حجت الاسلام شهید غلامرضا دانش آشتیانی در سال 1309 (هـ .ش) در شهر آشتیان اراک ، شهری که اهالی آن به پرهیزگاری و پویندگی علمی و اخلاقی موصوف هستند دیده به جهان گشود. نوزادی که بعدها نه تنها در آسمان شهرستان آشتیان بلکه سراسر ایران به خوبی درخشید.
شهید دانش آشتیانی در حادثه هفتم تیر سال ۱۳۶۰ به همراه آیت الله شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام به شهادت رسید.
نامه شهید آشتیانی به دخترش
بسمه تعالی
مریم (فاطمه ) عزیزم، اولین گفتاری است که با زبان قلم با تو در میان میگذارم و راز دل خود را که از کانون مهر و محبت سرچشمه گرفته و مشعلهای سوزان آن درد و رنج فراق را نصیبم ساخته است با تو میگویم .
دختر عزیزم این را بدان که این مهر و محبت و این علاقه و الفت را خدای توانا در دل و کانون حیات بشر قرار داد تا در نتیجه افراد انسان باهم هماهنگ شوند و با بکار بستن دستورهای حیات بخش خویش مردان صالح و زنانی مظهر عفاف گردند . یعنی من بکوشم و از روی علاقه به تو تو را چنان تربیت کنم که خانمی پرهیزکار و گوهری گرانبها گردی تا دامن پربهایت فرزندان امانت و راستی و فضیلت و درستی تربیت کند.
خلاصه آنکه تو نمونه از فضیلت و انسانیت از من به یادگار بمانی و از خود هم فرزندان شایسته ثمر دهی. بگذرم این رشته مهر و محبتی که خدای مهربان در دلم گذارده و در اثر جدائی تو مرا در رنج انداخته برای چنین هدف بزرگی است .
تو خود این را بدان و این مختصر نامه پدر را با خود از دوران کودکی و اولین وحله زندگی بیادگار داشته باش و به گوش دل بسپار تا چون بزرگ شدی یادگاری از من نزد تو باشد و همیشه در آن اندیشه کنی و از آن پند بگیری.
این علاقه من به تو دوامی ندارد و تا زمانی رشته دل من را با تو و هرکس دیگر پیوند میدهد و ما را به یکدیگر نزدیک نگه می دارد که آن خدای عزیز را فراموش نکنی و خشنودی و خیرخواهی او را در نظر داشته و فرمانهای سعادت بخش وی که در وحله اول نسبت به تو شناسایی او و پرستش وی و رعایت عفت و اطاعت از شوهر است به کار بندی تا در نتیجه به کار بستن دستورهای خدا از لذت و آسایش آن برخوردار گشته و دریابی که دین خدا از روی علاقه ای است که او به تو دارد و از علاقه پدر و هرکس دیگر به تو بیشتر است .
خواهان سعادت و عزت تو و همه
پدر مهربانت
غلامرضا دانش آشتیانی
۵/۶/۱۳۳۲ شمسی برابر بتاریخ ۱۸ ذی الحجه الحرام ۱۳۷۲ قمری
زندگینامه و خاطرات شهید در ادامه مطلب
درود خدا قوت برادر بزرگوار و ولایی روح پدر تان شاد و قرین ...