یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهیدی که تاریخ شهادتش را در پشت عکسش نوشت . شهید صیدعزیز قاسمپور

  • ۱۱:۱۸

سه روایت از شهید «عزیز قاسمپور»

شهید « عزیز قاسم‌پور » ، در سال 1343 در روستای گاوکش علیاء ، از توابع شهرستان نورآباد لرستان ، در خانواده‌ای متدّین و مذهبی دیده به جهان گشود . تحصیلات ابتدائی را با موفقیت به پایان رسانید . در سال 1351 در معیّت پدرش (مرحوم حاج‌صیدطاهر قاسم‌پور)، به مشهد مقدّس مشرّف گشت ؛ در کلاسهای قرآنی که از سوی عموی شهیدش (حاج علیرضا قاسم‌پور)برگزار می‌گردید ، مُجدّانه شرکت داشت . در خیرات و جمع‌آوری نذورات و مصرف آنها در امور شرعی و عام‌المنفعه ، ثابت‌قدم و عضو فعّال پایگاه مقاومت شهدای گاوکش بود . در امر به معروف و نهی از منکر ، نماز و روزه ، صلة ارحام ، نوازش و دستگیری از یتیمان و درماندگان و … با خلوص نیّت اهتمام می‌ورزید .

با شروع جنگ تحمیلی ، حیاتش مِن جمیع جهات ، متحوّل و نورانیّت دیگری یافت. به کرّات ندای خورشید را از اعماق دلش لبیّک گفت. 11 بار به‌عنوان یک‌بسیجی مخلص ، به میادین نور علیه ظلمت و بیداد ، اعزام و جمعاً مدت 36 ماه و 25 روز ، در 7 عملیّات و 6 پدافندی عملیّات ، به عناوین : « بی‌سیم‌چی ، آرپی‌جی‌ زن ، تیربارچی ، فرمانده و … » در دشوارترین شرایط مردانه رزمید.

در سال1362 فرماندهی و مسئولیّت دسته‌اوّل گروهان عمّار از گردان علی‌بن‌ابیطالب(ع) را در منطقه جُفیر ، با رشادت تمام ، متقبّل گشت و در سال 1365 در عملیّات حاج‌عمران ، از ناحیه کتف و بازوی چپ ، مورد اصابت 2 گلوله تیربار دشمن قرار گرفت و شدیداً مجروح گردید ، همین امر او را مصمّم‌تر و ایمان و عشق و اراده‌اش را دو چندان نمود ، به نحوی که با دستی زخمی و آویخته بر گردن ، شادمان و سرافراز ، با ممانعت اقوام و دوستان و آشنایان ، مجدّداً قدم در وادی ایثار و استقامت نهاد .

در سال 1366 معاونت گروهان های امام‌حسین(ع) و جماران ، از گردان حمزه‌سیدالشهداء(س) تیپ مستقل57 حضرت ابوالفضل(ع) لرستان را به ترتیب ؛ در عملیاتهای نصر(8) و بیت‌المقدّس(4) عهده‌دار گشت و در مسابقة دوِ 5 کیلومتری‌ای که در زمستان1366، بین نیروهای‌گردان مزبور برگزار گردید؛ به‌عنوان نفر اوّل ، به‌خطّ پایان رسید.

با جبهه و جهاد ،مانوس و عاشق ایثار و شهادت بود ، به‌نحوی‌که از قبل ، تاریخ‌شهادتش را پشت عکسی که به‌ یکی از همرزمانش داده بود با قلم خویش ، مرقوم کرد: «۱۳۶۷/۱/۷» و درست در همان تاریخ ، بعد از قرائت اذان صبح با صدای رسای خود ، در میان قلل ستیغ منطقه شاخ شمیران عراق، ضمن ساماندهی و معاونت گروهان جماران ، توأم با مقاومتی نستوه ، با سلاح تیربار ، در مقابل پاتک سنگین دشمن ، در عملیّات بیت‌المقدّس(4) ، بعد از تکرار ذکر شهادتینی که بر لبان مبارکش جاری بود ، به وصال محبوب و ردای سرخ شهادت مُلَّبس و با عظمت و عزّت در جوار دیگر شهدای همرزمش و در قریة گاوکش علیاء چهره در نقاب خاک کشید و روح بلندش به اسمان پرواز کرد.

