یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

خاطره ای از فرمانده شجاع شهید حسن نوابی ، شهدای بروجرد

  • ۰۱:۲۹

شجاع و رئوف

راوی : عبدالصاحب مرائی

در بهار سال 1365 دشمن با در پیش گرفتن استراتژی دفاع متحرک به تعدادی از خطوط عملیاتی حمله کرده و چند منطقه از جمله شهر مهران را به اشغال خود در آورد ، ضرورت بازپس گیری این مناطق از دست دشمن تمام هوش و حواس فرماندهان را به خود جلب کرده بود .

در همین زمان نیز برای تقویت و پشتیبانی از تیپ۱۵ امام حسن مجتبی ع و تبدیل آن به یک لشکر قدرتمند نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد را که تاکنون یگان مستقلی نداشته و تحت امر لشکر 25 کربلا بودند به آن ملحق نمودند. با پیوستن نیروهای تازه نفس جدید تیپ وارد عملیات کربلای 1 در روند آزادسازی شهر مهران در تیر ماه 1365 شد.

از پادگان شهید ناصر کاظمی در قروه کردستان به منطقه عملیاتی شهر مهران حرکت و در صالح آباد مهران مستقر و چند روزی خود را برای سازماندهی و آمادگی نیروها در حال آماده سازی بودند ، در حالی که گرمای زیاد آن منطقه استقرار را برای ماندن مشکل کرده و نیروها را کلافه کرده بود.

با اعلام صدور دستور عملیاتی و ورود نیروها به عملیات کربلای یک گردان های تیپ شامل نیروهای قدیمی و جدید در یک تجربه عملیاتی جدید وارد شهر مهران شدند. شب با عبور از منطقه پوشیده شده از خارهای سخت با ارتفاع بلند را طی کرده تا به خاکریزی که تازه توسط واحد مهندسی ایجاد شده و در دشت مهران در جناح راست ارتفاعات قلاویزان حالت دشتبان پیدا کردیم.

درگیرهای پراکنده از دو طرف شروع شد و از طرفی بمباران های پیاپی دشمن بابت سقوط و از دست دادن مهران برای دشمن سخت بود ، در آن گرمای شدید و تابش مستقیم آفتاب ، تشنگی و نبود آب امان نیروها را بریده بود و تسلط دشمن بر منطقه و داشتن دید و تیر روی دشت مهران و جاده مواصلاتی امکان رسیدن نیازهای تدارکاتی و لجستیکی را مشکل کرده بود.

حسن نوابی از پاسداران شجاع و دلیر شهرستان بروجرد و از فرماندهان باسابقه نیروها در تیپ 15 امام حسن مجتبی ع بود و از آنجایی که توان دیدن تشنگی نیروها را نداشت با یک بشکه ۲۰ لیتری که یکی از رزمندگان به عنوان پوشش از او محافظت می کرد جلو چشم نیروها و دید دشمن با شجاعت وصف نشدنی که هیچ کس نمی توانست مانعش شود بسوی نهر آبی که بین ما و دشمن بود حرکت و زیر آتش خود را به آب رساند در حالی که همه آرزوی این کار را داشتند اما حسن تنهایی و به خاطر این که به رزمنده دیگری آسیب نرسد بشکه را از آب پر کرده و به بچه های رزمنده رساند.

حسن درب بشکه را آب پر می کرد به طوری که فقط لبان نیروها تر شود و به کل رزمندگان آب برسد و این کار را به نحو احسن و با اشک شوق و تشویق نیروها انجام داد ، در حالی که با توجه به آتش شدید دشمن تعداد زیادی از نیروها زخمی و چند نفر از بچه های گردان از جمله احمد دستاویز ، جعفری و۰۰۰ شهید شدند.

با پایان ماموریت گردان ما بحث جایگزینی پیش آمد و گردان تازه نفس جایگزین گردان ما در خط مقدم شد و حرکت را به سمت عقبه با رعایت فاصله به صورت ستونی پیاده طی می کردیم در حالی که بمباران های مداوم دشمن قطع نمی شد تا این که توسط چند هواپیمای میگ دشمن ستون نیروها در حین حرکت بمباران شدیم و چند نفر مجروح و نورالله کاظمیان با وضعیت وخیمی شهید شدند.

شهید نورالله کاظمیان در جمع همرزمان

حسن که مثل همیشه آخر ستون نیروهای گردان برای کنترل قرار می گرفت تا کسی عقب نماند و به افراد با جثه ضعیف و بنیه کم توان جسمی کمک کند ، یک مرتبه چشمانش به تن پاره پاره شهید نورالله کاظمیان افتاد و توان خود را از دست داد و روی خاکها به زمین نشست و با اشاره دست و چشمان گریان نیروها را از این صحنه دور کرده تا به حرکت خود ادامه دهند و خودش بالای سر وی نشست چون علاقه زیادی به این شهید داشت.

حسن نوابی سرانجام در عملیات کربلای 5 در 27 دی ماه 65 در حالی‌که نیروهای خود را به سمت دژ دشمن در جلوی نهر جاسم هدایت می کرد بر اثر اصابت گلوله دشمن به آرزوی دیرینه خود رسید و به شهادت رسید و در همین عملیات همشهری و دوست صمیمی او منوچهر علیئی نیز به شهادت رسید .

#حسن_نوابی

#کربلای_5 #نهر_جاسم #شلمچه

#ایثار#فرهنگ جبهه

http://Www.Safeer.blogfa.com

جهادگر شهید عیسی موسی پور ، شهدای خرم آباد

  • ۰۰:۴۱

رزمنده جهادگر شهید عیسی موسی پور

شهید عیسی موسی پور

نام : عیسی 

نام خانوادگی: موسی پور 

نام پدر: عزیز

شغل(ها): جهادگر : راننده لودر و بلدوزر 

تاریخ تولد: 4-10-1338 شمسی

محل تولد: لرستان - خرم آباد - خرم آباد

تاریخ شهادت : 10-4-1365 شمسی

محل شهادت : مهران -عملیات آزادسازی مهران

علت شهادت : اصابت گلوله های تیربار دشمن بعثی

نام گلزار: گلزار شهدای بهشت رضای خرم آباد فاز ۲

زندگینامه :

شهید عیسی موسی پور فرزند عزیز به سال 1338 در شهرستان خرم آباد منطقه بستام متولد شد و در دامن پدر و مادری مهربان و مومن اخلاق و آداب اسلامی را فرا گرفت. به علت فقر فرهنگی منطقه و مساعد نبودن زمینه تحصیل و دیگر مشکلات خانوادگی نتوانست در دوران کودکی به تحصیل بپردازد ، اگر چه بعدها در کلاسهای نهضت سواد آموزی شرکت می کرد و تحصیلات ابتدایی را ادامه داد. او مردی مومن و انقلابی بود که درسهای بسیاری از ایمان و ایثار و شجاعت را از مکتب انقلاب اسلامی تعلیم گرفته بود . شهید قبل از انقلاب به علت بی سوادی اطلاع چندانی از مسائل سیاسی نداشت ولی در انجام فرایض دینی و شرکت در نماز جماعت و مراسم مذهبی و عزاداریها جدی بودند و به حضرت امام خمینی علاقه وافری داشتند . در دوران پیروزی انقلاب در همه تظاهرات شرکت می کرد و حتی فرزندانش را که در آن زمان پنج و شش ساله بودند با خود به راهپیمایی می برد. در زمان پیروزی انقلاب که کمیته ها تشکیل شده بود او نیز به اتفاق چندتن از دوستانش که در یک شرکت کار می کردند یک گروه گشتی تشکیل داده بودند و به سرکوبی اشرار می پرداختند و بعدها که دیگر نهادهای انقلابی تاسیس گردید به خدمت در جهاد سازندگی مشغول شد و بعنوان راننده بلدوزر وارد جهاد سازندگی شده بود و تا روز شهادتش در این نهاد فعالیتهای زیادی داشت . سرانجام آن دلاور مرد عرصه ایمان در سالهای 64 و 65 از طریق ستاد پشتیبانی جهاد به جبهه های حق علیه باطل اعزام گردید و در 10/4/65 در منطقه جنگی مهران و در عملیات کربلای یک به وسیله رگبار مستقیم تیربار دشمن به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

رزمنده و جهادگر لرستانی حاج علی حیدر عزیزی ، خاطرات شهادت این شهید گرانقدر را در کتاب از اروند تا کلاشین نوشته و منتشر کرده است. 

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan