- شنبه ۱۶ ارديبهشت ۰۲
- ۰۳:۲۱
دستنوشته شهید نصر الله ایمانی از شهادت شیر بهمن
این داستان حقیقی است تلخ و ناگوار از چگونگی شهادت دو مبارز راستین جبهه های جنگ دهلاویه از گروه ابوالفضل (شهید دیده ور) داستانی از آواز سوزناک غم و شفق سپیدی که بخون نشست داستانی از غروبی خونین سنگری خونین ، پیکری خونین و بالاخره داستانی از چگونگی شهادت بهمن شجاعی معروف به بهمن شیر در خاکریز دهلاویه و عملیات ایذائی شهید محراب که در آن رحمن رضازاده ، قهرمان جنگهای از هویزه تا حمله مذکور شهید می شود . ابتدا از بهمن می گویم :
شهید بهمن شجاعی فرزند محمد شجاعی، جوانی بود که در سال ۱۳۳۷ در کوره خانه های جنوب شهر کازرون در خانواده ای فقیر بدنیا آمد . وی اولین فرزند خانواده اش بود . در دامان پدر و مادر بزرگ شد پدرش کشاورزی ساده بود که روزگار را در صحراها گذرانده بود . از همان کودکی به شغل پدرش آشنا شد . بهمن بی اندازه به صحرا دل بسته بود ، روز و شب بدنبال پدر در مزرعه کار میکرد بعد از اینکه به حد تکلیف رسید بی اندازه به اصول و احکام اسلام پایبند بود . دائم حساب دارائی اش را می کرد و بی امان خمس و دیگر وجوهات واجبه را می پرداخت. در سالهای رژیم شاه با نماینده فعلی امام در کازرون تماس گرفت و بعد از پرداخت وجوهات تقاضای رساله امام می کند که بعد از چندی رساله را با آرم دیگری برایش می فرستند . در لحظات شروع انقلاب مبارزه را هرچه بیشتر ادامه داد . با تشکیل بسیج مستضعفین در آن شرکت کرد . و شبها در بسیج نگهبانی می داد و روزها هم در صحرا کار می کرد، کمتر به شهر می آمد، هرگز احساس خستگی نمی کرد.
سلام بر شهیدان