- سه شنبه ۴ بهمن ۰۱
- ۰۰:۵۳
شهید "ایرج معظمیگودرزی"؛ از افتخار برای ایران تا شهادت
نــام :ایرج
نـام خـانوادگـی :معظمی گودرزی
نـام پـدر :علی
تـاریخ تـولـد :۱۳۲۶/۰۴/۲۵
مـحل تـولـد : آبادان
سـن :۳۸ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :متاهل و یک فرزند
شـغل : مهندس شرکت نفت و کشتیرانی
مـلّیـت :ایرانی
تـاریخ شـهادت :۱۳۶۴/۰۶/۱۱
مـحل شـهادت :جزیره خارک
نـحوه شـهادت :بمباران هوایی و موشکی توسط دشمن بعثی
مـحل مـزار :بهشت زهرا(س)قـطعـه :۲۷ردیـف :۵۷شـماره :۱/الف
به گزارش نوید شاهد البرز؛ مهندس"شهید ایرج معظمیگودرزی" به سال 1326 در خانوادهای مؤمن و مسلمان در شهر آبادان چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدائی خود را در زادگاهش گذرانید و از نظر اخلاق و رفتاری که در محل تحصیل داشت مورد تشویق معلمان قرارگرفت.
او بعد از مدتی وارد دبیرستان دوره نظام قدیم شد و با علاقه شدیدی که به کار و تحصیل داشت، بعد از پشتسرگذاشتن دوم دبیرستان در شرکت نفت آبادان در آموزشگاه حرفهای مشغول به کار شد و علاقه فراوانی که به تحصیل علم داشت، شبها به تحصیلات خویش ادامه داد و بعد از اتمام تحصیل موفق به دریافت دیپلم شد.
استخدام در شرکت نفت
وی همچنین دوره پنج ساله کارآموزی از شرکت نفت در رشته برق را دریافت کرد. طولی نکشید از طرف وزارت نفت به استخدام رسمی درآمد و در پالایشگاه مشغول و با علاقه به کار خود ادامه داد، بعد از چند سال تجربه که بهدست آورده بود با رضایت ریاست پالایشگاه آبادان به قسمت اداره کشتیرانی جزیره خارک انتقال یافت و با رتبه بالاتری به مدت یک سال در اداره کشتیرانی خارک مشغول به کار شد و سپس به مدت پنج سال چهل و هشت ساعتکار شبانهروزی در جزیره خارک و بیست و چهار ساعت کار در آبادان به کار خود ادامه میداد.
در آن زمان خارجیها در منطقه نفتی مشغول به کار بودند ولی بعد از مدتی از کشور ایران اخراج شدند و شهید مهندسی مکانیزه اداره کشتیرانی خارک را به عهده داشت و با بقیه همکاران به جانشینی آنها منصوب شد و شهید گودرزی بهعنوان سرپرست اداره کشتیرانی انتخاب شد و در آن زمان مجرد بودند و فرصت زیادی داشت و زمان استراحت خود را ترجیح میداد که خود را مشغول کار کنند.
وی به اتفاق پدر و مادر خود زندگی میکرد. یکروز از جزیرة خارک آمده و گفت: مژده! کارشناسهای خارجی از کشور بیرون رفتند و در آن زمان سال 1354 بود که شهید به اتفاق مادر و پدرش به جزیره خارک رفتند و او خیلی خوشحال بود که کارهای صنعتی و نفتی ایران بهدست ایرانیان اداره میشود و ما تحت سلطة خارجیها نیستیم و پس از چند سال فعالیت ازطرف وزارت نفت به ایشان مأموریت داده شد که بهمدت یک سال جهت دوره به کشور انگلستان رفتند اما خوشحال از اینکه با تجربة بهتری به کشور خود بازمیگردد و زمان یک سال به اتمام رسید و مدارک تکنسین را از ادارة کشتیرانی شرکت نفت دریافت کرد.
موفقیت در کشتیرانی
او زبان انگلسی را در انگلستان فراگرفته بود، نامهنگاری به زبان انگلیسی و نقشهخوانی مخصوصاً در رشته کار خود تا اینکه از کشور انگلیس به ایران حرکت و مدت 55 روز طول کشید البته اشکالات فنی که نیز برایشان پیش آمده بود بعد از موفقیت و گذراندن مأموریتش، وی را از طرف وزارت نفت به سمت سرپرستی تعمیرات ادارة کشتیرانی خارک انتخاب کردند. و به اتفاق همکاران خود قسمتی از چرخ صنعتی مملکت خود را میچرخاند.
سرانجام مقدمات انقلاب شروعشد و کمکم اعتصابها اوجگرفت و سازمان اداره کشتیرانی خارک در صادرات نفت فعالیت چشمگیری داشت و اداره کشتیرانی هم مانند سازمانهای نفتی اعتصاب کردند. با شنیدن اعتصاب کارکنان آن، شرکت نفت از تهران مقامهای بالا و وزارت نفت و ارتش با مراجعات مکرر به همکاران میگفتند که هر چه سریعتر به سرکار خود بروند ولی کسی توجهی نمیکرد تا اینکه انقلاب با حضور مردم همیشه در صحنه و شهیدپرور پیروز شد.
اعتصاب و پیروزی انقلاب
ایرج با شخصیتهای بلند پایه رژیم سابق جلسات زیادی داشت. آنها سعی میکردند او را قانع کنند که همکاران سر کار خود بروند زیرا از طرف مهندسین و ناخدایان دریائی و پرسنل خارک نمایندگی جزیره خارک را به عهده داشتند وقتی کار به جایی رسید که وی را 24 ساعت در پایگاه نیروی دریائی خارک بازداشت کردند ولی با همکاری همکاران و فشار آنها بر سر کار خود برمیگردند و خوشبختانه انقلاب به رهبری امام امت پیروز شد و او هم با علاقة بیشتری به کار خود ادامه میداد و به وسیلة همکاران و پرسنل سازمان ادارةه کشتیرانی خارک را به گردش درآوردند.
ایرج خیلی مؤدب بود و حوصله و رفتار انسانی او زبانزد خاص و عام بود. همه پرسنل از او رضایت داشتند و همین رضایت باعث پیشرفت کار او بود تا اینکه کمکم به فکر ازدواج افتاد تا سنت پیامبر اکرم(ص) که میفرماید:«النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی» را به جای آورده و همه اعضای خانواده خوشحال شدیم و یکی از وابستگان خود را زیر نظر و برای او به خواستگاری رفتیم و پس از ازدواج کردن به اتفاق همسرش به جزیره خارک رفتند و مدت پنج سال در آبادان با گرمای طاقتفرسای این سرزمین مقدس با علاقه زیاد به کار خود ادامه داد و در مدت چهارسال جنگ در جزیرة خارک گاهی اوقات حملة هوایی و بمبهای صدامی بر سر آنها میریخت و وابستگان شهید خجسته جلالی به او میگفتند که دیگر خارک نروید، او میگفت: اگر هر اتفاقی میافتد ما باید هرسه نفر با هم باشیم.
افتخاری برای ایران
او ازدواج کرده و حاصل آن فرزندی بهنام «امین» است و امین سه ساله بود و به پدرش بسیار علاقهداشت و در آن زمان انقلاب و جنگ تحمیلی از طرف رژیم عراق علیه ایران از طرف وزارت نفت به شهید ایرج معظمیگودرزی مأموریت داده شد که برای مدت پنجماه به کشور ژاپن برود و او نیز قبول کرده و رفتند.
این مأموریت را با موفقیت به انجام رساندند و شهید آنقدر به کار خود علاقه و پشتکار داشت که به او پیشنهاد کردند؛ با هواپیما به کشور ایران بروید او در جواب میگوید: خیر ، باید در جریان وضع کارها باشم، سرانجام مدت 24 شبانهروز از کشور ژاپن به آبهای کشور ایران به جزیره خارک با آن موجهای زیاد دریا به اتفاق همکاران به آبهای ایران میرسند که برای همه همکاران و وزارت نفت مایه خوشحالی و سربلندی بود اما افسوس در تاریخ یازدهم شهریور ماه 1364 با بمباران وحشیانه صدامیان شهید مهندس ایرج معظمی گودرزی و امین معظمی گودرزی، 3 ساله و همسر گرامیشان خانم خجسته جلالی از میان ما رفتند و روح پاکشان به ملکوت اعلا پیوست.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری