یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

بسیجی شهید احمدقلی زرینی بساطی از شهدای الشتر که در شلمچه آسمانی شد

  • ۲۲:۴۴
شهید احمد قلی زرینی بساطی
🌺🌺
#ازخاک_تا_افلاک
اواخر سال ۶۵ جوانی بلند قد و درشت اندام، با چشمانی نافذ، از بسیج الشتر به مناطق جنگی اعزام شده بود تا به قول خودش ادای تکلیف کند؛ دست قضا او را به شلمچه رسانده بود تا ما هم افتخار آشنایی با او را داشته باشیم...
جوانی با نشاط و شوخ طبع که در آن گلوله باران بی امان شلمچه (که اگر برای گرفتن وضو از سنگرهای حفره روباهی اش خارج می شدی، باید با دوستانت خداحافظی می کردی، چرا که احتمال بازگشت مجدد به جمع آنان، هیچ تضمینی نداشت) هر روز عادت داشت تا به یکایک سنگرهای گردان شهداء در خط مقدم (روبروی پتروشیمی عراق) سرکشی کند و احوال همه را بپرسد...
در یکی از روزها اما "احمد زرینی" حالش با تمام روزها فرق می کرد...
در حالی که طبق روال از دوستان در سنگرها دیدار می کرد، دیگر آن شوخ طبعی همیشگی را نداشت و خبری از شادی و خنده نبود...
احمد آن روز خیلی جدی شده بود و در بازدید از سنگرها، ضمن سلام و احوالپرسی، یک جمله ترکیبی را هم به احوالپرسی هایش اضافه کرده بود:
"بچه ها، مرا حلال کنید؛ من فردا عصر شهید می شوم!"
شوخ طبعی همیشگی احمد باعث می شد تا همه در جواب این درخواست، به او بگویند: 
"برو بابا، توام ما رو مسخره کردی..."
احمد اما خیلی جدی درخواست خود را تکرار می کرد و راهی سنگرهای بعدی می شد، در حالی که هیچکس او را جدی نگرفت...
نمی دانم چرا این جمله احمد مثل زنگ توی گوشم طنین انداخته بود...
عصر روز بعد، صدای آژیر آمبولانس توجه ما را به خود جلب کرد...
گلوله خمپاره ۶۰( معروف به خمپاره نامرد) احمد را دریافته و در میان خاک و خون، او را از خاک به افلاک رسانده بود...
امدادگران با برانکارد نتوانستند کاری از پیش ببرند، چرا که پیکر "احمد زرینی" چنان قطعه قطعه شده بود که فقط باید با کیسه جمع می شد...
پیکر احمد را جمع کردند و بردند...
 و آن روز خورشید شلمچه آرام آرام غروب کرد و جمع یاران، شبی تاریک و اندوهگین را در فراق عزیزشان سپری کردند...
نقل خاطره از برادر "سیدحجت الله موسوی زاده"
رزمنده و جانباز دفاع مقدس- بروجرد
رزمندگان الشتر

معلم و قاری قرآن شهید علی احمد ترکاشوند از شهدای اشترینان

  • ۱۵:۲۶

شهید علی احمد ترکاشوند

زندگینامه شهید علی احمد ترکاشوند

نام پدر:  سردار

تاریخ تولد :  ۱۳۳۹/۶/۲۸

محل تولد  : اشترینان  بروجرد

تاریخ شهادت:  ۱۳۶۵/۲/۳۰

بیست و ششم شهریور ۱۳۳۹، در شهر اشترینان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش سردار، خواربارفروش بود و مادرش صغرا نام داشت و خانه دار. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی‌ام اردیبهشت ۱۳۶۵، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای اشترینان واقع است.

شهید محسن وزوایی بنیانگذار و فرمانده تیپ ۱۰ سید الشهدا (ع)

  • ۱۲:۱۸

سال نمای زندگی شهید محسن وزوایی

بنیان گذار و فرمانده تیپ ۱۰ سید الشهدا (ع)

۱۳۳۹؛ (۵ مرداد) ولادت در محله نظام آباد تهران.

۱۳۵۵؛ اخد مدرک دیپلم و ورود به دانشگاه صنعتی شریف در رشته شیمی با رتبه اول.

۱۳۵۶؛ مسئولیت هدایت مبارزات دانشجویی را در دانشگاه شریف.

