- پنجشنبه ۲۳ دی ۰۰
- ۰۰:۰۴
فرمانده اطلاعات عملیات لشگر 57 اباالفضل (ع)
نام : توکل
نام خانوادگی : مصطفی زاده
نام پدر : نبی الله (حاج نبی)
محل تولد: شهرستان خرم آباد
تاریخ تولد: ۱۳۳۶ هجری شمسی
تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۶ - عملیات والفجر ۹
محل شهادت : سلیمانیه عراق ارتفاع کاتو
شهید توکل مصطفی زاده در خانواده مذهبی در شهر خرم آباد متولد شد. شکوفایی جوانیش مصادف بود با انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره). وی با کمک دیگر برادران و هدایت روحانیت در پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام و تشکیل راهپیمایی نقش بسزایی داشت وی در مبارزه خستگی ناپذیرش یک هدف داشت و آن رضای خدا بود به همین دلیل جهت تحقق فرمان او کوشش می کرد و کلیه مظاهر کفر و شرک را که در رأس آن در آن زمان، حکومت شاه و خطوط انحرافی بود ، نوک پیکان حمله اش را تشکیل می داد. از جمله می توان نقش ایشان را در به هلاکت رساندن نیروهای ساواک در زمان طاغوت و رسوا نمودن گروهکهای چپ نام برد .
سردار شهید با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در تشکیل کمیته مرکزی با همکاری برادران حزب الهی نقش فعالی داشت و در همین راستا به برخورد شدید با گروهکها دستگیری ساواکیها و سرکوب راهزنها جهت امن کردن جاده های بین شهری پرداخت.
سردار رشید اسلام در سرکوب فتنه خلق عرب در خوزستان نقش فعالی داشت به همین منظور در کنار دیگر رزمندگان به استان خوزستان رفته و برای سرکوبی این فتنه ها به شهرهای اهواز- خرمشهر – سوسنگرد – بندر امام – دارخویین- جزیره خارک و شادگان عزیمت نمود . در شرایطی که دولت مزدور عراق برای دامن زدن به این فتنه ها پول و اسلحه به این مناطق می فرستاد این شهید بزرگوار با دیگر همرزمانش مبارزه را ادامه می داد وی در کنار فعالیتهای نظامی از کار تبلیغ غافل نبود به طوری که در محیطهای ضد انقلابیون فعالیت داشتند به طور علنی فعالیت مذهبی داشته و کتب مذهبی را با قیمت ارزان به فروش می رساند به دنبال اینگونه فعالیتها در شادگان مورد خشم ضد انقلابیون خائن قرار گرفت و در نتیجه او را به رگبار گلوله بستند که خوشبختانه از این سوء قصد جان سالم به در برد.
ایشان با تشدید آشوب و بلوا در کردستان به دستور امام خمینی (ره) به پاوه رفته در سرکوبی آشوبها در این شهر نقش فعالی داشت و بعد از آن به شهرهای کامیاران – روانسر – سردشت – مریوان و سنندج عزیمت نمود . با شروع جنگ تحمیلی به میدان مبارزه با رژیم صدام شتافت و در همان روزهای ابتدایی جنگ با کمک دیگر همرزمان در حمیدیه به صورت سدی محکم جلوی حرکت نیروهای بعثی را به سمت پادگان مهم حمیدیه و شهر اهواز گرفتند .
و در کنار همرزمانی چون تعمت سعیدی, داریوش مرادی, هاشم پورزادی, در اولین عملیات سپاه به نام المهدی شرکت جستند و در کنار شهید چمران مردانه جنگیدند که نهایتاً منجر به به آزادی سوسنگرد شد. با شرکت متعدد در عملیاتها تلاش بی امانی داشت. پس از شر کت در چند عملیات از جبهه بازگشت با توجه به موقعیت انقلاب اسلامی و فعالیتهای شدید تروریستی منافقان حساسیت آن دوره را به خوبی درک نمود و در اطلاعات سپاه مشغول خدمت شد که در کشف خانه های تیمی گروهکهای تروریستی منافقین در استانهای لرستان ، همدان ، باختران و مرکزی نقش بسزایی داشت.
وی مجدداً به جبهه برگشت و به عنوان نیروی اطلاعات عملیات لشگر عاشورا در کنار مهدی باکری فرمانده آن لشگر به مبارزه با دشمن پرداخت و سرانجام در عملیات آزاد سازی خرمشهر از ناحیه جمجمه به شدت مجروح شد به طوری که به وسیله هواپیما به یکی از بیمارستانهای تهران انتقال یافت و پس از انجام عمل جراحی به دستور پزشکان برای استراحت مطلق و ادامه مداوا به خرم آباد بازگشت ولی دراین مدت برای جبهه شدیداً بی قراری می کرد چرا که دفاع از کیان اسلام را تکلیف خود میدانست پس از بهبودی نسبی عزم جبهه نمود ولی سپاه با توجه به وضعیت جسمی ایشان از رفتن او جلوگیری می کرد اما عشق به جبهه و مبارزه در راه خدا در کنار دوستان همرزمش باعث شد که وی از سپاه استعفا داده و به عنوان بسیجی به جبهه ها برود.
ایشان در عملیاتها دیگر نیز چند بار مجروح گردید از جمله یک بار آتش عقبه آر پی جی موجب سوختگی ایشان شد و یک بار نیز از ناحیه کمر مورد اصابت ترکش آرپی جی قرار گرفت و بار دیگر از ناحیه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت بعد از بهبودی مجدداً به جبهه رفته و در اواخر عمر گرانبهایشان به عنوان یکی از نیروهای کار آمد و برجسته در اطلاعات عملیات تیپ 57 ابوالفضل مشغول به کار شد و در عملیاتهای نفوذی دربندیخان عراق پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی را در آن مکان به اهتزاز در آورد ، و سپس در عملیات والفجر9 همراه با تعدادی از بهترین نیروهای اطلاعات عملیات در ارتفاعات کاتو سلیمانیه ، زیر اتش بسیار سنگین دشمن که در بالای کوه کاتو قرار داشت گرفتار شدند و پس از ساعتها نبرد جانانه از ناحیه سر مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن بعثی قرار گرفته و به درجه والای شهادت رسید.
قسمتی از وصیتنامه شهید
به نام الله با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب و یاران این نایب امام زمان و راهنما کننده راه حسین (ع) و با درود و سلام بر خانواده شهدا و درود و سلام بر مجروحین و معلولین این لبیک گویان راه حسین (ع) و رحمت خداوند و بندگانی که راه حسین (ع) را در پیش گرفته اند و لعن بر وسوسه گران که در کمین نشسته اند و می خواهند که امام و یاران حسین (ع) را به هر شکل که شده باشد ترور کنند یکی را به ضرب گلوله و یکی را با وسوسه شیطانی و یکسری را هم با تهمت ، طعنه، ریا، حسد و . . . از راه خارج نموده و ترور کنند که باید خیلی با دقت در زمان حاضر از این موانع خارج گردیم تا بتوانیم از این آفتها به راهی که در پیش گرفته ایم دور گردیم و از خدای بزرگ خواهانم که هر چه زودتر کوله بار آخرتم بیشتر از گناه و خطا غرق نگشته باشد و در آخرت به خدا پناه برده ام از رو سیاهیم که در این دنیا که محل امتحان است پرده اسرار خدایی شکافته نگردد که در این دنیا هم روسیاه گردم و از جمیع افراد یا برادرانی که اشتباه یا خطایی از روی برادری دیده اند که هر شکل روی غرور یا تکبر نتوانسته ام از آنها حلالیت بخواهم امیدوارم از حق خود بگذرند و انشاء الله خداوند به آنها سعادت در راه خیر عنایت فرماید و از جمیع دوستان و برادران می خواهم که از خدای کریم برای بنده اش عفو و بخشش نماید و هر نوع پول چه مقدار کم یا زیاد با هر کسی که دارم اگر توانست که به افراد دیگر کمک نماید ولی اگر نتوانست که به افراد دیگر کمک کند حلال می باشد .
و پدر و خواهران و برادرانم دنباله راه امام که راه الله و حسین (ع) است در عمل باشند و پولی که مربوط به دولت می باشد با مقدار پول دیگر حدود 40 هزار تومان می باشد جمعا ً به حساب امام واریز نمایند. ان شاء الله پدر و خواهران و برادرانم مرا حلال کنند.
والسلام.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی شهید داریوش مرادی
http://www.shahidmoradi.ir/fa/page.php?8