یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

سردار سرلشکر شهید علی هاشمی فرمانده قرارگاه نصرت

  • ۱۰:۵۴

سردار شهید علی هاشمی در کنار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

سردار سرلشکر شهید علی هاشمی فرمانده قرارگاه سری نصرت و سپاه ششم امام صادق(ع) در سال 1340 هجری شمسی دیده به جهان گشود.

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد و در سال 1359 پس از حمله کشور متجاوز عراق به خاک ایران، علی هاشمی به همراه 40 نفر از نوجوانان و جوانان محله های حصیرآباد و آخر آسفالت اهواز به حمیدیه عزیمت کرده و در نهایت تیپ 37 نور را تشکیل دادند.

سردار سرلشکر شهید علی هاشمی، بعد از عملیات بیت المقدس با حکم فرماندهی وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مأمور به تشکیل قرارگاه سری نصرت به منظور شناسایی منطقه عمومی هورالهویزه (جزایر مجنون) شد.

پس از این انتصاب، کار خود را به منظور شناسایی منطقه عمومی هورالهویزه (جزایر مجنون) آغاز کرد که این شناسایی‌ها منجر به اجرای عملیات های خیبر و بدر شد.

با توجه به لیاقت و شایستگی سردار سرلشکر شهید علی هاشمی در سال 1365 به فرماندهی سپاه ششم امام صادق(ع) منصوب شد.

در چهارم تیرماه سال 67 دشمن بعثی اقدام به انجام تک شدیدی در جزایر مجنون می‌کند که سردار سرلشکر شهید علی هاشمی تا آخرین لحظه در کنار سایر رزمندگان اسلام در مقابل متجاوزان می‌ایستد و از خاک کشور دفاع می کند.

پس از یک نبرد نابرابر سرانجام شهید هاشمی به همراه چند تن از یارانش به نام‌های سردار شهید مهدی نریمی مسئول مخابرات قرارگاه سری نصرت و سپاه ششم امام جعفر صادق(ع)، سردار شهید حسن بهمنی فرمانده مخابرات قرارگاه تاکتیکی خاتم 4 و مسئول ارتباطات رادیویی مخابرات سپاه ششم امام جعفرصادق(ع) و سردار شهید محمود نویدی مسئول ادوات جنگی قرارگاه سری نصرت به شهادت می رسند که پیکر پاکشان در جبهه ماند.

پیکر سه تن از این شهدا پس از سال ها غربت و بی نشانی به زادگاهشان بازگشت ولی پیکر پاک سردار شهید محمود نویدی هنوز شناسایی نشد و بی نشان است.

سردار شهید علی هاشمی

خاطره از خواهر شهید سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

بعد از مفقود شدن حاجی من رفتم توی اتاق و تا سه چهار روز من فقط گریه می کردم طوری که از بچه هام خجالت می کشیدم. من خیلی به علی وابسته بودم همش می گفتم خدایا کمکم کن. زندگی رو برای شوهر و بچه هام زهر کرده بودم.

دیگه یه روز خودش اومد توی خوابم خوابیده بودم روی زمین بعد از نماز صبح بود، با یک دشداشه سفید همین جوری که بغلش کرده بودم گریه می کردیم. تمام ریش هاش از گریه خیس شده بود اشک های من هی می چکید روی آنها. گفتمش: حاجی بلند شو گفت: (( من نمی توانم بلند شوم)) گفتم چرا؟ گفت: ((من کمرم شکسته)) گفتم برای چی؟ گفت: (( من از اشک های توکمرم شکسته)) گفتم: دیدی که فلانی چی میگه؟ میگه تو شهید شدی. گفت: (( دیگه باید راضی باشی به رضای خدا)) قشنگ این رو بهم گفت وقتی از خواب پریدم همینجوری گریه می کردم.

برای شوهرم تعریف کردم گفت: ((دیگه می خوای چه جوری باهات حرف بزنه که قبول کنی؟ )) از اون موقع تا حالا سعی کردم دیگه با خودم کنار بیام.

 

از دیدگاه شهید علی هاشمی علت هراس دشمن از نیروهای مقاومت چیست؟

خادم شهدا

یه سال با خانواده رفتیم راهیان نور بازدید مناطق عملیاتی . برگشتنی رفتیم شوشتر و در یک مدرسه ای اسکان گرفتیم. شیشه های پنجره را با روزنامه پوشانده بودند. همین جور چشمم افتاد به یک جمله ای. با برادر شهید علی هاشمی مصاحبه کرده بودند . نقل کرده بود که در سالهای دفاع مقدس امام راحل (ره) گفته بودند : تا علی هاشمی هست خیالم از جبهه جنوب راحت است .
جمله عجیبی بود. یعنی این شهید هم اشراف و تسلط به منطقه و به دشمن داشتند و هم معنویات او بوده که این همه باعث اعتماد و دلگرمی امام به او شده بود.

سلمان فارسی

سلام بر شهدا  و رزمنگان اسلام

سلام خدا بر شما


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan