یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

«زهیر بان‌پرور» جانباز شیمیایی ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس به یاران شهیدش پیوست

  • ۱۳:۳۶
پیکر جانباز 70 درصد شیمیایی، «زهیر بان پرور» به خاک سپرده شد

خبرگزاری تسنیم: «زهیر بان‌پرور» جانباز شیمیایی ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس که روز پنجشنبه  به شهادت رسیده بود، روز گذشته پس از برگزاری نماز جمعه تشییع و پیکر مطهرش به خاک سپرده شد. (13 شهریور 1393)

به گزارش خبرگزاری تسنیم، «زهیر بان‌پرور» جانباز شیمیایی 70 درصد دوران دفاع مقدس صبح روز پنج شنبه پس از تحمل چندین سال درد و رنج ناشی از مصدومیت شیمیایی در منزلش در شهرستان فردیس کرج به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید دفاع مقدس روز جمعه مورخ چهاردهم شهریورماه  بعد از نماز جمعه شهرستان فردیس تشییع و به خاک سپرده شد.

در این مراسم که با حضور امام جمعه و فرماندار شهرستان فردیس، رئیس دادگستری، فرمانده سپاه ناحیه امام رضا و مردم شهید پرور شهرستان فردیس برگزار شد، نمازگزاران پس از قرائت نماز بر پیکر پاک این شهید، پیکر این رزمنده هشت سال دفاع مقدس را که در عملیات‌های مختلف مجروح و در حلبچه شیمیایی شده بود از مصلی فردیس تا فلکه اول تشییع و تجدید میثاقی دوباره با آرمان‌های امام راحل(ره) و شهیدان انقلاب اسلامی کردند.

شهید زهیر بان پرور ، معلم دبیرستان شهیدستان کرج

  • ۱۱:۳۲

دریافت فیلم

در این فیلم زهیر بان پرور جنگ زده خوزستانی روایتی دارد از سرگذشت خود که دانش آموز دبیرستان شهیدستان کرج بوده و بعد از جنگ دبیر همان دبیرستان می شود و در کلاسی تدریس میکند که زمانی خود با همکلاسی های شهیدش بر روی همان نیمکت ها می نشسته . سالیانی بعد "زهیر بان پرور" در اثر جراحات ناشی از جنگ خودش هم به شهادت میرسد. 

زندگینام و تصاویر جانباز شهید زهیر بان پرور

وبلاگ شهیدستان کرج

شهید مظفر احمدوند - شهدای کرج

  • ۱۱:۲۳

شهید احمدوند-مظفر

شهید مظفر احمدوند

نام پدر: قاسم علی
تاریخ تولد: 1-1-1344 شمسی
محل تولد: البرز - کرج

سن: 21 سال (چهارم دبیرستان)

تاریخ شهادت : 21-10-1365 شمسی
محل شهادت : سردشت

عملیات:پدافندی

گلزار شهدا: حاجی آباد - البرز - کرج

 

زندگینامه و خاطرات خواهر شهید:

روایت ۳۵ سال چشم انتظاری مادر شهیدان اسحاقی

  • ۱۳:۱۷

روایت 35 سال چشم انتظاری مادر شهیدان اسحاقی

۰۱ تیر ۱۴۰۰

مادر شهیدان اسحاقی می‌گوید: خیلی خوشحالم که پیکر پسرم بازگشت است. اگر بدانید در این سال ها چه حالی داشتم. هر کسی که در خانه را می‌زد، می گفتم محمد من آمده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فیلم شیار 143 را تقریبا اکثرمان چند بار یدده‌ایم. داستان مادری کرمانی که جوان رعنایش را راهی جبهه می‌کند و فرزندش در جنگ مفقود می‌شود. روایت چشم انتظاری‌ها و بیم و امیدهای یک مادران شهدای مفقودالاثر همه شبیه همین مادر شیار 143 است اما با تفاوت‌های نه چندان زیاد. بیگم اسحاقی هم یکی از همین مادران است که روایت‌های مشابهی از زندگی فرزندش و 35 سال چشم انتظاری دارد. او چهار پسر و چهار دختر داشت. دو تن از پسران او در هشت سال دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند. یکی در سال 63 و دیگری سال 66

