- شنبه ۲۹ مرداد ۰۱
- ۱۸:۴۶
نویدشاهدگیلان: سردار پاسدار شهید حاج محمود قلی پور در سال 1332 در استان فارس، شهرستان شیراز در خانودهای مذهبی از پدری گیلانی و مادری اصفهانی دیده به جهان گشود.
دوران خردسالی وی در شیراز سپری شد او به علت شغل پدر که نظامی بود به همراه خانواده از شیراز به تهران عزیمت نمود و تحصیلات مقاطع ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت در تهران سپری کرد و تحصیلات مقطع دبیرستان را با توجه به هجرت خانواده از تهران به رشت انتقال یافت و در دبیرستان شهید بهشتی (فعلی) رشت تحصیلات را به پایان رساند.
باورود به سن جوانی از آنجا که شور آزادیخواهی و مبارزه طلبی با بیداد در وجودش شعله میکشید به صفوف مبارزین و انقلابیون پیوست و برعلیه نظام جورستم شاهی تلاش و کوشش فراوان کرد.
تأسیس سپاه پاسداران در رشت
سال 1357 با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به لطف و عنایت پروردگار، و به رهبری حضرت امام خمینی(رض) و همت امت حزب الله به ثمر نشست و حاج محمود که در متن انقلاب بود با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی برای حفظ دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی با عضویت در کمیته فعالیتش را تداوم بخشید و با شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی او به عنوان یکی از موسسان سپاه رشت در تشکیل این نهاد مقدس انقلاب اسلامی از سر عشق و ایمان شرکت کرد.
این سرباز سرافراز سبز پوش دلیر و شجاع اسلام که از تهور و قدرت برنامهریزی قوی برخودار بود، در کسوت مربی آموزش نظامی و فرماندهی واحد عملیات نقش بسزایی را در آموزش نیروهای سپاهی به انواع تاکتیکهای نظامی و شیوه های رزمی تحت تعلیم و آموزش قرار داد و ایشان مدتی فرماندهی پادگان المهدی چالوس را بعهده گرفت و در ساماندهی به اوضاع پادگان رنج فراوانی رامتحمل شد .
وی در دوران اوج شرارتهای منافقان کوردل و دیگر گروهکهای منحرف شرق و غرب با توجه به تخصص نظامی که داشت به اتفاق سایر همرزمانش مبارزه ای بی امان و پی گیر با دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی کرد.
سردار شهید قلیپور در پاکسازی جنگلهای گیلان از لوث وجود افراد فتنه جو و تروریست بسیار کوشید، حاج محمود نه تنها در گیلان بلکه در استان کردستان و در آزادسازی پاوه از لوث وجود کومله و دمکرات به همراه شهید جلیل القدر چمران مردانه جنگید.
با شروع جنگ تحمیلی نیز بسوی جبهههای نبرد با دشمنان اسلام شتافت، او در منطقه سرپل ذهاب مسئولیت حفاظت از پادگان ابوذر را داشت و توانست به همت والایش از سقوط حتمی پادگان جلوگیری کند، حاج محمود در جنوب کشور نیز دلاوریهای دیگری آفرید و از روحیه فوق العاده ای برخودار بود که موجب ترغیب و تشویق همرزمان خود در این نبرد الهی میشد.
در اعزامهای پی درپی به جنوب و غرب کشور بارها مجروح شد ولی آنی دست از مبارزه با متجاوزین کفار دست نکشید و گویا اصلا آرامش حاج محمود در مبارزه با دشمنان اسلام و خدمت به اسلام و مسلمین خلاصه میشد.
حاج محمود چون از قدرت برنامهریزی و تدبیر و طراحی کم نظیری برخوردار بود، فلذا جایگاه ایشان همیشه در پست های حساس و مسئولیت آفرین و پرخطر بود از جمله مسئولیت گروه ضربت عملیات جنگل و فرماندهی عملیات جنگلهای گیلان برای سرکوبی ایادی استکبار جهانی، فرماندهی گردان رزمی ، معاونت طرح و عملیات تیپ قدس، قائم مقام ستاد لشکر قدس و ریاست ستاد لشکر قدس برشانه های ستبر ایشان سنگینی میکرد، لیکن با شجاعت، ایثار، تدبیر، مدیریت ، سعه صدر وقدرت توانمندی عالی که داشت با توفیق و نصرت و پیروزی در عملیاتها نشان داد که از لیاقت و شایستگی های خاصی برخوردار بود.
حاج محمود با تواضع و فروتنی و خویشتن داری و اعتماد بنفسی که داشت در اوج و انبوه مشکلات بیشتر می درخشید و از هر حیث الگویی مناسب برای سایر همرزمانش بود.
حاج محمود و تشکیل خانواده
این سردار سر افراز اسلام و انقلاب در سال 1360 زندگی مشترکش را با همسر مکرمه اش در کمال صفا و صمیمیت بنیان نهاد و حاصل پیوند مقدسش دو عطیه الهی است.
حاج محمود نه تنها در میان خانواده و بستگان و همرزمانش عزیز گرامی بود حتی تمامی مردم خدا جوی رشت به او افتخار می کردند بلکه همواره یاد و خاطره اش مایه افتخار و مباهات گیلانی و بلکه هر ایرانی خواهد بود. سرانجام حاج محمود همانند دیگر همرزمانش زیستنن دراین دنیای فانی برایش دلتنگ وحزن آور بود.
ساعاتی پس از شنیدن مژده بشارت شهادت در عالم خواب(رویا) از دوست و همرزمش شهید میثم محمد بیگلو روح بلندش سبکبال و عاشق بر فراز قله های رفیع کدو در حاجی عمران ( محورعملیاتی کربلای 2 ) بر اثر ترکش گلوله توپ دشمن دعوت حق را لبیک گفت و در دیارجانان رحل اقامت افکند و خدایش خونبهایش شد.
سردار شهید محمود قلیپور در تاریخ 10 شهریور 1365 و در منطقه حاج عمران جاودانه شد.
حاج محمود از زبان همسرش
محمود انسان وارستهای بود، هیچگاه از مسئولیت خودش سوءاستفاده نکرد، یادم هست بعضی اوقات که بچهها دچار بیماری میشدند، محمود با ماشین سپاه آنها را به بیمارستان نمیبرد، شبانه آنها را بغل میکرد و با وسیله کرایهای به بیمارستان میرساند.
هر وقت از او میپرسیدم، در سپاه چه کار میکنی؟ پاسخ میداد: «جارو میکنم» یک روز از طریق دوستانش متوجه مسئولیت او شدم، اما او باز هم بدون اینکه در مورد کارش توضیح دهد، گفت: «مگر برای تو فرقی میکند، من چه کاره هستم؟»
هر مقرراتی که افراد عادی ملزم به انجام آن بودند، خودش نیز رعایت میکرد، آنقدر در زندگی اخلاص داشت که بالاخره خدا او را نزد خویش پذیرفت.
ماجرای استعفای حاج محمود!!
در 11 اردیبهشت 1360 طی حکمی به سمت مسئول واحد عملیات سپاه پاسداران رشت منصوب شد. پس از ماه ها فعالیّت خستگی ناپذیر در این واحد در 6 اسفند 1360 از سمت خود استعفا داد. در متن استعفای خود نوشت :
اینجانب مسئول عملیات رشت می باشم، در صورت موافقت فرماندهی مبنی بر رفتن به جبهه حق علیه باطل از مسئولیت خود استعفا می نمایم. با استعفایش موافقت نمی شود ولی او در 2 اردیبهشت 1361 موفق شد با قبول سرپرستی نوزده نفر از نیروهای سپاه گیلان به جبهه های جنوب اعزام شود.
در بیستم اردیبهشت همان سال در حالی که در جبهه های نبرد حضور داشت دومین فرزند او به دنیا آمد و از طریق تماس تلفنی از حال فرزندش آگاه شد و نام او را صدیقه نهاد.
فرازی از وصیت نامه سردار شهید محمود قلی پور
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربک راضیته مرضیه
هان اى آرامش گرفته، به جانب پروردگارت بازگرد و در آنى که تو خوشنود از خداى خود هستى وخدایت از تو خوشنود است. قرآن کریم
با سلام به منجى عالم بشریت و نجات دهنده انسانهاى روى زمین حضرت مهدى (عج) و نایب برحقش ولى امر زمان و مرجع تقلید مسلمین جهان ایت اله العظمى الامام خمینى و نمایندگان برحق امام در سراسرکشور خصوصا آیت اله احسان بخش. (امام جمعه سابق رشت)
درد هر تیر و ترکش را تحمل میکنم ولى اندوه خمینى را هرگز، از میان رنگها رنگ سرخ را برگزیدهام و از میان مرگها شهادت را. بار خدایا تورا سپاس میگویم که رهبر و مربى عظیم الشان از میان مردم برخواست و طاغوت را از بین برد و اسلام واقعى را براى امت به ارمغان آورد و ما را که فرسنگها با اسلام فاصله داشتیم نزدیک گردانید و حکومت الهى را در ایران و جهان به ثبت رسانید.
برادران وخواهران و اى امت مسلمان قدردان نعمت الهى باشید و همیشه شکر خدا را به جا آوریم زیرا هرگاه ناشکرى کنید وکفران نعمت نمایید خداوند تمام نعمتها را از شما خواهد گرفت و آن روز دیگر چارهاى نداریم و دیر است.