- سه شنبه ۱۵ اسفند ۰۲
- ۲۰:۵۱
شهید محمد مرادی
فرزند : خان مراد
تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۸/۳۰
محل شهادت : استان سلیمانیه عراق ارتفاع گرده رش از منطقه عمومی ماووت
مزار : گلزار شهدای شهرستان نورآباد دلفان- استان لرستان
سوم اسفند ۱۳۴۴، در شهرستان دلفان به دنیا آمد. پدرش خانمراد بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش مایری خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید محمد پا به عرصه وجود گذاشت. وی به شغل شریف و مقدس کشاورزی مشغول بود . گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف بعنوان پاسدار مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در سی ام آبان ۱۳۶۶، در گرده رش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به دست ها و پا پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .مزار وی در گلزار شهدای شهرستان دلفان واقع است.
زندگینامه شهید محمد مرادی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از لرستان، شهید محمد مرادی به سال 1344 در روستای قمش دهستان اتیوند از توابع شهرستان نورآباد دلفان در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به حیات گشود.
پدرش بارها آرزو کرده بود که اگر خداوند فرزندی به وی عطا فرماید نام مقدس و پاک محمد را بر او بگذارد . خداوند متعال آرزویش را برآورده کرد ، پسری به او عطا نمود ، طبق همان آرزوی دیرینه اش نام پرآوازه و افتخار آفرین محمد را بر او نهاد.
محمد دوران کودکی را در میان بچه های پاک و بی آلایش روستا گذارنید . بعد از چند سال خانواده ی محمد به نورآباد مهاجرت کردند .
بس از دوران کودکی، محمد برای رفتن به مدرسه و آموختن علم و ادب اشتیاق زیادی داشت و خود را برای این مهم آماده می کرد .
در دوران ابتدایی محمد دانش آموزی فوق العاده با استعداد بود ، دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید و وارد دوران راهنمایی شد ، سال اول راهنمایی مصادف بود با اوج انقلاب اسلامی و تظاهرات میلیونی ملت مسلمان ایران بر علیه رژیم منحوس پهلوی
شهید محمد مرادی با آنکه هنوز سنش اقتضا نمی کرد چونکه در خانواده ای مذهبی تربیت یافته بود در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد و بعضی از دوستان تعریف می کردند که در دوران انقلاب و در آن زمان ایشان از امام حرف می زد .
به علت عشق و علاقه وافری که به انقلاب و پاسداری از دستاورد های آن داشت در فعالیت های بسیج شرکت می کرد ، بعد از چندی به علت تقوا و صداقتی که از ایشان سراغ داشتند وی را بعنوان فرمانده پایگاه مقاومت شهید مرادی انتخاب کردند ، به مدت دو سال در این سمت باقی ماند، در کنار آن از تحصیل غافل نبود ، سال دوم و سوم راهنمایی را با موفقیت گذراند در سال 1361 عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید.
در یکی از گردانهای رزمی لشگر 7 ولیعصر(عج) بعنوان تخریب چی انجام وظیفه می نمود ، در عملیات والفجر مقدماتی حضور فعالی داشت ، به گفته یکی همرزمانش چنان از روحیه بالایی برخوردار بود که قابل توصیف نیست .
بالاخره در سال 1363 به علت عشق و علاقه وافری که به سپاه داشت لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد تا بهتر بتواند از دستاوردهای انقلاب اسلامی پاسداری و حراست نماید ، بعد از مدتی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نورآباد به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام گردید ، در حدود 18ماه در واحد اطلاعات عملیات انجام وظیفه نمود ، در عملیات خیبر همراه سایر همرزمان شرکت داشت ، در این مدت با کمال صداقت و با ایمان و عشق علاقه خاصی که داشت خدمت می کرد و بارها مورد تشویق مسئولان قرار گرفت.
در سال 1365 جهت گذراندن دوره مربی گری از طرف سپاه پاسداران به خرم آباد اعزام و موفق به کسب گواهینامه پایان دوره مربی گری شد و بالاخره در اردیبهشت ماه 1366 مجددا به جبهه اعزام و در گردان حمزه سید شهدا به سمت فرماندهی گروهان کربلا انتخاب شد.
شهید در امر ورزش بسیار فعال بود بطوری که همواره یکی از ورزشکاران نمونه شهرستان بود ، در تیم های منتخب نوجوانان و جوانان و منتخب بزرگسالان بارها انتخاب شده و مسابقات داخلی و مسابقات در سطح استان اعزام می شد.
وی در ورزش نیز با اخلاق نیکو و حسنه بود و در بین سایرین همانند یک الگو بود.
او به هنگام کار از فعالیت ها ، مراسمات مذهبی و همچنین نماز جمعه و راهپیمایی ها غافل نبود.
در راهپیمایی ها مردم را ترغیب به شرکت می کرد ، در کلاسهای قرآن و آموزش نظامی شرکت داشت.
در وظائف دینی دقیق بود. برای مسائل شرعی اهمیت قائل بود ، نسبت به مسلمانان واقعی و پیرو خط امام، رئوف و مهربان . بیشتر اوقات فراغت خود را صرف مطالعه می کرد و نبست به درست اجرا کردن اوامری که مسئولین به ایشان محول کرده بودند خیلی حساس بود .
وی تقریبا شش ماه در گردان حمزه سید الشهدا بود تا اینکه عملیات نصر 8 فرا رسید و گردان حمزه سیدالشهدا یکی از گردانهای پیروز لشگر 57 حضرت ابوالفضل العباس لرستان در این عملیات شرکت داشت.
به نقل از همرزمان شهید ایشان از چند روز قبل از شروع عملیات برای این ساعت لحظه شماری می کرد.
بالاخره در تاریخ شب 28 آبان ماه سال 1366 عملیات آغاز می شود این شهید برزگوار به تنهایی از میدان مین گذشته و بعداً عده ای از برادران به او ملحق می شوند و به تنهایی منطقه ای را که به گروهان کربلا محول شده با کمک عده ای از برادران پاکسازی می کند و بعد نیروی تحت امر خود را در آنجا مستقر می کند .
نیروهای بعثی که از محل استقرار گروهان ایشان مطلع می شوند آنجا را به توپ و خمپاره می بندند که سرانجام این شهید راه خدا به همراه بسیاری از همرزمانش در همان گلوله بارانها با بدنی غرقه به خون به ملاقات خدا می روند. روحش شاد و یادش گرامی باد