شهید «محمد اسحاقی» فرزند صفت اله، متولد 1340 بود که در سن 26 سالگی در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید اما پیکر مطهر او که در اول فروردین ماه سال 1366 به شهادت رسیده بود در منطقه شلمچه ماند و در شمار شهدای مفقود الاثر جای گرفت. پیکری که سال‌ها مفقود بود در عملیات تفحص پیدا شده و هویتش توسط آزمایش DNA شناسایی شد و مادرش چند روز پیش بعد از سال‌ها فراق توانست پیکر فرزند گمشده را در آغوش بگیرد.

مادر شهیدان اسحاقی از چشم انتظاری این سال‌ها در گفتگو با تسنیم چنین می‌گوید: خیلی خوشحالم که پیکر پسرم بازگشت است. اگر بدانید در این سال ها چه حالی داشتم. هر کسی که در خانه را می‌زد، می گفتم محمد من آمده است. محمد و احمد همیشه در جبهه با هم بودند و معمولاً با هم می‌آمدند. نهایتاً هر دو هم شهید شدند. خبر شهادت احمد را محمد برای من آورد. احمد سال 1363 به شهادت رسید. اینبار محمد هم رفت و برای همیشه در منطقه ماند. هر دو مفقودالاثر بودند. اول پیکر احمد آمد. اما 35 سال طول کشید تا پیکر محمد برگردد. در این سال‌ها همسرم مریض شد و فوت کرد.

شهید حیدر معظمی گودرزی - کرج البرز

  • ۱۱:۴۲
شهید حیدر معظمی گودرزی

شهید حیدر معظمی گودرزی

نام پدر : علی حسین

دانشگاه : تربیت معلم تهران

مقطع تحصیلی : کاردانی

رشته تحصیلی : تربیت معلم

مکان تولد : روستای قائد طاهر-بروجرد

تاریخ تولد : 1335/05/29

تاریخ شهادت : 1361/05/07

مکان شهادت : پاسگاه زید

عملیات : مقابله با تک دشمن

شهید حیدر معظمی گودرزی در سال 1335 در روستای قائد طاهر دیده به جهان گشود پدرش به عنوان کارگر در شرکت نفت آبادان کار می کرد و به علت گرما و نبود امکانات مناسب در آبادان مجبور می شدند خانواده را در ایام تابستان به مناطق خنک تر بفرستند و تولد حیدر نیز مصادف با چنین ایامی بود. او کودکی خوش سیما و بسیار مهربان بود. دوران ابتدایی مدت 2 سال در آبادان و بعد به علت بازنشستگی پدرش به شهرستان کرج عزیمت نمودند و ادامه تحصیل ابتدایی را در مدرسه ذوب آهن و دبیرستان را در دهخدا گذرانید.

شهید خسرو معظمی گودرزی‌ - شهدای کرج

  • ۱۱:۰۸
وصیت نامه شهید

شهید خسرو معظمی گودرزی

نام پدر : علی حسین

ولادت: پانزدهم اسفند ماه 1345، در شهرستان آبادان

شهادت : 13 مرداد 1362 ، عملیات والفجر 3 حاج عمران

شهید «خسرو معظمی گودرزی» که پانزدهم اسفند ماه 1345، در شهرستان آبادان در خانواده‌ای کارگری دارای مشی مذهبی به‌دنیا آمد و پدرش راننده شرکت نفت و اهل یکی از دهات بروجرد بود.

دوران کودکی را تا سن یک سالگی در آبادان بوده و بعد از آن با اخراج پدرش از شرکت نفت همراه با خانواده در سال 46، به‌تهران و بعد از آن به‌کرج نقل مکان کردند. دوران تحصیل را در کرج گذراند.  او در دوران انقلاب و در تظاهرات همراه با خانواده شرکت می‌کرد. دوران زندگی و نوجوانی وی با سختی بسیار گذشت و برای کمک به خانواده و همچنین تامین مخارج تحصیل خود کار می‌کرد.

دانش‌آموز اول متوسطه بود که به‎عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیزدهم مرداد 1362،در حاج عمران با اصابت ترکش به پا شهید شد. مزار پاکش در امامزاده محمد شهرستان کرج است. 

خانواده شهید می‌گویند: او فردی بسیار مهربان و مودب بود و دوست داشتنی‌ترین بچه خانواده بود، بسیار مهربان و فرمانبردار بود و نسبت به والدین خود احترام بسیار می‌کرد و هیچ‌گاه کسی را از خود آزرده‌خاطر نمی‌کرد و همه اهل فامیل وی را دوست داشتند.

شهید خسرو معظمی‌گودرزی در وصیت‌نامه خود چنین آورده است:

به نام الله پاسدار حرمت خون تک تک شهیدان و به امید اینکه خداوند مرا تا آخرین لحظه عمرم بر عقیده‌ام استوار بدارد و با سلام به پیشگاه حضرت مهدی صاحب‌الزمان و منجی عالم بشریت و با درود بر رزمندگان اسلام که با خون پاک و عزم راسخشان برای براندازی تمامی ظلم‌ها و کاخ‌های استکباری در راه خدایشان قیام کرده‌اند و با سلام و درود بیکران بر این مردِ حق، پیر جماران، حضرت نائب الامام خمینی که طاغوت با اسم مبارک او به لرزه درمی‌آید؛ وصایا و سفارشات خود را آغاز میکنم.

«مبارزه با ظلم و زور»

شهید عباس روزبهانی - شهدای قوچان

  • ۲۳:۵۹

شهید عباس روزبهانی

انسان باید هنرها را ببیند نیکی ها را ببیند و سعی کند که آنها را بیاموزد و در زندگی به کار بندد آنها را آنقدر تکرار کند تا در وی به صورت یکی عادت خوب درآید.

نویدشاهد البرز؛ شهید«عباس روزبهانی» فرزند «مرتضی» و «طاهره» است که در سال 1348، در شهر «قوچان» چشم به جهان گشود و وی در حالیکه دانشجو بود در سالهای دفاع مقدس پا به جبهه نور علیه ظلمت نهاد و در ماووت حماسه آفرینی های بی دریغی از خود در تاریخ دفاع مقدس حک کرد و سرانجام در بیست و یکم فروردین ماه 1366، بر اثر اصابت ترکش جان خود را به جانان تقدیم نمود و شهید راه آرمانهای خود شد. تربت پاک شهید در «امامزاده محمد» در کرج مظهری از ایثار و شهامت در راه وطن و دین خود می باشد.

از شهید مذکور یادداشت و شعری به یادگار مانده است که در ادامه خبر می خوانید:

شهید مرتضی زارع عضو کمیته فرهنگی جهاد سازندگی شهریار

  • ۱۰:۵۷

جهادگر شهید مرتضی زارع- شهریار کرج

شهید مرتضی زارع عضو کمیته فرهنگی جهاد سازندگی شهریار و ساکن روستای فرارت از توابع شهریار متولد سال 1338 یکی از مؤمنین و مذهبی ترین افراد در محل بوده و مورد احترام بزرگ و کوچک بود و در بین جوانان محل نقش محوری داشت و در اوائل انقلاب و سالهای جنگ بطور شبانه روزی در کمیته فرهنگی جهاد سازندگی خدمت میکرد و چندین بار از طرف بسیج به جبهه های نبرد اعزام شد و درنهایت در تاریخ 1361/11/22 در منطقه عملیاتی فکه در عملیات والفجر مقدماتی به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در منطقه باقی ماند و چندین بار دوستان سعی در بازگرداندن پیکر مطهر داشتند و پس از سالها موفق شدند. روحش شاد

وصیت نامه جهادگر شهید مرتضی زارع

۱ ۲ ۳
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan