- سه شنبه ۴ مرداد ۰۱
- ۰۰:۵۲
شهید سیدمحمد موسوی
نـام پـدر : سیدمحمود
تـاریخ تـولـد :۱۳۳۹/۰۶/۰۱
مـحل تـولـد: بروجرد
سـن :۲۶ سـال
دیـن و مـذهب : اسلام شیعه
وضـعیت تاهل : متاهل و یک فرزند
شـغل : معلم
دسـته اعـزامـی :بسییج
تـحصیـلات :لیسانس رشته تاریخ
تـاریخ شـهادت :۱۳۶۵/۱۲/۰۷
مـحل شـهادت :شلمچه
عـملیـات :کربلای۵
نـحوه شـهادت :حوادث ناشی از درگیری
دوم شهریور ۱۳۳۹، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش سیدمحمود، خوار و بار فروش بود و مادرش صدیقه نام داشت. دانشجوی کارشناسی و در رشته تاریخ درس خواند. معلم بود. سال۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه شهید شد. مزار او در گلزار شهدای بروجرد واقع است.
منبع: سایت گلزار شهدا
بسم رب الشهداء والصدیقین
«زندگینامه شهید محمد موسوی»
سیدمحمد موسوی فرزند سید محمود به سال ۱۳۳۹در خانواده ای مذهبی از سلسله سادات قدغون «ملقب به مستجاب الدعوه» پا به عرصه وجودنهاد،وی در دامن مادری عفیف و پاکدامن وپدری با تقوا که اجدادش جملگی روحانی بودند،پرورش یافت. دوران کودکی راکه سپری نمودبه همراه عموی پدرش که امام جماعت بود اغلب در جلسات مسجدامیرالمومنین«ع» شرکت می کرد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدارس بروجردگذراند ودوره متوسطه را در دبیرستان بحرالعلوم دررشته ریاضی طی کرد،پس از اخذ دیپلم در رشته فیزیک دانشگاه جندی شاپور اهواز پذیرفته شد. یکسال پس از تحصیل در دانشگاه ،با پیروزی انقلاب و تعطیلی دانشگاهها به «منظور اعمال انقلاب فرهنگی»وبرای آنکه از موقعیت زمانی استفاده کند،به حوزه علمیه قم رفت و یک سال هم در آنجا به کسب علوم دینی مبادرت ورزید. پس از دایر شدن دانشگاه ها به توصیه اطرافیان دوباره به دانشگاه بازگشت و عضو فعال انجمن اسلامی شدودرامور فرهنگی وجلسات آموزش نظامی که در دانشگاه برگزار می شد،همراهی و همکاری می کرد. جنگ تحمیلی شروع شده بودو آواره شدگان حاصل از جنگ رادر مدارس بروجرد اسکان داده بودند،سید محمدبه همراه دوستانش ضمن سرکشی،برای آن ها لباس و مایحتاج فراهم می کرد. پس از سر و سامان دادن به جنگ زدگان ،و درسال ۱۳۶۲به جبهه اعزام شدو در پاسگاه زید اهواز از ناحیه دست راست مجروح شد. سیدرا به پشت جبهه آوردند و چون در خوزستان امکان جراحی نبود او را به تهران منتقل کردند. ابتدا در بیمارستان امام سجاد«ع»بستری واز آنجایی که به لحاظ جسمی تحلیل رفته بود، برای مراقبت بیشتر به بیمارستان سیدمصطفی خمینی منتقل نمودند. معالجات موثر واقع نشد،شورای پزشکی تشکیل و تصمیم گرفته شد دست راستش از ناحیه آرنج قطع شود. کم کم حال سید محمد بهبود یافت،وی با اینکه یک دست داشت در بیمارستان از سایر بیماران پرستاری و به آنان کمک می کرد،تا بالاخره از بیمارستان مرخص شد. پس از چندی دوباره به دانشگاه برگشت وبا تغییررشته در حوزه تاریخ به تحصیل ادامه داد وی همچنین درامور فوق برنامه ،فعالیت خود را در انجمن اسلامی شروع نمود. در مسافرتی که با دانشجویان به قم داشتند محضر یکی از علماء رسیدند،ایشان محمد را به ازدواج تشویق کرد. سیدمحمد پس از بازگشت به بروجرد موضوع را با خانواده خود در میان گذاشت،خانواده سید برای خواستگاری می رفتند ولی چون یکی ازشرایط ایشان این بود که دوباره به جبهه خواهد رفت، ازدواج سر نمی گرفت.
در دانشگاه با معرفی انجمن اسلامی با خانمی آشنا شدوبا او ازدواج کرد. مراسمی بسیار ساده و بی ریا برگزار شد،وعده ای از اقوام و دانشجویان در مراسم شرکت داشتند.
مدتی که گذشت ،درحالی که همسرش باردار بود،سیدمحمد دوباره داوطلب حضوردر جبهه حق بر علیه باطل شد . سیدمحمددر عملیات کربلای ۵شرکت کردو در تاریخ هفتم اسفند ماه هزار و سیصد و شصت و پنج در منطقه شلمچه شربت شهادت نوشید و به خواسته قلبی خود رسید. پیکر مطهرش بوسیله برادرش وجمعی از دوستان از اهواز به بروجرد منتقل شد. شهر از بیم بمباران هواپیماهای دشمن خالی بود،مراسم تشییع پیکر پاک و مطهر شهید با حضور عده ای از امت حزب الله ، دوستان و همرزمان و اقوام برگزار و در قطعه شهدای بروجرد به خاک سپرده شد. مراسم شب هفت آن شهیدبزرگواردر دانشگاه اهواز برپا شد،که خانواده آن شهید و عده ای از دوستانش در آن شرکت داشتند. از این شهید گرانقدر دختری بیادگار ماند،که طاهره سادات نام گرفت.
وصیت نامه شهید سید محمد موسوی
به نام خداوند بخشنده مهربان
آیا پنداشتید مردمان که واگذاشته می شوند که بگویند ایمان آوردیم و ایشان امتحان کرده نشوند به تحقیق امتحان کردیم آنانی را که قبل از ایشان بودند، خدا می داند چه کسانی صادق هستند و می داند چه کسانی دروغگو هستند. شهادت می دهم خدا یکی است وشریکی ندارد و محمد(ص) فرستاده اوست و ائمه معصومین سلام الله علیه فرستادگان به حق او هستند و قرآن کتاب هدایتم می باشد حمد خدایی را که ما را هدایت کرد و بر ما منت گذاشت تا در شمار افرادی باشیم که وعده خداوند را مبنی بر حاکم کردن مستضعفان جهان تحقق بخشیم و دراین راه تلاش کنیم.
ای مردم بدانید که خداوند شمارا به کمک اسباب و عواملی امتحان می کند تا راستگویان را از دروغ گویان تمیز دهد امیدوارم از این آزمایشات الهی سربلند بیرون آییم بکوشید تا زنده اید سرمایه ای برای خود ببینید و قبل از مرگ آماده مرگ شوید دنیا دار فناست نه بقا به آن دل نبندید ، همان طور که بر گذشتگان وفا نکرد.
اکنون که مشغول نوشتن این وصیت نامه هستم فکر می کنم که بعد از گذشت ۷سال از جنگ تحمیلی و دادن این همه شهید دیگر حجت بر همه تمام است و جبه حق وباطل کاملا مشخص است و هرکس راه عناد و دشمنی با این نظام را درپیش گیرد در دنیا خوار ودر آخرت رسوا خواهد شد. به هرحال من دعایم همیشه این بور که عاقبت عمرم شهادت در راه خدا باشد که بحمدالله دعایم برآورده شده. و واجبات را اهمیت وتقوی الهی را پیشه کنید و ما را حلال کنید. سخنی هم با همکارانم در سنگر مقدس علم و تهذیب دارم ، ای عزیزان علم را هدف نگیرید و وسیله ی معاش نسازید که علمی که توام با تهذیب نباشد فسادآور است و جامعه را به انحراف می کشد.
والعاقبه للمتقین
سنگ مزار شهید سید محمد موسوی در گلزا شهدای بروجرد