یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید محمد بابایی ، شهدای تهران - مادر ژاپنی

  • ۰۱:۰۴

شهید محمد بابایی یزدی -مادر ژاپنی

شهید «محمد بابایی»

محمد در سال 1362 در عملیات «والفجر یک» در فکه به خواسته‌اش رسید. در آخرین نامه‌اش نوشته بود: «تصمیم گرفته‌ام تا آخرین قطره خونم در جبهه بمانم. تمام این سرزمین به خون شهدا آغشته است. من نمی‌توانم اینجا را ترک کنم...» بعد از شهادت محمد که نتایج کنکور اعلام شد، خبردار شدیم در رشته مهندسی متالوژی دانشگاه علم و صنعت قبول شده...»

مکث خانم بابایی بعد از این جملات، مطمئنم کرد می‌خواهد سخت‌ترین فصل داستان زندگی‌اش را روایت کند. خودم را آماده می‌کردم برای همدلی با مادری که از عزیزترین سرمایه زندگی‌اش در راه اعتقاداتش گذشته اما آرامشش این بار هم غافلگیرم کرد: «وقتی محمد در 18 سالگی گفت: «امام پیام داده جوانان جبهه‌ها را پر کنند. من هم می‌خواهم بروم»، هیچ مخالفتی نکردم. چون یاد گرفته بودم در نگاه اسلام، فرزندان، امانت خدا هستند و باید به او برگردانده شوند. وظیفه پدر و مادر، فقط تربیت صحیح آنهاست. یاد گرفته بودم اگر فرزندم راه خدا را انتخاب کرد، نباید مانع او شوم. البته با این فضا ناآشنا نبودم چون سلمان، پسر بزرگم که دانشجو بود، قبل از محمد به جبهه رفته و مجروح شده بود. خلاصه محمد یک بار به جبهه غرب رفت و موقع کنکور برگشت. کنکور را که داد، دوباره عزم رفتن کرد. موقع خداحافظی با خنده گفت: «این دفعه عمودی می‌رم و افقی برمی‌گردم.» و همان شد...

 

شهید محمد بابایی -مادر ژاپنی

سنگ مزار شهید محمد بابایی که نام مادرش هم روی آن حک شده است

پس سهم مادر چه می‌شود؟!

«در ژاپن و حتی در کشورهای اروپایی، دختر وقتی ازدواج می‌کند، طبق قانون، نام خانوادگی همسرش را می‌پذیرد و در همه مدارک قانونی او مثل گذرنامه، نام خانوادگی همسر ثبت می‌شود. بعد از ازدواج با آقای بابایی، وقتی فهمیدم در ایران چنین قانونی وجود ندارد و زن می‌تواند بعد از ازدواج هم، نام خانوادگی و هویت مستقل خود را حفظ کند، خیلی خوشحال شدم. به نظر من، این یک امتیاز و یک احترام برای خانم‌های ایرانی است.»

تا آن روز، این نکته توجهم را جلب نکرده بود اما نگاه قشنگ خانم یامامورا، مثل تلنگری ظریف، به من و خیلی‌های دیگر یادآوری کرد از کنار زیبایی‌های فرهنگ‌مان به سادگی عبور نکنیم. اما این مقدمه‌چینی قهرمان داستان ما هم، نتیجه‌ای غیرمنتظره داشت: «سال‌ها از حضورم در ایران می‌گذشت که محمد شهید شد و رفت‌وآمد ما به بهشت زهرا (س) زیاد شد. آنجا وقتی به سنگ مزار درگذشتگان دقت کردم، دیدم در کنار نام فرد متوفی، فقط نام پدرش را نوشته‌اند. به آقای بابایی اعتراض کردم و گفتم: هر انسان، فرزند یک پدر و یک مادر است. چرا وقتی از دنیا می‌رود، فقط نام پدرش را روی سنگ مزارش می‌نویسند؟ پس سهم مادرش چه می‌شود؟ محمد، پسر من هم بود. پس باید اسم مرا هم روی سنگ مزارش بنویسند. آقای بابایی گفت: «حق با شماست.» حاصل آن گفت‌وگوی ما، اتفاق قشنگی شد. حالا سنگ مزار محمد شاید تنها سنگ مزاری باشد که رویش علاوه بر نام پدر مرحوم (شهید)، نام مادرش هم حک شده است.»

متن مصاحبه کامل با مادر شهید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan