یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید ناصر جام‌ شهریاری ، شهدای قم

  • ۱۹:۲۸

شهید ناصر جام‌ شهریاری - قم

زندگی نامه ی شهید ناصر جام شهریاری:

شهید ناصر جام شهریاری در دوم تیرماه سال ۱۳۳۸ در روستای «امامزاده اسماعیل» از توابع شهر مقدس قم متولد شد. در کانون خانواده ای معتقد و مذهبی تربیت یافت و دل و جانش با محبت اولیای خدا خو گرفت.

او در محیط معنوی روستا کنار پدرش آقاجان زندگی آمیخته به تلاش و سرشار از صفا داشت اما این دوران زود سپری شده و با وجود همۀ مشکلات برای ادامه تحصیل به شهر آمد. در این دوران بود که پدرش را از دست داد. او به دلیل فقر مادی نتوانست ادامۀ تحصیل دهد ولی با روح بلند و مقاوم، مشکلات زندگی را با تلاش و کوشش از میان برداشت.

در ایام انقلاب نیز، به عنوان جوانی پرشور ومتعهد، در حماسۀ اسلامی مردم شرکت داشت، او فشارهای دوران طاغوت را دیده بود و به آزادی و عزت می اندیشید. ناصر با پخش اعلامیه های حضرت امام(ره) دستگیر شد و به زندان افتاد و مدتی بعد از کار اخراج گردید.

سربازی و خدمت زیر پرچم را با فرمان امام (ره) مبنی بر فرار از پادگانها نیمه کاره گذاشت و به خیل عظیم مردم در تظاهرات پیوست و تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در صحنه های مبارزه شرکت کرد.

با آغاز جنگ تحمیلی مدتی مسئولیت اعزام نیروهای داوطلب به جبهه های نبرد را به عهده گرفت و نقش مهمی را در اعزام نیرو ایفا کرد.

پس از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی در تاریخ

1358/8/4 به عضویت سپاه پاسداران درآمد، مدتی بعد مسئولیت اعزام نیروهای داوطلب به جبهه های نبرد را بر عهده گرفت،

ناصر شهریاری در عملیات رمضان فرماندهی گردان مالک اشتر (ع) و تا قبل از عملیات والفجر۴ فرماندهی گردان امام سجاد (ع) در لشگر۱۷علی ابن ابی طالب(ع) را عهده دار بود.

سرانجام سردار رشید سپاه اسلام در منطقه سرپل ذهاب، در عملیات والفجر 4، که رمز آن یا الله بود در تاریخ 1362/7/12 در سن ۲۴ سالگی در یک عملیات پدافندی به فیض عظیم شهادت نائل آمد،محل دفن این شهید بزرگوار در گلزار علی ابن جعفر (ع) می باشد،از شهید ناصر جام شهریاری یک فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است

شهید ناصر جام‌ شهریاری - قم

 

گزیده ای از خاطرات شهید ناصر جام شهریاری:

مدیریتی که شهید عزیز ناصر شهریاری داشت واقعاً نمونه بود، در ماه های اول دوران دفاع مقدس که مسئولیت اعزام نیروهای سپاه را عهده دار بود چنان دقیق و عالی عمل می کرد که هیچ مشکلی در اعزام نیروهای داوطلب به جبهه های نبرد بوجود نمی آمد. با این که در اعزام نیرو محدودیتی وجود داشت اما هیچ کس از او ناراضی نبود. برنامه ریزی او طوری بود که نه با کمبود نیرو مواجه می شدیم نه با ازدیاد آن. علاوه بر آن وقتی نیرویی را به جبهه می فرستاد، خود در منطقه حضور پیدا می کرد و با مشکلات او از نزدیک آشنا می شد و درصدد رفع آن برمی آمد.

راوی:عزت الله عاشوری

                                        ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

                                                 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در بحبوحه پیروزی انقلاب و شب های حکومت نظامی، تظاهراتی در گوشه و کنار قم برپا می شد که جوانان پرشور این حرکت را هدایت و رهبری می کردند. در محله «جوب شور» قم حرکتی برپا شده بود که نیروهای ساواک، بچه های انقلابی را تحت تعقیب قرار داده بودند. بچه ها به داخل کوچه ای پا به فرار گذاشتند. شهید ناصر شهریاری که جوانی چابک و شجاع بود با ایثاری که از خود نشان داد موجب نجات جان بچه ها شد اما موتورسیکلت او از بین رفت. بعد این حرکت به نشانه قدردانی از او می خواستیم پولی را روی هم بگذاریم و وسیله ای برای او خریداری کنیم که با مخالفت او مواجه شدیم. هرچه اصرار کردیم، او نپذیرفت و گفت: «من هرچه دارم فدای بچه های انقلاب.»

راوی: حجت الاسلام اقبالیان

                                                ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

                                                ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در روز شهادت او بچه ها طبق معمول روزهای قبل آتشی را برافروخته بودند بساط چای را آماده می کردند. آقا ناصر آمد و نامه ای را که از همسرش به دستش رسیده بود پاره کرد و به داخل آتش انداخت.پرسیدم: «آقا ناصر چرا نامه را پاره کردی و سوزاندی؟» گفت: «در این نامه همسرم نوشته بود که دخترم، دلش برای من تنگ شده است و بی تابی می کند، من هم نامه را سوزاندم تا دیگر آن را نخوانم. چون حالا وقت این حرفها نیست.» آتش زبانه می کشید و خاکستر نامه را به هوا می برد و ناصر با تأمل می گفت: «بچه ها به زودی روح من از بدن خارج می شود و مثل این کاغذها در هوا پخش می شود.» آن روز، کسی این حرفها را باور نداشت تا این که خبر شهادت آقا ناصر در بین بچه ها پیچید و همه را به سوگ نشاند.

راوی: رضا جعفری

                                               ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

                                               ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به جرأت می توان گفت شهید ناصر جام شهریاری حتی در میان بروبچه های سپاه گمنام بود. او برخورد خوبی با نیروها داشت. در مسائل سیاسی با نگرشی وسیع و تحلیل می پرداخت. در امر فرماندهی هم مدیری مدبر بود. این طور بگویم در عملیات رمضان که فرماندهان گردان مالک اشتر را به عهده داشت برادر حاج غلامرضا جعفری که بعداً به فرماندهی لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) منصوب شد به عنوان همکار او در گردان انجام وظیفه می کرد، گاهی اوقات که بچه ها برای کار به ایشان مراجعه می کردند، می گفت: «آقای شهریاری فرمانده گردان است، به او مراجعه کنید!»

به دستور سردار شهید محمد بنیادی به اتفاق آقا ناصر شهریاری برای انجام مأموریتی راهی محور عملیاتی شدیم. در محل مأموریت، آینه ای را به پنجره نصب کرده بودند. آقا ناصر مقابل آینه ایستاد و دستی به محاسنش کشید و با لحن خاصی گفت: «فلانی، چه خوب است این محاسن به خون آغشته شود!»

این سخن با آن تُن صدا در خاطرم ماند تا آن روز که در کنار پیکر به خون آغشته اش حاضر شدم، دیدم محاسن ناصر به خون آغشته شده است.

راوی: علی خاکباز

                                                ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

                                                ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

صبح زود که از خواب بیدار شدم. برادر عزیزم ناصر شهریاری را با حال وهوایی عجیب دیدم که تا آن روز چنین حالتی را از او ندیده بودم. چهره ای برافروخته داشت و تنها سخن از شهادت می گفت.

در کنار سفره صبحانه که نشسته بودیم، بی هیچ مقدمه ای گفت: «شب گذشته، شهید حاج محمود شاهدی را در عالم رویا دیدم که وعده بهشت و حضور در جمع شهیدان را به من داد...»

ناصر مصمم و آماده، غسل شهادت کرد. یکی از دوستان او که از راه رسید گفت: «آقا ناصر خیلی نورانی شدی خبری شده؟» گفت: «بله، غسل شهادت کرده ام!»