۱۳۵۷؛ (بهمن) نقش فعال در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرت آباد.

۱۳۵۸؛ عضویت در جهاد سازندگی و اعزام به لرستان جهت کارهای جهادی.

۱۳۵۸؛ (آبان) مشارکت در تسخیر لانه جاسوسی و سخنگوی دانشجویان خط امام در این واقعه.

شهید محسن سیفی از شهدای درگیری با اشرار مسلح در ایرانشهر

  • ۱۰:۳۶

شهید محسن سیفی 

فرزند علی محمد

ولادت : 1359/6/9 

محل تولد: تهران

شغل: کادر نیروی انتظامی

سن: 19 سال

شهادت : 1378/3/2

محل شهادت : ایرانشهر

علت شهادت : درگیری با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در دشت سمسور

مزار در بهشت زهرای تهران

صفحه شهید در سایت گلزار شهدا

مادر شهید حسین آهنین پنجه در روز ولادت فرزندش آسمانی شد

  • ۰۱:۲۷

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از قم، حاجیه خانم «زهرا نیک‌نیا» مادر بسیجی شهید «حسین آهنین‌پنجه» در سالروز تولد فرزند شهیدش، به رحمت ایزدی پیوست.

پیکر این مادر ایثارگر، عصر امروز (سه‌شنبه) در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم تشییع و در جوار مزار فرزندش در قطعه والدین شهدای این گلزار، به خاک سپرده شد.

بسیجی شهید «حسین آهنین‌پنجه» فرزند «نجف»، ۲۳ شهریور سال ۱۳۴۷ در قم به دنیا آمد و هفتم آبان سال ۱۳۶۶ در شهر «بوکان» استان آذربایجان غربی به شهادت رسید.

مشخصات شهید حسین آهنین پنجه
نام پدر: نجف

 تاریخ تولد: 23-6-1347 شمسی
محل تولد: قم - قم - قم
تاریخ شهادت : 7-8-1366 شمسی
محل شهادت : بوکان - آذربایجان غربی
دلیل شهادت :
گلزار شهدا: بلوک:1 ردیف:18 شماره مزار:2 نام گلزار:علی ابن جعفر شهر:قم

مرتبط: شهدای بسیجی ، شهدای قم 

شهید امان الله نظرزاده از شهدای خرم آباد لرستان

  • ۱۴:۱۹

شهید امان اله نظرزاده

شهید امان الله نظرزاده

فرزند : علیشاه

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۳/۰۲

محل شهادت : حاج عمران عراق

مزار : گلزار شهدای شهرستان خرم آباد

هفتم خرداد ۱۳۳۸، در بخش پاپی از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش علیشاه (فوت۱۳۵۴) و مادرش گوهر (فوت۱۳۶۴) نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد که ثمره آن سه پسر و یک دختر بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۵، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در بهشت رضای زادگاهش به خاک سپرده شد.

منبع: یاد امام و شهدا

مرتبط: شهدای حاج عمران

شهید تیمور معظمی‌گودرزی از شهدای اشترینان بروجرد

  • ۰۳:۰۸

شهید تیمور معظمی گودرزی

شهید تیمور معظمی‌گودرزی، پانزدهم فروردین 1340، در روستای ملمیجان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. دانشجوی رشته تربیت معلم بود. ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد 1365، در حاج‌عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، به شهادت رسید. پیکرش 8 سال در منطقه باقی ماند و سال 1373، پس از تفحص ، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید تیمور معظمی گودرزی

شهید قاسم درویش (بیژن) از شهدای ترور

  • ۰۲:۳۲

شهید قاسم درویش

14 شهریور سالروز شهادت شهید قاسم (بیژن) درویش از شهدای کن گرامی باد

یکم فروردین ۱۳۳۶، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش کریم الله و مادرش،ایران نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. تکاور و گروهبان دوم ارتش بود. سال۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد.

از سوی ارتش در جبهه حضور یافت. چهاردهم شهریور ۱۳۵۸، در سردشت توسط گروههای ضدانقلاب شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.قطعه 24 ردیف 32 شماره 37 . او را قاسم نیز می نامیدند.

صفحه شهید

شهید مرتضی زارع دولابی از لشکر 10 سیدالشهداء

  • ۱۱:۲۳

https://www.ziaossalehin.ir/sites/default/files/field/image/shahid_mortaza_zare.jpg

شهید مرتضی زارع دولابی در سال 1337 در محله دولاب تـهران محله‌ای که عطر و بوی شهادت «نواب صفوی» و مبارزات « آیت‌الله سعیدی » در آن پیچیده بود, چشم به جهـان گشود. وی در سایه تربیت صحیح خانواده، از همان کودکی علاقه وافری به قرآن و کتب قرآنی نشان می‌داد.  پس از تحصیل تا مقطع دوم راهنمایی به کار روی آورد و معلومات خود را با مطالعه آثار بزرگان مبارزه و شرح حال آنان روز به روز افزون می‌ساخت.

اولین جرقه‌های حضور او در مبارزات انقلابی، پخش اعلامیه‌های حضرت امام (ره) و شرکت در سخنرانی‌های علما و بزرگان این قیام مردمی‌ در سال 1356 آشکار شد که نتیجه آن مورد ضرب و شتم قرار گرفتن او توسط مأمورین ساواک بود.پس از پیروزی شکوهنمد انقلاب اسلامی در زمره افرادی بود که به تشکیل انقلاب مشغول شد و پس از آن به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.

هنوز یک ماه از ازدواجش نگذشته بود که عازم جبهه سوسنگرد و آبادان شد و بعد از شرکت در عملیات بیت‌المقدس، همراه جمعی از مسئولان به کمک مردم ستمدیـده لبنان شتافت و مدت چهـارده ماه در علمیــات‌های ضد صهیونیستی هم‌پای مبارزان لبنـانی ایفای نقش کرد. وی زمانی که به ایران بازگشت، فرمانـدهی گردان حضرت قاسم (ع) را در لشکر 10 سیدالشهدا (ع) بر عهده گرفت.

او همواره در آرزوی پیوستن به یاران شهیدش بود و پس از حماسه‌آفرینی در عملیـات والفجر مقدماتی و والفجر 1 ؛ طولی نکشید که او نیز به پرستوهای مهاجر رسید و در بامداد دوازدهـم مردادماه سال 1362 مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع)، درحالی که عملیات غرورآفرین والفجر 2 در منطقه حاج‌عمران دنبال می‌شد، پرچم سرخ شهـادت را این‌بار عاشقـانه بر فراز قلـه 2519 برافراشته ساخت و آسمانی شد.

لشکر 10 سیدالشهدا

شهید مرتضی زارع عضو کمیته فرهنگی جهاد سازندگی شهریار

  • ۱۰:۵۷

جهادگر شهید مرتضی زارع- شهریار کرج

شهید مرتضی زارع عضو کمیته فرهنگی جهاد سازندگی شهریار و ساکن روستای فرارت از توابع شهریار متولد سال 1338 یکی از مؤمنین و مذهبی ترین افراد در محل بوده و مورد احترام بزرگ و کوچک بود و در بین جوانان محل نقش محوری داشت و در اوائل انقلاب و سالهای جنگ بطور شبانه روزی در کمیته فرهنگی جهاد سازندگی خدمت میکرد و چندین بار از طرف بسیج به جبهه های نبرد اعزام شد و درنهایت در تاریخ 1361/11/22 در منطقه عملیاتی فکه در عملیات والفجر مقدماتی به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در منطقه باقی ماند و چندین بار دوستان سعی در بازگرداندن پیکر مطهر داشتند و پس از سالها موفق شدند. روحش شاد

وصیت نامه جهادگر شهید مرتضی زارع

وصیت نامه شهید مدافع حرم حمیدرضا فاطمی اطهر

  • ۱۰:۱۱

بسم الله الرحمن الرحیم
شاید بپرسند چرا باید به سوریه و عراق و یا ... رفت و جنگید !؟در جواب باید گفت :
۱-من مسلمانم و سر تعظیم در مقابل دین فرود می آورم که اسلام آوردن یعنی تسلیم شدن در برابر فرامین و دستورات الهی و با افتخار و با علم شیعه دوازده امامی هستم و ۱۴ معصوم و۱۴نور پاک و۱۴قرآن ناطق را روشنگر راه و مسیر تعالی به سوی خداوند می دانم. در این دریای طوفان زده دنیا ،۱۴ معصوم علیه السلام کشتی نجاتند و هر کس در این کشتی نجات قرار گرفت به ساحل نجات ، خوشبختی و سعادت خواهد رسید.
۲-من پاسدارم و با افتخار این لباس سبز را به تن می کنم ؛ من پاسدار انقلاب اسلامی هستم و پاسدار بودنم محدود به جمهوری اسلامی ایران نیست و در هر کجای دنیا مظلوم و مستضعفی باشد که به او ظلم می شود حاضرم این جان ناقابل خود را تقدیم کنم و در دفاع از مظلوم و فرمان امامم فدایی شوم و خونم پای دین ، فرامین الهی و فرمان امام سید علی خامنه ای حفظ الله ریخته شود، باشد که مسیری گردد برای آیندگان .
✅و اما مجوز قرآنی : خداوند در قرآن سوره النساء آیه ۷۵ اینگونه می فرماید :
وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا .
« و شما را چه می شود که در راه خدا و برای نجات مردان و زنان و کودکان مستضعف که زورگویان آنان را ناتوان کرده اند پیکار نمی کنید؟ همانان که می گویند : پروردگارا ! ما را از این شهری که ساکنان آن ستمگرند بیرون بر و برای ما از نزد خودت فرماندهی قرار بده و از سوی خودت برای ما یاوری بگمار»
در این آیه خداوند نهیب می زند که چرا به یاری مستضعفان نمی روید، مسلمانی تنها به نماز و روزه نیست،
مسلمان چنانچه توانایی داشته باشد باید به مقابله با زورگویان بپردازد .
آنجا که خداوند می گوید : نماز ، نماز به پا دارد ، روزه ، روزه گیرد ، حج ، حج به جا آورد ، جهاد ، جهاد نماید ، حجاب ، حجاب را رعایت نماید ، خمس و زکات و... همه فرامین الهی و دستورات اسلام است ما نمی توانیم سلیقه ای و هر کدام که راحت تر است را انتخاب کنیم .
خداوند در آیه ۷۵ سوره النساء اشاره به مستضعف می نماید و نمی فرماید مسلمان، یعنی هرکسی که مستضعف است و به او ظلم شود باید به یاری او بشتابیم حال می خواهد مسیحی باشد یا یهودی و یا مسلمان و یا ... من برای اجرای فرمان الهی در سوریه می جنگم جایی که انسان های به ظاهر مسلمان تکفیری که فریب خورده ی آمریکا و قدرت های استکباری هستند که به مردم این دیار ظلم ها روا داشته اند به پیکار برخاسته ام . در نزدیکی استان حلب در شمال سوریه در فاصله تقریبا ۴۵ کیلومتری و در نزدیکی استان ادلب ؛ منطقه ای است به نام الفوعه و کفریا که در حدود هفده هزار نفر شیعه در محاصره تکفیری ها هستند، آنان ماه هاست که در محاصره می باشند وچه جانانه مقاومت می کنند .
رزمندگان سپاه اسلام قرار است تا ساعاتی دیگر برای آزادی آنان عملیات را آغاز کنند و خدا کند در این راه شهادت نصیبمان گردد و چه زیبا خداوند در وصف شهدا فرمود :

« و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون» آیه ۱۵۴ سوره البقره
و به آنان که در راه خدا کشته می شوند نگویید : مردگان اند ؛ زیرا آنان زنده اند ولی شما حقیقت زندگانی آن ها را در نمی یابید.

 شادی روح پاک شهید صلوات

وصیت نامه شهید مدافع حرم مسلم خیزاب

  • ۱۲:۵۱

وصیت نامه :

پس از حمد و ثنای الهی ، تمامی امور زندگی حق واگذار نموده و توکلم تنها بر آستان باری تعالی بوده و تسلیم امر او بوده و بر تمامی اتفاقات زندگی ام راضی بوده و از اون تشکر می نمایم.
آرزوی دیرینه ام شهادت با دشمن ترین دشمنان خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) و در میدان نبرد با آنها پس از زیارت کربلا و عتبات بوده که امیدوارم به آن برسم ولی چنانچه مشیت الهی غیر از این بود، امیدوارم در حال عبادت و در بهترین حالات ارتباط عبد و معبود از دنیا بروم.
اگر شهید شدم مرا در گلستان شهدای اصفهان دفنم کنید و در مراسم هایم هرچه همسرم فرمود را انجام دهید که او بهتر از هرشخصی مرا و علایقم را میشناسد.

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan