- يكشنبه ۹ تیر ۰۴
- ۱۱:۱۰
شهدا را فراموش نکنیم
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ پدرم هنگامی که رفته بودند تهران برای ملاقات سردار جعفری، خواهرزاده پدرم هم همراهشان بودند. ایشان برایم تعریف کردند: صبح که دایی از خواب بلند شدند به من گفتند دیشب خواب دیدم که شهید شدم و داستان خواب را برایم این گونه تعریف کردند و گفتند: دیدم داخل یک کوه و بیابان هستم که شب هست و گویا فرزند کوچکم نیز همراهم هست؛ دیدم ۳ نفر در تاریکی شب دنبال من هستند (۳ نفر خیلی آدم نورانی بودند با لباس سفید)، یکی از این سه نفر جلو آمد و گفت: ای ابراهیم، زمانت در دنیا دیگر تمام شده است، خودت را آماده کن، باید با ما بیایی.
گفتم: این بچه را چکار کنم همراهم هست و خیلی کوچک است، میترسد!. گفتند شما نگران فرزندتان نباشید، ما خودمان از او مراقبت میکنیم.
گفتم من دنبال کاری آمدم؛ چند کار ناتمام دارم هنوز انجام ندادم! گفتند ۶ ماه دیگر بیشتر وقت نداری اما دوباره در این بیابان در دل شب به دنبالت میآییم، خودت را آماده کن.
دقیق پدرم ۶ ماه بعد از آن خواب در ارتفاعات کوه بمو منطقه کردستان در ماه مبارک رمضان شهید شدند و هنگام شهادت روبه قبله افتاده بودند.
همرزمان پدرم گفتند: وقتی رسیدیم بالای سر شهید، انگار یکی او را به سمت قبله کرده بود، چند پرنده سپیده صبح آمده بودند بالای سر شهید و بیقراری میکردند، انگار برای شهید نوحه سرایی میکردند.
گفتند هر کاری کردیم پرنده ها از آنجا دور نشدند و از ما نمیترسیدند و تا وقتی که پیکر شهید را از آنجا منتقل کنیم، آنها هم آنجا بودند (احساس کردیم این پرندهها طبیعی نیستند).
بعدها متوجه شدم پدرم خواب را برای مادرم تعریف کرده بودند و گفته بودند من دیگر ماندنی نیستم و باید بروم و تو خودت را آماده کن و بار آخر هم از مادرم خداحافظی کرده بودند و گفته بودند دیگر برنمیگردم.
«روایت فرزند شهید ابراهیم باقری»
شهید ابراهیم باقری که سالها در جبهههای جنگ با نیروهای کومله و دموکرات مبارزه کرد، بعد از جنگ نیز همچنان در کسوت پاسداری در مبارزه با اشرار با جان و دل تلاش میکرد و سرانجام شهریور ۱۳۸۸ در درگیری شبانه با منافقین کوردل به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
منبع: نوید شاهد ایلام
خاطره ای از شهید ابراهیم باقری
"شهید ابراهیم باقری" در تاریخ دوازدهم شهریور 1347 در خانواده ای مومن و متدین در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را درسن 7سالگی شروع کرده و مشغول درس خواندن شد. تا پایان دوره ابتدائی را با موفقیت به پایان رسانید ولی بعدها به علت مشکلات زندگی نتوانست به تحصیل ادامه دهد و درس را رها کرده و به کار مشغول شد. در زمان اوج گیری انقلاب او هم در میان انبوه جمعیت با جثه کوچکش شرکت می کرد و ایفای نقش می نمود. بعداز پیروزی انقلاب اسلامی به فرمان امام وارد بسیج شده و به دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی پرداخت و تا پاسی از شبانه روز در راه خدا فعالیت می کرد. در پی شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به سرکردگی آمریکای جهانخوار بود، برای دفاع ازمملکت اسلامی و کیان هستی برای رفتن به جبهه ها ثبت نام نمود و یک دوره آموزش فشرده نظامی را با موفقیت تمام کرد و به سوی میدانهای مردانگی و شجاعت پا نهاد. تا اینکه سرانجام در تاریخ بیست وششم مرداد 1365 مصادف با ماه مبارک رمضان در عملیات نفوذی منطقه عملیاتی حاج عمران براثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.
"وصیت نامه شهید ابراهیم باقری"
پاسدار شهید ابراهیم باقری
نام پدر: قاسمعلی
شغل: پاسدار رسمی
تاریخ تولد: 1-6-1341 شمسی
محل تولد: ایلام - شیروان و چرداول - سرابله
تاریخ شهادت : 5-6-1388 شمسی
محل شهادت : منطقه مرزی شیخ صله
دلیل شهادت : درگیری با اشرار مسلح
مزار: گلزار شهدای روستای کٌل کٌل شهر: شیروان و چرداول - استان ایلام
زندگینامه / شهید ابراهیم باقری
شهید ابراهیم باقری فرزند قاسمعلی اولین روز از شهریورماه 1341 در یک خانواده مذهبی در شهرستان چرداول از توابع استان ایلام دیده به جهان گشود. وی دانش آموز مقطع دبیرستان بود که با شروع جنگ تحمیلی در سال 1360 سنگر علم و دانش را ترک و داوطلبانه راهی جبهه شدند و به کردستان اعزام شدند و در همان سال طی درگیری با نیروهای کومله و دموکرات بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه پای چپ به افتخار جانبازی نایل آمد و دیپلم افتخار دریافت کرد.
شهید باقری همواره در طول زندگی تا زمان شهادت انسانی متدین و متعهد، پرتلاش و خداترس، باانگیزه، معتقد به نظام جمهوری اسلامی ایران، وفادار به انقلاب و پیرو ولایت و رهبری بودند و صله رحم و کمک به بستگان و مردم روستا و حل مشکلات آنان را در سرلوحه زندگی خود قرار می دادند.
سلام بادرود به روان پاک تمامی شهدایی که براى خاک وطن از خود ...