راوی: محمد رضا جعفری

شهید ناصر جام‌ شهریاری - قم

وصیت نامه ی شهید ناصر جام شهریاری:

بسم الله الرحمن الرحیم

دیر وقتی است که می خواستم وصیت نامه ای بنویسم. تا این که لطف خداوند شامل حال اینجانب شد و دوباره عازم جبهه حق علیه باطل شدم. خدا را شکر که چنین نعمت فراوانی را به بنده اش عطا فرمود و چه زیبا سخن می گوید خداوند در کتاب آسمانی اش قرآن که سراسر ارشاد و هدایت بشر است. در سوره بقره آیات ۱۵۳ تا ۱۵۷ چنین می فرماید: «شما که ایمان دارید از صبر و نماز یاری جویید که خدا با صابران است. به آنها که در راه خدا کشته می شوند نگویید مردگانند، بلکه آنان زندگانند ولی شما در نمی یابید. شما را به شمه ای از ترس و گرسنگی و کاهش اموال و نفوس امتحان خواهیم کرد و صابران را نوید ده آنها که چون مصیبتی به ایشان رسد می گویند، ما از قرآن خداییم و به سوی او باز می گردیم. درود و رحمت پروردگارشان بر آنها که هدایت یافتگانند.»

و تو ای خدای بزرگ! کمکم کن که جزء هدایت یافتگان باشم و تو ای خالقم یاریم کن و نصرتم ده با دشمنان دین تو ستیز کنم. آری، در زمان دودمان ننگین پهلوی سرمان در لاک خودمان بود و هیچ توجه ای نداشتیم که بر ما و مکتب ما چه می گذرد و باز خدا بر ما منت نهاد و رهبری از سلاله محمد(ص)، خمینی این مرد بزرگ، مرد با تقوا، این اسلام شناس واقعی، را ولی امر و رهبر و پیشوای ما کرد.

و شما ای مسلمانان از همه قشر، سنی و شیعه، بدانید که وظیفه شرعی است که از ولی امر مسلمین اطاعت کنید خداوند در قرآن می فرماید: «اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا را و اطاعت کنید ولی امر را.»

و اینک در این زمان ولی امر، امام امت، خمینی کبیر است. خدایا! یاریمان کن تا از اماممان پیروی کنیم و در خط امام که همان خط اسلام است، باشیم.

و یک تذکر می دهم به افرادی که گول خورده اید، دست از شیطنت بازی ها بر علیه روحانیت بردارید و پیرو امام و روحانیت مبارز باشید.

و اگر تاریخ را مطالعه کنید، می بینید که همیشه این روحانیت حافظ اسلام و استقلال مملکت اسلامی بوده اند. و اینک سخنی با تو ای خون آشام، ای سفاک، ای اهریمن، ای جنایت کار، ای امریکای خونخوار که خون همه محرومان در سراسر گیتی به دست تو و یا جیره خورانت می ریزد. به یاری حق و همت امت اسلامی دیگر عمرت به پایان رسیده است و تو را در جهان که رسوایی رسواتر خواهیم کرد. تو که هر روز در جنوب لبنان و السالوادور خونها می ریزی و سازمان حقوق بشرت در خواب خرگوشی فرو رفته بود و زمانی که منافقین که به فرموده رهبر عزیزمان، از کفار بدترند در هفت تیر فاجعه ای بزرگ آفریدند و شخصیتی همچون شهید مظلوم، عارف بزرگ، بهشتی عزیز و هفتاد و دو تن از یارانش را شهید کردند ای امریکا ساکت بودی، باز عوامل خائن نفوذیشان در هشت شهریور، رئیس جمهور و نخست وزیر عزیزمان را شهید کردند و حالا برای چهار تروریست که به بچه شش ماهه هم رحم نمی کنند و به دادگاه عدالت اسلامی سپرده می شوند و اعدام می گردند سر و صدا راه می اندازی؟ ولی کور خوانده ای چرا که دیگر حنایت پیش مسلمانان رنگی ندارد.

شما ای نهضت آزادی، ای لیبرال ها، که نه فاجعه هفتم تیر را محکوم می کنید و هشتم شهریور را، با کمال پر رویی آنها را فرزندان خود می دانید، برگردید به اسلام، به اسلام فقاهتی و نه اسلام من درآوردی.

و شما ای ملت بیدار ایران هوشیار باشید و نگذارید تاریخ تکرار شود. مثل زمان حضرت علی (ع) حالا که جنگ به نفع جمهوری اسلامی ایران پیش می رود همان هایی که به امام علی (ع) گفتند که مالک را بر گردان ما با قرآن نمی جنگیم که متأسفانه همین کار را کردند. قرآن و اسلام در ایران پیاده می شود نه در حزب بعث صدام.

و شما ای مادر، ای همسر و ای خواهر و برادرم بردبار باشید که خداوند با صابران است.                                                              والسلام پاسدار ناصر شهریاری

منبع: نوید شاهد قم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan