شهید غلامرضا گودرزی
نام پدر : محمدتقی
محل تولد : بروجرد
تاریخ ولادت: ۱۳۴۶/۰۶/۰۱
تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۰۳/۰۷
محل شهادت: شرهانی
مزار: گلزار شهدای شهرستان بروجرد - استان لرستان
زندگینامه شهید غلامرضا گودرزی
شهید غلامرضا گودرزی در سال 1346در خانواده ای مذهبی و مومن متولد شد و چون فرزند دوم خانواده بود بسیار مورد لطف و مهربانی والدین و فامیل بود و چون چهره ی بسیار زیبایی داشت در قلبها جاگرفت و در دوره نوجوانی خود را مشغول به تحصیل در دوره ی ابتدایی در همان روستا مشغول بودند و بعد از اتمام دوره ابتدایی در پی برخی مشکلات اقتصادی تحصیل را رها کرده و در دوره جوانی به جستجوی کار در شهر پرداخت و در مغازه قنادی مشغول به کار شد و کمک مخارج پدر و مادر بود تا اینکه به خدمت سربازی رفت و کار در مغازه قنادی را رها کرد و به خدمت سربازی پرداخت .
شهید غلامرضا گودرزی ایشان در خیابان صفا روبروی مسجد امام سجاد(ع) در مغازه شخصی به نام آقای هادی حسینی مشغول به کار شد و صاحب مغازه از طرف شهید بسیار خرسند بودند و او را فردی مورد اعتماد و قابل قبول مورد لطف و مهربانی خود قرار داده بود و همانند فرزند خود به او می نگریست. ایشان بسیار مهربان و بسیار صبور بودند که در جوانان هم سن و سال خود کمتر کسی مانند او بود. افرادی که در روستا زندگی می کردند ایشان را دوست می داشتند و به او احترام می گذاشتند و شهید با مردم آشنا و غریبه بسیار مهربان و مردم دار بودند.
شهید غلامرضا گودرزی در تاریخ 1365/5/18 به خدمت مقدس سربازی پا نهاد و پس از دوره آموزشی در پادگان عجب شیر در استان آذربایجان غربی و پس از دوره ی اموزشی نظامی به مناطق مرزی جنوب غربی کشور اعزام شد. از جمله مناطق عملیاتی (سومار-فکه-اندیمشک اهواز- عین خوش-ابوغریب و در نهایت منطقه عملیاتی شرهانی در خاک عراق) در تاریخ 1367/3/7 به درجه رفیع شهادت نایل می گردد.
خاطره ای از شهید غلامرضا گودرزی
زندگی شهید همه اش خاطره ای است که هرگز فراموش شدنی نیست. و خاطره ای که از شهید داریم این است که پس از 23ماه خدمت مقدس سربازی آخرین مرخصی که به شهید داده بودند تا به خاطر خداحافظی و وداع با خانواده و اقوام هنگامی که به منطقه بر میگشت از رفتارش و از محبت کردنش معلوم بود که برای آخرین بار است که برمی گردد و با چشمانی اشک آلود از همه اقوام و آشنایان خداحافظی کردند و دیگر برنگشتند.
خیلی حرف ست جان دلت نباشددرعصرپنجشنبه ای که دلتنگیش بوی ...