وصیت نامه شهید ۶زیز قاسمپور _ نورآباد

وصیت نامه شهید:
شهادت به آسانی بدست می آید مگر با آگاهی ، عقیده و جهاد. شهادت این آرزوی جاودانه ما و همه پیروان حسینی(ع) دو چهره دارد : یکی خون حسینی(ع) و دیگری پیام زینبی(س) ! ما باید از اسلام دفاع کنیم و این دفاع عقلاً و شرعاً واجب است. شهادت نیز آرزوی هر مسلمانی است که اسلام راستین را درک کرده باشد . آری ای مردم شهیدپرور : من و شما آرزو می‌کردیم ، ای کاش در جنگهای صدر اسلام می‌بودیم و با معاویه و ابوسفیان‌ها و خوارج می‌جنگیدیم و از یاران محمد(ص) و علی(ع) و حسین‌(ع) به‌حساب می‌آمدیم و شهید می‌شدیم ، بدانید اکنون نیز جنگ صدر اسلام پیش آمده است! و اگر در آن زمان جنگ بدر و خیبر مطرح بود، اکنون نیز هست، پس در راه خدا مال و جان هایتان را انفاق کنید که خداوند ، بهشت را به بها می‌دهد نه به بهانه !
از شما مردم شهیدپرور و امّت حزب‌الله می‌خواهم که جبهه‌ها را خالی نگذاشته و دست از حمایت رزمندگان اسلام برندارید و اگر توان حضور در جبهه‌ها را ندارید ، لااقل در مقابل فسادهای داخلی مقابله، و اجازه ندهید که عده‌ای ضدانقلاب به اسلام ضربه بزنند . ای خدای بزرگ ! می‌دانم که امام امّت ، خمینی بت‌شکن را برای هدایت ما فرستاده‌ای ، و من بر خودم وظیفه دانسته که به ایشان لبیک گفته و به خاطر دفاع از دین اسلام ، خویشتن با اختیار تمام قدم در جبهه گذاشته و تا قطره‌ای خون در بدن دارم ، استقامت خواهم نمود تا که شاید با ریختن خون خود و دیگر همرزمانم راه کربلا را هموار ساخته و به اسلام خدمتی کرده باشم.
و اینک سخنی چند با پدر و مادر مهربان و خواهران و برادرانم : ای پدر گرامیم ! از تو می‌خواهم نظیر زین‌العابدین(ع) صبور باشید . و تو ای مادرم ! خوب می‌دانی وقتی زینب(س) تمام یاران و عزیزانش را شهید دید و هنگامه آن بود که حسین(ع) مظلوم به میدان برود ، چقدر نگران و مضطرب بود و حسین(ع) دلداریش می‌داد و می‌فرمود : خواهرم ، ناراحت مباش ؛ زیرا دشمنان اسلام از نگرانی تو شادمان می‌شوند ، پس تو نیز ، زینب‌وار مقاوم باش و اگر شهید شدم ، هرگز کمترین ناراحتی به خویشتن راه مده ! مبادا کوردلانی از پریشانیت خوشحال شوند .
پدر عزیز و مادر مهربانم ! شما همیشه می‌گفتید : « ایاک نعبد و ایاک نستعین » و « اهدنا الصراط المستقیم » و این همان یاری جستن ، پرستش و هدایت به آن « صراط مستقیم » است که فرزندتان را در راه اسلام هدیه کرده‌اید و در صحرای محشر ان‌شاءالله شما را شفاعت خواهد کرد. از خواهرانم می‌خواهم « کما فی السابق » در حفظ حجابتان بکوشید . در خاتمه از پدر و مادر و برادران و خواهران، و دوستان و آشنایانی که از من بدی دیده‌اند حلالیت خواسته و طلب بخشش دارم. خداوندا اگر کارهای ناشایست انجام داده‌ام غفلت مرا دریافته است ، تو خود بر من نگیر و ببخش!

منبع:سیستم اطلاعاتی معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان لرستان

نوید شاهد لرستان  ،   شهدای دلفان

سه روایت از شهید «عزیز قاسمپور»

شهید صید عزیز قاسم پور - نورآباد و حاج اسحق دریکوند

عکس های دیگر شهید در سایت یاد امام و شهدا

خاطره ای از طالب قاسمیان، برادر و همرزم شهید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan