یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

تلنگری از یک شهید در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه ، شهید محمد دالوند

  • ۱۸:۱۶

شهید محمد دالوند - خرم آباد ۱۴۰۴

💢تلنگری از زندگی یک شهید در جنگ ۱۲ روزه

♦️اوایل جنگ بود، یه ماشین نظامی سپاه و زدند. 

برای جابجاییش جرثقیل لازم بود، ولی سپاه جرثقیل دم‌دست نداشت. فوری زنگ زدن به یک راننده جرثقیل خصوصی. طرفم نه ظاهر انقلابی داشت نه اون موقع دل و دماغی برای این کار.

اومد، نگاه کرد، گفت: من برای جابجایی این ۳۰ میلیون می‌گیرم.

بچه‌ها کلی باهاش حرف زدن، گفتن کمتر بگیر، ما بودجه نداریم. آخر سر راضی شد با ۲۰ میلیون کارو انجام بده

♦️وسط کار تشنش شد، گفت: آب بیارین

یه لیوان آب آوردن، یه قلپ خورد، با بی‌میلی بقیه‌شو گذاشت کنار.

پرسید: آب خنک‌تر ندارین؟ شما خودتون از این آب می‌خورین؟

بچه‌ها گفتن: آره، همینو هممون می‌خوریم

گفت: یعنی شما واقعاً با همین امکانات و همین آب می‌جنگین؟

گفتن: آره

مشغول کار شد

♦️کار که تموم شد، بچه‌ها خواستن پولشو بدن. گفت: نه، من از شما پول نمی‌گیرم، و رفت

فرداش خودش برگشت پیش همونا.

بچه‌ها گفتن: چی شد؟ دیروز به زور اومدی، الان چرا خودت اومدی؟

♦️گفت: دیشب رفتم خونه، ماجرا رو برای مادرم تعریف کردم. وقتی شنید شما تو چه شرایطی می‌جنگین، گفت: از این به بعد هر وقت بچه‌های سپاه کاری داشتن، باید براشون انجام بدی، پولم نگیری، وگرنه شیرمو حلالت نمی‌کنم

گفت: حالا شما هر کاری داشتین، من در خدمتم

♦️چند روز گذشت. یه لانچر رو پهپاد زد. دوباره جرثقیل لازم شد.

زنگ زدن به همون راننده. فوری خودش رسوند. وسط کار دوباره پهپاد حمله کرد و اون به شهادت رسید

صلواتی هدیه کنیم به شهید محمد دالوند🕊

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan