یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید نعمت الله سعیدی و برخورد با مستشاران آمریکایی

  • ۱۲:۳۸

https://lorestan.navideshahed.com/files/fa/news/1399/12/23/636433_853.jpeg

 شهید نعمت الله سعیدی متولد 1330 در محله پشت بازار خرم آباد میان غیور مردان لر دیده به جهان گشود. از دوران کودکی‌اش هم کار می‌کرد و هم درس می‌خواند. پانزده ساله بود که در داروخانه‌ی سینای خرم‌آباد مشغول به کار شد و پس از مدتی مبارزاتش را علنی کرد.

 مدتی در داروخانه مشغول کار بود و همانجا فهمید بعضی داروهایی که تولیدکنندگانش اسرائیلی و یهودی هستند ضررهای بسیاری بر جسم و روح انسان دارد. داروهایی که ماده اصلی خیلی‌هاشان از حرام و نجس تهیه می‌شود.

به استناد اسناد ساواک بسیاری از دانش‌آموزانی که وارد فعالیت‌های انقلابی شده بودند با او ارتباط داشتند. همین فعالیت‌هایش باعث شد برای اولین بار دستگیر و شش ماه زندانی شود. بعد از آزادی از زندان، برای ادامه مبارزه به شهرهایی مثل قم، اصفهان، مشهد و همدان رفت. تا اینکه سال ۵۱ همزمان با ورود آیت‌الله مدنی به خرم‌آباد برگشت و تحت ترتیب ایشان قرار گرفت.

بعد از تبعید آیت‌الله مدنی در سال ۵۴، نعمت‌الله سعیدی هم دستگیر، شکنجه و زندانی شد.
نعمت‌الله سعیدی در سال‌های میانی دهه پنجاه، باوجود برخورد قاطع ساواک، فعالیت‌هایش را ادامه داد و همچنان اطلاعیه‌ها و نوارهای امام را از قم می‌آورد و بین مردم پخش می‌کرد.

همین فعالیت‌ها باعث شده بود که تا پیروزی انقلاب، بارها دستگیر و زندانی شود. بعد از پیروزی انقلاب، سرپرستی کمیته اجرایی مرکزی انقلاب خرم‌آباد را بر عهده گرفت و در مأموریت‌هایی مثل حفاظت از تأسیسات نفتی خوزستان، برخورد با ضدانقلاب در پاوه و ... شرکت کرد.

با تشکیل سپاه، به عضویت سپاه درآمد. در طول خدمتش در سپاه مسئولیت‌هایی مثل معاونت محور تیپ قرارگاه قدس، طرح عملیات سپاه استان لرستان، معاونت مهندسی رزمی در یگان های مستقر در جنوب را بر عهده داشت.

نعمت‌الله سعیدی ۲۱ اسفندماه سال ۶۳ در حالی که فرمانده طرح عملیات تیپ امام حسن علیه السلام بود و چند روزی از تولد تنها فرزندش می‌گذشت، طی عملیات بدر، در آب‌های هور العظیم به شهادت رسید.
نوید شاهد لرستان،


بخشی از وصیت نامه‌ی شهید:
«پروردگارا، معبودا به هر جا می‎‌نگرم جلوه نورت را می‎بینم.
خدایا حال که اسلحه‌‎ام را به دوش می‎گیرم و به سوی دشمنانت نشانه‎‎ روی می‎کنم نه به خاطر کینه خود و از اینکه دوستان و همسنگرانم را به شهادت رسانده ‎اند، بلکه به خاطر قرآن و تداوم انقلاب اسلامی و اجرای فرمان امام زمان (عج) و نایبش، امام خمینی است».

ماجرای انتقام‌گیری از مستشاران آمریکایی متجاوز

او بدین جهت بارها و بارها به زندان افتاد. زیر بار سخت‌ترین شکنجه‌ها لب از لب نگشود و به این کتمان شهره بود. او با شروع جنگ به جبهه‌های حق علیه باطل رفت و پس از تجربه مجروحیت شیمیایی سرانجام در سال 63 در آب‌های هور العظیم به سوی معبودش شتافت. 

شاید بزرگترین تفاوت مردان خدا با انسان‌های عادی جدای از همت بلندشان در این باشد که هرچه در درآوردن سر و صدای کارهایشان خساست می‌کنند عوضش سخت اهل عملند: «زن بیچاره گریه کنان تعریف کرد شوهر بی‌غیرتم مرا به مستشاران آمریکایی مستقر در هتل عالی قاپو فروخته است. رگ غیرت هاشم بیرون زد. به من گفت برو خرم آباد سراغ حاج نعمت بگو هر چه سریع‌تر مواد آتش‌زا به اصفهان بفرستد. هاشم پورزادی با زیرکی به هتل نفوذ کرد. مواد آتش‌زا را در پلان مربوط به مستشاران آمریکایی جاسازی نمود. بر اثر آن انفجار پنج آمریکایی کشته و این چنین انتقام آن تجاوز را بچه‌های لرستان گرفتند.

حتی شنیدیم که امام با شنیدن این خبر گفتند: «عده‌ای از جوانان باغیرت ایرانی در هتل عالی‌قاپو اصفهان کاری کردند کارستان.» این در حالی است که بسیاری از آنان که داعیه‌دار اصلاحات و بهبود کژی‌ها هستند، جز هیاهو و برانگیختن سر و صدای مشتی حزب باد هنر دیگری ندارند. هر انتقاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای آنان فرصتی است که خود را بزرگ کنند و قهرمان جلوه بدهند.

مرد خدا، نعمت‌الله سعیدی چنان دست از مجاهدت برنداشت که حتی فرصت نکرد برای یکبار هم که شده تنها نوزاد تازه متولد شده خود را ببیند و برای دقایقی هم که شده لذت پدری را بچشد: «نعمت یک آهی کشید و با حسرت گفت: آیا من محمد را خواهم دید؟ جمع یک صدا فریاد زدند ان‌شاالله...پیکر نعمت را به اندیمشک منتقل کردیم. اجل به نعمت فرصت نوازش محمد را نداد.»(107ص تا 109)

«آیا محمد را خواهم دید؟» این اثر شیوایی و گیرایی غریبی دارد. گاه خواهری با تمام نگرانی‌ها و دلواپسی‌ها برایت قصه می‌گوید و گاه شاهدی که بزرگمردی‌هایش را دیده است. حقیقت‌هایی که ارزش بیش از یکبار خواندن را دارد. این اثر که به کوشش حدیث حیدری گردآوری شده و توسط نشر معارف به چاپ رسیده است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، کتاب زندگینامه شهید «نعمت الله سعیدی» به کوشش «حدیث حیدری» گردآوری شده است، با توجه به هفته دفاع مقدس نگاهی به این کتاب را خالی از لطف ندیدیم.

«در عملیات کرخه نور در فروردین 59 خود شاهد آن بودم شهید نعمت الله سعیدی دشمن را تا پنج روز از تصرف هویزه عقب راند و خدمت بزرگی به اهالی هویزه نمود و مانع پیشروی بیشتر دشمن گردید. همچنین عملیات چریکی شبانه او با نیروهای تحت سرپرستیش و ضررهای ایذایی که بر دشمن متجاوز و نیروهای عراقی وارد کرد که خود این تاکتیک از عملیات بازدارنده و پر ثمر او به شمار می‌رفت.»(بخشی از نامه تسلیت نماینده امام خمینی در خوزستان/ص25)

دنیای مجازی این روزها همه چیز را کاذب و خیالی و واهی کرده است. قهرمانان واقعی را نمی‌شناسیم آنان که برای رشد درک و معرفت ما این آزادی و استقلال را ساختند. آنان که بجای هشتگ و لایک خواندند و خود را ساختند و مجاهدت کردند. آنان که آنقدر از ترس هوای نفس خود را مستور و مکتوم از نگاهها کردند که امروز در هیاهوی بیرحم روزگار محکوم شدند به فراموشی.

هفته دفاع مقدس یادآور انسان‌هایی است که برای بر زبان آوردن این واژه‌های مقدس آن را به تصویر می‌کشیدند. به مال و اهل و خونشان. به همه چیزشان قربة الی الله. سردارانی که این روزها نامشان از روی کوچه و خیابانها برداشته می‌شود و یادشان از ذهن‌ها فراموش می‌شود. ما برای فراموش نکردن به این آیین‌ها و یادبودها-هرچند که این روزها از همه چیز جز شعاری باقی نمانده است- نیاز داریم. فرصت معرفی کتاب برای این هفته مجال کوچکی فراهم آورده است تا مگر از شهدایی یاد کنیم که کمترین فضیلتشان این بود که نگذاشتند ذرهای از خاک کشور از دست برود. شهادت این مرگ احلی من عسل آمده است تا روایتی از یکی دیگر از نام آوران برایمان تعریف کند.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan