یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

امیر خلبان محمود ضرابی ، قهرمان دوران دفاع مقدس به یاران شهیدش پیوست

  • ۲۱:۲۲

امیر سرتیپ خلبان محمود ضرابی

امیر خلبان محمود ضرابی در پی بروز بیماری امروز شنبه ۸ مهر درگذشت و به یاران شهیدش پیوست.

به گزارش خبرنگار مهر، امیر جانباز خلبان محمود ضرابی در پی بروز بیماری سرطان صبح امروز شنبه ۸ مهر درگذشت و به یاران شهیدش در سال‌های دفاع مقدس پیوست.

این‌خلبان هواپیمای شکاری فانتوم F4 در مقطع شروع جنگ به‌عنوان فرمانده گردان و معاون عملیات در پایگاه ششم شکاری بوشهر خدمت می‌کرد و روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ یکی از خلبانانی بود که در غالب عملیات چهارفروندی انتقام از این‌پایگاه برخاسته و پایگاه شعیبیه را در عراق بمباران کردند. ضرابی در عملیات کمان ۹۹ که روز اول مهر ۵۹ انجام شد نیز حضور داشت.

ضرابی متولد ۲۳ اسفند ۱۳۲۵ در کرمان بود و با درجه سرتیپ دومی بازنشسته شد. او سال ۱۳۴۶ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و دوره خلبانی را در آمریکا دید که سال ۱۳۴۹ پس از بازگشت به ایران برای پرواز با هواپیمای فانتوم در نظر گرفته شد.

این‌خلبان سابقه اجکت و حضور در عملیات‌های مهم نیروی هوایی مانند عملیات مروارید، شبح ۱ و ۲ و ۳ را در طول سال‌های جنگ داراست و پس از جنگ نیز به‌عنوان وابسته نظامی ایران در چین خدمت کرد. در سال‌های اخیر نیز دبیری کانون خلبانان را به عهده داشت.

ضرابی طی روزهای اخیر در پی شدت‌گیری ناگهانی بیماری سرطان در بیمارستان بستری شد که چندروز گذشته را در بیمارستان و بخش مراقبت‌های ویژه به سر برد. او در نهایت امروز شنبه ۸ مهر از دنیا رفته و به یاران شهیدش پیوست.

پیکر این قهرمان شجاع دفاع مقدس در آیین باشکوهی تشییع و در بهشت زهرای تهران آرام گرفت. 

محمود ضرابی همچنین ازجمله راویان سال‌های جنگ بود که در دو پرونده «محمود اسکندری» و «منوچهر محققی» در خبرگزاری مهر به بیان خاطرات و روایتگری از این‌دو خلبان ایثارگر پرداخت.

شادی روحش فاتحه با صلوات 

خاطرات سرتیپ دوم محمود ضرابی از دوستان شهیدش

به ناو آمریکایی گفتم : خفه شو یانکی به تو مربوط نیست !

  • ۲۳:۰۹

خلبان منوچهر شیرآقایی

مجله امتداد خرداد 1390 - شماره 64 

به ناو آمریکایی گفتم به تو مربوط نیست

نویسنده : مهدی هنرمند

خاطراتی از سرهنگ خلبان، «منوچهر شیرآقایی»

گاه انسان های بزرگی در جبهه پیدا می شدند که عظمت روح آن ها ستودنی بود؛ کسانی مانند شهید «حسین دل حامد». او مؤمنی 23ساله بود. من با او در آموزش های نیروی هوایی در آمریکا آشنا شدم. دل حامد یک دفعه متحول شده و شیفتگی و شوریدگی خاصی پیدا کرده بود که رهایش نمی کرد. یکی از برادرهایش پاسدار بود که شهید شد. برادر دیگری داشت که خلبان بود و او هم شهید شد. شاید این خانواده با دو شهید دِین خود را به انقلاب و جنگ ادا کرده بود، اما دل حامد آرام و قرار نداشت.

در یکی از پروازها کابین جلویش را زدند. «اسماعیل عسکری» در جلو بود. دل حامد به دریا پرید تا بال گرد نجاتش دهد. بالاخره شب، پیدایش کردند، ولی هنگام نجات، دوباره رها شد و به دریای متلاطم افتاد. همة امکاناتی را که همراه داشت نیز از دست داد؛ تنها یک جلیقة نجات برایش مانده بود. سه روز بعد پیدایش کردند. با این که ورزشکار و تنومند بود، پس از آن سه روز، تکیده و لاغر شده و حتی دفترچه ای را که در جیب داشته برای رفع گرسنگی خورده بود. پس از این ماجرا، تیمسار «سفیدموی» که او را خیلی دوست داشت، گفته بود: آقا! دیگر بس است، شما امتحانت را پس داده ای.

و دل حامد گفته بود: نه! اگر امتحان الهی را از اول دبستان تا آخر در نظر بگیری، من هنوز کلاس اولم.

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan