یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید فرهاد سربندی ، شهدای دانشجو، آبادان

  • ۰۱:۰۹

شهید فرهاد سربندی - آبادان
شهید فرهاد سربندی
نام پدر : محمدحسین
دانشگاه : جندی شاپور اهواز
مقطع تحصیلی : کارشناسی
رشته تحصیلی : روانشناسی
تاریخ تولد : 1334/11/01
تاریخ شهادت : 1359/08/25
مکان تولد : آبادان (خوزستان)
مکان شهادت : آبادان

شهید فرهاد سربندی در بهمن ماه 1334 در خانواده کارگری در شهر آبادان دیده به جهان گشود و در گرماگرم جنوب زندگی را آغاز کرد. وی از همان کودکی نشان داد که از هوش و استعداد فراوانی برخوردار است،‌ به طوری که به واسطه همین هوش و استعداد زیاد و قدرت فراگیری سریع در میان دیگر دوستان خود از برجستگی خاصی برخوردار بود. بدین منظور که خوب می دانست نباید رنج و زحمت پدری را که زیر آفتاب داغ خوزستان تلاش می کند تا فرزندش را بهتر تربیت کند، بی ثمر بگذارد؛ از این رو از ابتدای ورود به مدرسه تا سال چهارم دانشگاه همیشه جزء بهترین و ممتازترین شاگردان بود و بر این عقیده بود که هر کس مسئولیت می پذیرد،‌ خواه در پشت میز مدرسه یا در خانه، یا در اجتماع، به هرحال هر جا که مسئولیت هست باید به نحو احسن از عهده کار برآید و در مورد خودش می گفت: من به حول قوه الهی سعی می کنم دست به هرکاری که می زنم نفر اول باشم و الحق که همین هم بود.

از همان کودکی هر چه که بزرگتر می شد بیشتر علائم هوش و نبوغ در او نمایان می شد و همزمان با تحصیل خود مطالعات خود را از همان دوران ابتدایی در زمینه های مختلف تاریخی، اجتماعی، هنری، مذهبی و غیره آغاز کرد به طوری که شاید بتوان گفت در طول عمر کوتاه خود قریب به هزار جلد کتاب از مسائل مختلف را مطالعه کرده و در هر زمینه ای شمه ای کسب کرده بخصوص در مسائل اجتماعی و مذهبی و فلسفی و عرفانی که علاقه بیشتری به این قبیل مسائل داشت و به واسطه همین علاقمندی سلیقه ای خاص در طرح کاریکاتورهای سیاسی، اجتماعی و نقاشی های رنگ و روغن و سیاه قلم از خود نشان می داد و با شوق سرشار از هر سوژه ای طرحی می کشید. بسیار به حالات روحی خود فکر می کرد و مطلب می نوشت. گاه ساعت ها در تفکر بود و مقالاتی می نوشت و گاه آثار نویسندگان را نقادی می کرد و بسیار در این زمینه ها ذوق از خود نشان می داد،‌ طوری که به واسطه همین فعالیت ها و طرح کاریکاتورهای سیاسی در زمان دبیرستان چند بار از طرف مسئولین دبیرستان مورد سؤال واقع شد و با آنکه از بهترین شاگردان دبیرستان به حساب می آمد بارها به خاطر همین مسائل حکم اخراجی اش را صادر می کردند که با وساطت دوستان و آشنایان قضایا ختم به خیر می شد.

پس از اخذ دیپلم وارد خدمت سربازی شد و اواخر خدمت سربازی در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته روان شناسی در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه جندی شاپور اهواز قبول شد و چون خود در زمینه حالات روحی مردم مطالعات قبلی داشت و به این رشته علاقه مند بود توانست از ممتازترین دانشجویان دانشگاه خود باشد طوری که گاه از این همه نبوغ و استعداد و تیزهوشی، اساتید خود را به تعجب وا می داشت و به همین ترتیب بود که مدتی از طرف دانشکده مسئول تعلیم و تربیت پرورشگاه آبادان شد تا از نظر روانی به کم و کیف حالات روحی کودکان بی سرپرست بپردازد و مشکلی از مشکلات آن ها حل نماید. پس از آن هم مدتی به عنوان مددکار و کمک پزشک در بیمارستان ابوذر اهواز در بخش های توانبخشی و روانی به فعالیت پرداخت. در مورد فعالیت های سیاسی ایشان باید از زمان دانشگاه و درگیری هایی که با گارد دانشگاه داشت یاد کرد. به گفته بعضی دوستانش نام ایشان به جهت مختل کردن نظم دانشگاه در لیست اخلال گران دانشگاه اهواز، به ساواک داده شده بود.

شهید در سال 56 به استخدام شرکت نفت درآمد و در قسمت حفاری چاه های نفت شروع به کار کرد اما به واسطه اینکه با کارکنان خارجی در تماس بود، هنوز سال 57 شروع نشده که به علت تحریک کارگران ایرانی علیه کارکنان خارجی و ایجاد جو نامساعد برای خارجیان چپاولگر و درگیری با آن ها از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت و به ناچار مجبور شد که اهواز را برای مدتی ترک کند و از دانشگاه و محیط کار آن دست کشید و روانه آبادان شد و به علت همین عدم حضور در محیط کار، ایشان را از کار برکنار کردند. اما این مسائل نتوانست هیچ تأثیر سوئی در روحیه مصمم او بگذارد بلکه وی بیشتر بر این بود تا مطالعات و حرکات سیاسی مذهبی خود را بیشتر کند و آنچه را که فکر می کرد صحیح است به دوستان خود منتقل می کرد و کتاب در اختیار آن ها قرار می داد. کار به همین منوال بود تا فاجعه آتش سوزی سینما رکس آبادان که تعداد زیادی کتاب را در خانه آتش زد زیرا مأمورین رژیم جنایت کار پهلوی خانه های مردم را شبانه بازرسی می کردند و به دنبال مسائل جزئی جوانان را تحویل جوقه آتش می دادند. شهید در آن زمان خوب می دانست این رژیم در حال سقوط است. زمان مرگش نزدیک است زیرا بلافاصله به اهواز برگشت تا فعالیت های خود را بهتر انجام دهد و چون در اهواز دوستان بیشتری داشت میدان فعالیت نیز برایش وسیع تر بود و در زمان حکومت نظامی در اهواز بهتر می توانست در مبارزه همه گیر و مردمی ملت با شاه شرکت کند.

بعد از پیروزی انقلاب و گشایش دانشگاه ها به اتفاق عده ای از دوستان خود انجمن اسلامی دانشکده را بوجود آوردند و از همان ابتدای پیروزی انقلاب درگیری اش با گروه های منحرف آغاز شد. در همان زمان بود که به عضویت شورای آموزشی دانشکده علوم تربیتی درآمد و در صحنه دانشگاه فعالانه با انحرافات عقاید درگیر شد. زمان فرمان تاریخی امام مبنی بر تعطیلی دانشگاه ها؛ ایشان هم مثل دیگر سربازان امامدر سنگر علم، به این فرمان لبیک گفته و در مقابل آن هایی که در دانشگاه دست به تحصن و اعتصاب می زدند ایستاد. پس از قضایای درگیری های دانشگاه و آن جار و جنجال های بنی صدری و گروهکی، در زمان تعطیلی دانشگاه در یکی دو شرکت خصوصی مشغول به کار شد و دیگر بار فرصتی به دست آورد تا به فعالیت های مطالعاتی خود بپردازد و سیری در قرآن و نهج البلاغه و کتب عرفانی و فلسفه های شرقی و غربی بکند و اوقات فراغت را به نقاشی و طراحی مشغول بود و باز در همین دوره است که موفق به اخذ دیپلم طراحی و نقشه کشی شد و به کلاس های نقاشی و زبان خارجه راه پیدا کرد و توانست در هر زمینه خود را به نحو احسن تقویت کند. گویی اصلا بی تلاش نمی توانست باشد و این قبیل کارها ادامه داشت تا شروع جنگ تحمیلی که بلافاصله به عضویت سپاه پاسداران درآمد و چون در تیراندازی مهارت داشت و در تخریب و خنثی سازی و عملیات های ضد چریکی سر رشته داشت از همان اولین روز عضویتش در سپاه با علاقه شدید به جبهه بستان اعزام شد. بعد از مدتی به اهواز مراجعت کرد تا ترتیب مراسم عقد خود را بدهد اما درست یک هفته قبل از عقد باز هم تقاضای رفتن به جبهه را کرد و علی رغم میل مسئولین سپاه اهواز و با وجود مخالفت های زیاد با ایشان در جهت اینکه وی را در شهر نگه دارند، ایشان با اصرار زیاد می گفت باید قبل از اینکه داماد شوم جبهه ای شوم و یکبار دیگر به جبهه بروم و بدین منظور گروهی تشکیل داد و به آبادان اعزام شد و در تاریخ 29 آبان1359، مطابق با هفتم محرم 1400 هجری همچون سرور خود حضرت ابوالفضل العباس(ع) به هنگام آب آوردن برای همسنگران خود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

در مورد خصوصیات اخلاقی شهید باید گفت با وجود تحرک و فعالیت زیاد از صبر و حوصله زیادی برخوردار بود و در مورد هر کس با دقت زیاد بررسی می کرد. بسیار خونگرم و مهربان بود به طوری که در اولین برخورد صمیمیت خود را نشان می داد و با آنکه از نظر معلومات و دانش و هوش و استعداد از همه دوستان خود بالاتر بود؛ از همه متواضع تر نیز بود و خیلی بی تکبر و ساده با همه برخورد می کرد. بسیار علاقه به بحث پیرامون مسائل مختلف را داشت و در همه کارهایش با اراده و مصمم بود. در زندگی عقیده اش بر این بود که دل بستن راحت است اما دل کندن سخت است و آدمی به هر چه دل ببندد عاقبت روزی برای جدایی می رسد و آن روز برای انسان سخت است. پس عقل سالم حکم می کند که باید به چیزی دل بست که جدایی و هجر نداشته باشد و تا قیام قیامت با انسان باشد و آن نمی تواند چیزی به جز خدا باشد و حقا که خود، دل به خدا بست و از همه چیز و همه کس برید و به معشوق رسید. خداوند رحمتش کند و خون پاکش را در راه اسلام عزیز قبول بفرماید تا در قافله شهیدان کربلا به سالاری سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) جای گیرد و این شهید عزیز و دیگر شهیدان انقلاب و جنگ، در کنار آن عزیزان محشور شوند.


وصیت نامه شهید فرهاد سربندی

به نام حق

" إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ. "

" وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ * گمان مبرید آن ها که در راه خدا کشته می شوند، مرده اند. بلکه زنده اند و نزد پروردگار عالم روزی دارند. "

این نوشته به منزله وصیت نامه من می باشد، به دست هرکه افتاد تمنا دارم آن را به خانواده ام تحویل دهد.

اول مادر مهربانم!

با سلام گرم فراوان و تشکر بی نهایت از زحماتی که برایم کشیده ای، خواستار آنم که در سوگم گریان نشوی!

من می دانم تو خیلی حساس هستی، اما یادت باشد که من راه حسین بن علی (ع) را انتخاب کرده ام تا شاید خدا نیز در این راه خون مرا لایق بداند و به خون مقدس سیدالشهدا (ع) پیوند دهد، باشد که بدین طریق رحمتش نیز نصیب گردد و بر گناهان زیادی که مرتکب شده ام ببخشاید.

این برایم ناراحت کننده نیست که کشته می شوم، نگرانی من از عدالت خداوند است که بر همه اعمالم نظر داشته و خواهد داشت، زیرا زیباست که انسان در راه آن کسی که دوستش دارد ( خود را ) فدا کند و همه چیز خود را بدهد، حتى جان. من که چیزی از خود ندارم و هر چه دارم از اوست و تاسفم از این است که خیلی دیر این مطالب را دریافتم. امیدوارم که خداوند این دیر فهمی مرا ببخشاید.

مادرجان!

تو نیز از اینک ه من شهادت را برگزیدم ناراحت مباش و گریان نشو و با خوشحالی از دیگران تبریک بخواه نه تسلیت.

دوم پدر مهربانم!

از تو نیز ممنونم و اگر گناهی مرتکب شده ام بر من ببخشای! من همیشه تو را علاوه بر پدر، دوست خود می دانستم و از این که تو نیز به من یاد دادی، از تو تشکر دارم و می دانم که تو از مادر با قدرت تر هستی!

مبادا مرگ من در تو تاثیر منفی بگذارد. تو خود همیشه ، می گفتی زندگی یعنی «جنگ به خاطر عقیده» و من نیز همیشه این درس را بهتر از باقی درسهایت می دانستم و اکنون که عقیده سالم و راسخ و خدایی پیدا کرده ام، در این راه می جنگم، و اگر کشته شدم تو نیز اشک مریز و تاسف مخور. من با کشته شدنم زندگی می کنم.

پدر و مادر خوبم!

بدانید من در این راه هر چه سختی ببینم راضی ترم، زیرا که خداوند رضایتش بر این است. به مرگ من یا این که چگونه کشته شدم می اندیشید! به این بیاندیشید که چرا کشته شده ام؟ به خاطر چه؟

و به این بیاندیشید که در این راه ما چه بزرگانی داده ایم؛ و به اسلام و به خدا بیاندیشید.

خواهران خوبم و برادران عزیزم!

شما حتما درک خواهید کرد که من چه می گویم. به پدر و مادرم روحیه بدهید و خود نیز شجاع و با ایمان باشید. از همگی شما طلب بخشش و آمرزش دارم. از تمام دوستان و آشنایان به جای من، برای من طلب بخشودگی کنید.

در ضمن من فکر می کنم مبالغی بدهکار باشم، درست نمی دانم پرداخت کرده ام یا نه؟ شما رسیدگی کنید و اگر نپرداخته ام بپردازید. از آن ها نیز تشکر کنید و طلب بخشودگی.

باری پدر و مادر مهربانم!

من امیدوار بودم ازدواج کنم و تا آخرین لحظه نیز اگر خدا نخواست و کشته نشدم امیدوار خواهم بود. اگر کشته شدم به او (نامزدم) دلداری بدهید. و به او بگویید برای تمام زحماتی که متقبل شده بود از او متشکرم و او را عزیز بدارید و در ضمن سعی کنید که او را حمایت کنید؛ در ضمن سعی کنید که برادرم ازدواج کند.

فرهاد سربندی

منبع: شهدای دانشجو

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan