- يكشنبه ۴ دی ۰۱
- ۱۱:۵۳
شهیدی که آرزو داشت مانند حضرت زهرا(س) به شهادت برسد/بوسههای روزانه «شهید موسوی» بر دست و پای مادر
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سفیر افلاک همهچیز از نوکری برای مادرش زهرا (س) شروع شد، بیقراریهایش در شلمچه، هیئت و پادگان به هم گرهخورده بود، شلمچه را میگفت محل غربت شهداست گوش کنید صدای یا زهرای شهیدان را میشنوید، همین دلتنگیهای غروب شلمچه و اشک روضههای فاطمی هیئت را ۲۰ مهر ۸۹ با صورتی کبود وسط پادگانی مزین به نام امام علی (ع)، عاشقانه با مادرش نجوا کرد و رفت.
یکی از برادران شهید سید محمد موسوی ازجمله ۱۸ پاسدار شهید خرمآباد معروف به شهدای دهه کرامت در گفتوگو با خبرافلاک، اظهار داشت: من و محمد دوقلوهای هشتم اردیبهشت سال ۶۵ در محله مشیرآباد کوی علیآباد بودیم، دوران ابتدایی، راهنمایی و اول دبیرستان در مدرسههایی بهنامهای شهید هاشم پورزادی، شهدای دانشآموز و شهید آیتالله مدنی در کنار هم تحصیل کردیم.
وی با اشاره به فعالیتهای فرهنگی، مذهبی، ورزشی شهید در پایگاه مقاومت بسیج شهدای بدر و مسجد شهید مدنی افزود: بعد از دریافت مدرک دیپلم ریاضی فیزیک و طی کردن دوران گزینش، سال ۸۴ در نهاد انقلابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استخدام شد.
موسوی خاطرنشان کرد: یکی از ویژگیهای رفتاریاش احترام به مادرمان بود بطوریکه قبل از رفتن به محل کار باید دست و پای مادر را میبوسید و بعد راهی پادگان محل خدمتش میشد.
برادر شهید موسوی با اشاره به اینکه عاقبتبهخیری جوانان درگرو احترام گذاشتن به والدین است، تصریح کرد: محمد هرروز صبح دعای عاقبتبهخیری را از مادرمی گرفت روز شهادتش با اصرار چندباره کف پای مادر را بوسید و برای همیشه رفت، رفتنی که مادرم تاب نیاورد و دو سال بعد از شهادت، مهمان محمد شد.
وی با اشاره به نحوه شهادت برادرش در تاریخ ۲۰ مهر ۸۹ براثر انفجار در پادگان امام علی (ع) بیان کرد: بسیاری از مردم از محلات سطح شهر در مراسم تشییعش شرکت کردند، خانوادههایی که ما در محله علیآباد نمیشناختیم و در فهرست کمکهای مومنانه و ماهانه محمد قرار داشتند.
سجاد سیفی، ازجمله دوستان شهید موسوی با اشاره به اینکه رفاقت من و محمد از سالهای دهه ۸۰ در مسجد شهید مدنی و برپایی هیئت جنه الحسین خرمآباد شروع شد، اظهار داشت: سید محمد با شنیدن روضه حضرت زهرا (س) بسیار بیقرار میشد تا جایی که در مراسمی در کاشان هنگامیکه مداح روضه حضرت زهرا (س) را میخواند نتوانست تحمل کند و میکروفن را از دست روضهخوان گرفت که ادامه ندهد، روز شهادتش براثر شدت انفجار و برخورد محکم به یک درب فلزی صورت و بدنش کاملاً کبود شده بود.
سیفی خاطرنشان کرد: در سفر چندروزه که با تعدادی از دوستان ازجمله خود شهید به کاشان داشتیم همانجا شهید موسوی گفتند قراری بگذاریم هرکدام ما از زودتر آسمانی شد بقیه تا ۴۰ شب سر قبرش زیارت عاشورا بخوانند که بعد از همان سفر قرعه به نام خودشان افتاد و تا ۴۰ شب کنار قبرش زیارت امام حسین (ع) را خواندیم.
وی بابیان اینکه شهید موسوی ۲۴ ساله برایمان الگو بود، بیان داشت: بعد از بازگشت از همان سفر قرار بود ظهر ۲۰ مهر برای مشاهده فیلمهای عزاداری هیئت در دهه آخر ماه صفر، به خانه ما بیاید که ساعت ۱۱ صبح همان روز خبر حادثه پادگان در شهر پیچید، اجازه ورود به پادگان را نمیدادند نمیدانستم کدامیک از دوستانم شهید شدند تا زمانی که پیکر شهدا ازجمله سید محمد را به غسالخانه انتقال دادند.
به گزارش خبرافلاک، سید محمد موسوی در تاریخ ۲۰ مهر ۸۹ در سن ۲۴ سالگی به همراه ۱۷ پاسدار دیگر از سپاه حضرت ابوالفضل (ع) لرستان در پی انفجاری در پادگان امام علی (ع) خرمآباد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.