- سه شنبه ۳۰ بهمن ۰۳
- ۲۱:۵۲
۲۱ آبان ۱۳۹۰ از حافظه تاریخی مردم ایران پاک نمیشود. قرار بود آن روز مثل تمام روزهای پاییزی یک روز معمولی باشد، اما حادثهای تلخ، کام همه را تلخ کرد. آسمان تهران آن روز گرفته و ابری، نگران وقوع حادثهای بود. از ظهر زمان زیادی نگذشته بود که انفجار پادگان شهید مدرس بیدگنه همراه با لرزاندن تن تهران و کرج، دل خیلی از مردم را لرزاند. پاسداران زیادی مثل روزهای دیگر در پادگان مشغول کار بودند و این حادثه خانوادههایشان را با نگرانی مواجه کرده بود. آنها که عزیزانشان در این پادگان مشغول خدمت بودند خودشان را به نزدیکیهای محل انفجار رساندند تا خبری به دست بیاورند، اما خبر تلخ بود و کوتاه؛ در این حادثه تعدادی از پاسداران انقلاب اسلامی به همراه فرمانده رشیدشان، حاجحسن طهرانیمقدم به شهادت رسیده بودند.
اشکهای آسمان
غروب آن روز بغض آسمان ناگهان ترکید. آسمان شروع به باریدن کرد و اشکهایش بر سر مردم شهر ریخت. آن شب فضای کرج و پایتخت بسیار دلگیر و غمانگیز بود. ۳۹ نفر از بهترین کسانی که سالها شب و روز برای موفقیت و استقلال و اقتدار در عرصه موشکی در این پادگان تلاش میکردند شب عید غدیر سال ۹۰ آسمانی شدند. خبر شهادت پاسداران که در شهر پخش شد، نزدیکان شهدا خودشان را به خانههایشان رساندند. در بعضی از محلههای استان البرز ولولهای برپا شده بود. بعضی از محلها چندین شهید داده بودند و فضای محله را به طور کل تغییر داده بودند. مثل یکی از کوچههای شهرک هفتم تیر که دو شهید را تقدیم کرده بود. دو شهید که از جوانهای دوستداشتنی محل بودند و حالا با شهادتشان تمام کوچه و محله را تحت تأثیر قرار داده بودند.
کسی از اهل محل فکر نمیکرد که آن روز صبح وقتی علی کنگرانی فراهانی و سیدمحمد حسینی از خانه به محل کارشان در پادگان میروند، کسی دیگر آنها را نخواهد دید. حتی از پیکرشان چیز زیادی نمانده بود، این را دوستانشان، وقتی که زیر تابوتشان را گرفته بودند، متوجه شدند. تابوتها سبک بود و این معنی را میداد که از پیکرهای جوانهای رشید محل تنها یک دست یا یک پا آمده است.
...
شبی که حادثه انفجار در پادگان رخ داد، مادر شهید خواسته بود که پسرش به پادگان نرود و همراه خانواده به مراسم عروسی یکی از خویشاوندان برود، ولی شهید در پاسخ میگوید حاجحسن پادگان است، مگر میشود کارم را رها کنم و پیش زن و بچهام باشم؟ شهید دشتبانزاده تمام زندگیاش را وقف کار کرده و با جان و دل برای هر کاری آماده بود.
رفاقتهای ماندگار
شهید مهدی نواب و شهید محمد سلگی نیز رفاقتی صمیمی با حاجحسن طهرانیمقدم و دیگر نیروهای پادگان شهید مدرس داشتند. شهید نواب، شهید سلگی و شهید حسن طهرانیمقدم سه دوستی بودند که از سالهای جنگ همکاری خود را شروع کردند و بعد عرصه موشکی تا شهادت همکاری خود را ادامه دادند.
حاجحسن، آقای سلگی و نواب را خیلی دوست داشت و همیشه میگفت اینها آچار فرانسههای کار من هستند و اگر نباشند کارم لنگ است. از جرثقیل بگیرید تا موشک. از سمعی بصری تا امور دفتر. همه کارها را خود این دو نفر به همراه حسنآقا انجام میدادند. کلاً کار آنها سه نفری با هم اداره میشد.
در پادگان شهید مدرس چند نیروی دیگر نیز یکدل و متعهد خدمت میکردند. شهید منصوریان، شهید ملانوروزی، شهید جهانگیری، شهید میرحسینی و شهید حسینی فردویی نام دیگر شهدای اقتدار است. شهید حسن طهرانیمقدم با اتکا به نیروهایش میراث گرانبهایی را برای ایران امروز به جا گذاشت. آنها در مجموعهای یکدل و صمیمی با تکیه بر توان و تخصص خودشان انجام سختترین کارها را ممکن میکردند. شهید طهرانیمقدم به نیروهایش اعتماد به نفس داده بود و آنها فهمیده بودند با اراده خویش و با توکل بر خدا بر هر کاری فائق خواهند آمد.
هشت سال از شنیده شدن صدای انفجار مهیب پادگان بیدگنه میگذرد و این حادثه هنوز برای خانواده شهدا کهنه و قدیمی نشده است. هر سال خانواده شهدا به یاد عزیزشان در بهشت زهرا گرد هم جمع میشوند تا یاد و خاطره شهیدشان را زنده نگه دارند. شهدای پادگان شهید مدرس بسیار مظلومند. از جمع دوستان کسی نماند تا روایتگر جهاد رفقایش باشد. همه با هم با یک هدف آمدند و همه با هم در یک روز آسمانی شدند. آنها رفاقت را در حق همدیگر تمام کرده بودند.
حالا در میانه پاییز ۱۳۹۸، هرگاه خبری از اقتدار موشکی ایران اسلامی میخوانیم، بهتر درک میکنیم برای رسیدن به امروز چه روزهای سختی پشت سر گذاشته شده است. شهید طهرانیمقدم با جمع نیروهایش، رفاقت کردن، کار جهادی کردن و خودکفا بودن را یادمان دادند. امنیت امروز ایران مرهون خون این شهداست که در گمنامی و سادگی وظیفهشان را انجام دادند و بر توان نظامی کشور افزودند. مسیری که آنها آغاز کردند نتایج درخشانی برای کشور داشته است و چشم نامحرم ابرقدرتها و کشورهای دیگر را از کشور دور نگه داشته است. چه تناسب زیبایی پیدا کرده نام شهدای اقتدار با اقتداری که امروز کشورمان در صحنه جهانی دارد. اقتدار امروز ایران ثمره خون شهدای اقتدار است.
متن کامل تر : روزنامه جوان