- سه شنبه ۲۸ آذر ۰۲
- ۱۲:۰۹

شهدا را فراموش نکنیم
شهید احمد بابکان
نام پدر: عبدالوهاب
تاریخ تولد: دوم اردیبهشت 1338
محل تولد: روستای گترده از توابع طالقان شهرستان ساوجبلاغ کرج
تاریخ و محل شهادت: هفتم مهر 1368- بیمارستان مدرس شهر طالقان
تحصیلات: دیپلم اقتصاد
شغل: پاسدار
یگان محل خدمت: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سن در زمان شهادت: 30 سال
شهید احمد بابکان، فرزند عبدالوهاب در روز دوم فروردین ماه سال 1338 در روستای «گترده» از توابع طالقان در شهرستان ساوجبلاغ در خانوادهای مستضعف و مذهبی دیده به جهان گشود.
معروف به: باقر آقایی
نام پدر: جهانگیر
نام مادر: صغری
ولادت: ۱۳۴۲/۱/۲
محل تولد: کرج
شهادت: ۱۳۶۶/۴/۴
سن: ۲۴ سال
سمت: فرمانده گروهان نصر
گردان: حضرت علی اکبر(ع)
مزار: کرج – امامزاده محمد
#آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)
زندگینامه شهید محمدباقر آقایی
«محمدباقر آقایی» فرزند چهارم خانواده بود و در سال ۱۳۴۲، در روستای نوجان در اطراف کرج چشم به جهان گشود.
سیزده ساله بود که خانواده اش به دلیل تحصیل فرزندان، به کرج مهاجرت کردند.
هنوز سنی نداشت که به مسائل انقلابی علاقمند شد. بعدها هم به عضویت بسیج درآمد.
نام پدر: محمد
نام مادر: صنمبر احمدوند
ولادت: ۶ آذر ۱۳۴۴
محل تولد: کرج – روستای محمدآباد
سن: ۲۱ سال
شهادت: ۴ بهمن ۱۳۶۵
محل شهادت: شلمچه – شلحه صالحیه
عملیات: مرحله سوم کربلای ۵
یگان: لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) – گردان علی اکبر(ع) – گروهان فتح، دسته ۱
مزار: بی بی سکینه – قطعه ۱ ردیف ۱ شماره۶
سایر اطلاعات: برادر شهید علی احمد احمدوند (۱۳/۲/۱۳۶۵ ؛ فکه)
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: ۱۳۳۶
مـحل تـولـد : تویسرکان – روستای باباکمال
سـن :۲۹ سـال
وضـعیت تاهل: متاهل
تاریخ شهادت: ۱۳/اردیبهشت/۱۳۶۵
محل شهادت: فکه
عملیات: سیدالشهدا(ع)
مزار: شهریار – بی بی سکینه – قطعه ۱ ردیف ۱ شماره ۷
شهید محمدمهدی وکیلی
فرزند داوود
متولد 1379/10/25
محل تولد : کرج
تاریخ شهادت : 1401/12/01
محل شهادت : شهرستان چهارباغ البرز
تحصیلات : دیپلم
درجه : استواریکم
مزار : گلزار شهدای رزکان
تاریخ شهادت : 1401/12/01
علت شهادت : مبارزه با قاچاقچیان موادمخدر
عامل شهادت : گلوله قاچاقچیان موادمخدر
شرح علت شهادت : شهید مدافع وطن محمدمهدی وکیلی متولد سال 1379 کرج و پرسنل کادر اداره مبارزه با موادمخدر شهرستان چهارباغ، مورخ 1401/12/01 در عملیات دستگیری قاچاقچیان مسلح مواد مخدر در شهرستان چهار باغ براثر اصابت گلوله قاچاقچیان به شهادت رسید.
خلبان شهید محمد حاجی
زندگینامه :
شهید حیدر حیدری، سوم خرداد 1344 در روستای قارپوزآباد از توابع شهرستان ساوجبلاغ دیده به جهان گشود. پدرش حسن و مادرش صغرا نام داشت.خواندن و نوشتن نمی دانست .سفیدکار ساختمان بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هجدهم فروردین 1366 در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به گردن و کتف، شهید شد .پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
آنچه در ادامه میخوانید روایتی است از برادر شهید حیدر حیدری که
«درود بر شهیدان به سبب آن صبر و پایمردی و مقاومتی که نشان دادند. پس چه نیکو منزلگاهی است که عاقبت بدان رسیدید. حیدر هنگامی که به دنیا آمدند به احترام یکی از القاب حضرت علی (ع) پدرم او را حیدر نامید. تا از پیروان صدیق آن حضرت باشد. حیدر به دلیل مهاجرت نتوانست در کلاس درس حاضر شود ولی به دلیل علاقهای که به خواندن و نوشتن داشت بعدها به کلاسهای نهضت رفت و خواندن و نوشتن را فرا گرفت. او به قرآن خیلی علاوه داشت و خوب قرآن میخواند و تا جایی که امکان داشت از دستورات قرآن برای برادرها و خواهرانش سخن میگفت.
عاشق نماز خواندن بود طوری که وقتی که از کارخانه میآمد خود را برای خواندن نماز در مسجد آماده میکرد و همیشه از همان دوران کودکی به پدر کمک میکرد.
پدرم به او نماز خواندن را یاد داد و همیشه در محافل روضهخوانی و عزاداریها شرکت می کرد و واقعا عاشق اهل بیت بود.
شهید "ایرج معظمیگودرزی"؛ از افتخار برای ایران تا شهادت
نــام :ایرج
نـام خـانوادگـی :معظمی گودرزی
نـام پـدر :علی
تـاریخ تـولـد :۱۳۲۶/۰۴/۲۵
مـحل تـولـد : آبادان
سـن :۳۸ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :متاهل و یک فرزند
شـغل : مهندس شرکت نفت و کشتیرانی
مـلّیـت :ایرانی
تـاریخ شـهادت :۱۳۶۴/۰۶/۱۱
مـحل شـهادت :جزیره خارک
نـحوه شـهادت :بمباران هوایی و موشکی توسط دشمن بعثی
مـحل مـزار :بهشت زهرا(س)قـطعـه :۲۷ردیـف :۵۷شـماره :۱/الف
به گزارش نوید شاهد البرز؛ مهندس"شهید ایرج معظمیگودرزی" به سال 1326 در خانوادهای مؤمن و مسلمان در شهر آبادان چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدائی خود را در زادگاهش گذرانید و از نظر اخلاق و رفتاری که در محل تحصیل داشت مورد تشویق معلمان قرارگرفت.
شهیده خجسته جلالی
نـام پـدر :عبدالرحمن
تـاریخ تـولـد :۱۳۳۳/۰۸/۰۸
مـحل تـولـد :ملایر
سـن :۳۱ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :متاهل و یک فرزند پسر
شـغل :معلم
تـحصیـلات :لیسانس
تـاریخ شـهادت :۱۳۶۴/۰۶/۱۱
کـشور شـهادت :ایران
مـحل شـهادت :جزیره خارک
نـحوه شـهادت :حملات هوایی وتوپخانه دشمن بعثی
مـحل مـزار :بهشت زهرا (س)تهران ، قـطعـه :۲۷ردیـف :۵۵شـماره :الف
متولد هشتم آبانماه ۱۳۳۳، در ملایر چشم به جهان گشود. پدرش عبدالرحمن و مادرش،احترام نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته – درس خواند. معلم بود. ازدواج کرد. به عنوان نیروهای مردمی به همراه همسرش در مناطق جنگی حضور یافت. یازدهم شهریور ۱۳۶۴، در جزیره خارک بر اثر بمباران هوایی شهید شد. مزار او در کنار همسرش ایرج معظمی گودرزی و فرزندش امین معظمی گودرزی (سه ساله) در بهشت زهرای تهران واقع است.
گلزار شهدا https://www.golzar.info
در این اغتشاشات هم از این بهاصطلاح تهدید ــ که حالا آنها این را برای ملّت ایران یک تهدیدی دانستند ــ ملّت ایران استفاده کرد. چه کار کرد؟ حقیقت خودش و جهتگیری خودش را نشان داد؛ کجا؟ در سیزدهم آبان. سیزدهم آبان امسال با همهی سالهای قبل فرق داشت. یک عدّهی معدود به خواستهی آمریکا داخل خیابانها آمدند، [امّا] ملّت عظیم ایران در سیزدهم آبان آمدند علیه آمریکا شعار دادند؛ یک نمونه سیزدهم آبان است. یک نمونهی [دیگر] تشییع این شهدا است. یک شهید عزیز و یک جوانی به شهادت میرسد این روزها ــ از همین شهدای عزیزی که شهدای امنیّت، شهدای بسیجی، شهدای نیروی انتظامی، آحاد مردمی که شهید میشوند ــ مثلاً فرض کنید شهید روحالله عجمیان که یک جوان ناشناختهای است، [ولی] در شهادت او یک جمعیّت عظیمی برای تشییع جنازه بیرون میآیند! عکسالعمل مردم این است. از آن تهدید فرصت درست میکنند؛ یعنی مردم خودشان را نشان میدهند؛ میگویند: ما این جور هستیم. شما جوان ما را به شهادت میرسانید، همهی ما پشت این جوانیم! درست نقطهی مقابل آن چیزی که دشمن میخواهد القا کند که ملّت ایران آمدند در خیابان، ملّت ایران علیه فلان است، ملّت ایران چنان [کرد]، [امّا] ملّت خودش را نشان داد. از این تهدید استفاده کرد، فرصت درست کرد.
نــام : ماشااله
نـام خـانوادگـی : لطفی سیرائی
نـام پـدر :حسن
تـاریخ تـولـد :۱۳۴۵/۰۱/۲۹
مـحل تـولـد :کرج
سـن :۱۵ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
شـغل : دانش اموز
مـلّیـت :ایرانی
دسـته اعـزامـی : بسیج
تـحصیـلات :ابتدایی
تـاریخ شـهادت :۱۳۶۰/۰۸/۰۷
مـحل شـهادت :بستان
عـملیـات :فتح ۱
نـحوه شـهادت : اصابت تیر دشمن بعثی
مـحل مـزار : روستای سیرا - بخش آسارا کرج
منبع: صفحه شهید در پایگاه گلزار شهدا
https://www.golzar.info/161431/
مهران رجبی در این مراسم اظهار داشت: چون کار به جان رسید، جان باید داد. ما بچه حزباللهی هستم، چیزی نداریم که پنهان کنیم. خیلی توهین میشنیدم که کدام سراغ موش هستی و چرا چیزی نمیگویی؟ فحش هم میدادند.
وی افزود: من ۶۱ سال دارم و خیلی معدلم الف باشد، ۱۹ سال دیگر زندهام و بعدش زیر خاک هستم. من باید جواب چِشمهای قاسم سلیمانی را بدهم. جواب ماشاءالله لطفی را که کنار هم در سوسنگرد میجنگیدیم، بدهم. جواب اینها را باید بدهیم. منبع
روحت شاد دایی عزیزم