) است و بس. عرفان امام خمینی و یاران آن است.
و در آخرین فراز خود نجوایی با امام زمان، وصیت خود را تمام می کنم:
ای صاحب ما! ای سبب (اتصال) ارض و السماء! ای پسر زهرای اطهر (سلام الله علیها)!
ما در این وادی پی ظهور و زمینه ساز ظهور تو آمده ایم تا ظهورت را آماده کرده و زمین را به یاریت پر از عدل و داد کنیم.
یا مهدی (ع)! تو حسین زمان مایی. آیا در این کربلا ما را هم می طلبی؟
لبیک یا مهدی
محمد مسرور