- چهارشنبه ۱۵ شهریور ۰۲
- ۲۳:۱۴
بنام خدا
شلوار شش جیب آمریکایی
بیاد شهید توکل حسنوند
با فرمانده مخابرات لشگر بخاطر اینکه اجازه نداد من برای تعمیر سیم هایی که بعلت اصابت ترکش قطع شده بودند بروم و استدلالش این بود نوجوانی و جثه کوچکی داری و خطر کمین کومله و دمکرات زیاد است شروع به بگو مگو کردم . کلی مدعی بودم. گرچه چهارده سالم بود ولی حدود دوسال سابقه جبهه داشتم و حتی برای سپاه شهرمان خرم آباد ، شناخته شده، بودم و انفرادی هم اعزام میشدم. توضیحاتم قانعش نکرد. منم گفتم شنیدی میگن بسیج مدرسه عشق است ؟ عشقم گرفته برگردم . حتی نرفتم با پدرم که در گردان انبیا که در شاخ شمیران مستقر بود ،خداحافظی کنم. بچه های مخابرات و اطلاعات و عملیات (واحد اخلاص ) ،فرماندهی لشگر و ستاد لشگر و تعداد دیگری از نیروها در مقری بودیم که بدان محور می گفتند.
سلام. چرا دیگر شهیدان نبودند؟ شهید ارسلان گودرزی و...