یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید سید محمدنقی موسوی ، شهدای روستای سنج الیگودرز

  • ۲۲:۲۷

شهید سید محمدنقی موسوی -روستای سنج الیگودرز

شهید سیدمحمد نقی موسوی فرزند سید علی اکبر که در روز دوم فروردین سال 1339 هجری شمسی چشم به جهان گشود دوران نوجوانی را در روستای سنج گذراند و بعد از این دوران به سربازی رفته و خدمت مقدس سربازی را پشت سر گذاشت. در آن دوران یکی از خط شکنان بوده که در یکی از عملیاتها مجروح شدند.

بعد از شهادت برادرش سید محمد، نیروی عجیبی در او ایجاد شد و این نیرو باعث شد که سید محمد نقی با وجود اینکه در دنیا از مال و زندگی چیزی کم نداشت همه موقعیتها را کنار گذارده و به جبهه رود تا آنجا عاشق شهادت و جبهه شده بود که هر کسی درباره برگشت او از جبهه با ایشان صحبت می کردند ناراحت می شدند و می گفتند «من آمده ام تا راه برادرم را ادامه دهم و اسلحه او را زمین نخواهم گذارد تا به شهادت برسم .»

در جبهه فرمانده یکی از دسته های گروهان جندا... از گردان ابوذر شد و در این دوران از خود شجاعت ها و شهامت های زیادی نشان دادند» در کربلای 5 به مدت 10 روز برای پدافند شهر بصره اعزام شدند که در آن زمان به دلیل حساسیت بیش از پیش آن منطقه نیروهای عراقی تلاش پیگیری برای آزاد سازی آن داشتند در آن زمان شهید بزگوار به دلیل احساس مسئوولیت و اخلاصی که داشتند از سر شب تا صبح بیدار و به نگهبانی و مواظبت از خطر می پرداختند و در اوقات استراحت به دعا و عبادت و خودسازی مشغول بودند ایشان همیشه نیروها را برای دعای کمیل و توسل دور هم جمع می کردند و همیشه دیگران را به برپایی نماز جماعت تشویق می کردند .

سرانجام در روز 25 فروردین سال 66 در منطقه عملیاتی مائوت به آرزوی دیرینه خود که شهادت و وصال حق بود رسید و پیکر پاک و مطهرش پس از مدتهای زیادی که زیر تازیانه آفتاب بود به شهرستان الیگودرز منتقل کرده و در کنار قبر برادر بزرگوارش شهید سید محمد موسوی به خاک سپرده شد.

قسمت هائی از نامه سید محمد نقی به برادر شهیدش سید محمد:

بسمه تعالی

 بنام خداوند درهم کوبنده کاخ ستمگران که کاخ ستم گران را زیر وزبر کرد

سلام خدمت برادر بزرگوار خودم سید محمد موسوی سلام عرض می کنم...باری برادر جان ما می خواهیم به مأموریت برویم و یک بار رفتیم و آمدیم بعد از سه هفته و انشاءالله که این دفعه بیشتر بمانیم مأموریت چون من مأموریت را خیلی دوست دارم چون جنگ با سربازان صدام کافر می کنم و دوست دارم همیشه به مأموریت باشم.

[...] و از این بیشتر وقت شما را نمی گیرم چون بچه ها مشغول کارها هستند و اساس های لازمه را به توی ماشین می برند. انشاءالله وقتی که از مأموریت برگشتیم یک سری به مرخصی می آیم و اگر نیامدم نامه فوری می نویسم یا تلفن می زنم نگران نباشید از قول من به تمام دوستان و آشنایان سلام برسانید

شدم سرباز گشتم از وطن دور --- میان کوهها گشتم به پی جور

به صحرا می روم بارم تفنگ است --- اضافه بر تفنگ بیل و کلنگ است

مسلسل من چقدر زحمت کشیدم--- از این سنگر به آن سنگر پریدم

مسلسل لوله ای پولاد دارد --- گهی تک تیر و گه رگبار دارد

مسلسل در ولایت کار دارم --- جوانم آرزوی دیدار دارم

مسلسل هی بکش این دشمنان را --- که نگن دین محمد کس ندارد

من یک سربازم، سرباز پر استقامتی با آتشفشان خشم که اینک طغیان کرده ام در جبهه های جنگ، من با دستهای پر شده از خون=انقلاب....و آنگاه بروی لانه ی گرگان، سگان، شغالان و موشان آتش می شوم. من ترکش انفجار انقلابم. من سرباز ملت ایرانم. من حماسه آفرین جبهه جنگم. من همه ایمانم من یک سربازم به استقامت دماوند و به استقامت الوند و به استقامت قامت و به استقامت فرزند ابراهیم. من اسماعیلم از قربانی شدن نمی هراسم من نارنجکم= آر پی جی ام، موشک ناوم. تانکم، توپخانه ام، بمبم قرآن است و هرگز سقوط نمی کنم. چتر نجاتم شهادت است. من کشتی نوحم که با طوفان دست پنجه نرم می کنم و تا صلح عدالت گستر به ساحل پیروزی نرسد از پای نخواهم ایستاد. یادگاری از سرباز وظیفه سید محمد نقی موسوی امیدوارم برادر جان از این چند سطری که نوشتم و از این نقاشی خوشت بیاید.

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و درود به حضرت آقا امام زمان(عج) و سلام و درود به نائب بر حقش امام خمینی بت شکن و سلام و درود بروان پاک شهیدان صدر اسلام از حضرت سیدالشهداء و یارانش تا امروز و سلام به رزمندگان جان بر کف جمهوری اسلامی ایران که با خون پاک خود درخت تشنه جان اسلام را آبیاری می کنند

 من اکنون قلم بدست گرفتم و این وصیت نامه را می نویسم چون در این برهه از زمان که میهن عزیزمان ایران با کفار و بعثیون روبرو است و تمامی کفار شرق و غرب در برابر اسلام ایران و تمامی مسلمانان جهان ایستاده اند مانند روز عاشورا امام حسین که ندای (هل من ناصر ینصرنی) سر می دهند و با کفار می جنگید اکنون من هم به پیام نائب بر حقش امام خمینی لبیک گفتم و به یاری اسلام برخاسته ام چون برادرم سید محمد موسوی به یاری اسلام به میدان نبرد با دشمنان اسلام به پا خاست و دین خود را به این ملت اسلامی ادا نمود و شهید شد وگفت اسلحه من را به زمین نگذارید من هم اسلحه او را بدست گرفتم تا ادامه دهنده راه انبیاء و برادرم باشم و این خون ناقابل خود را فدای اسلام کنم و به یاری خدا و با کمک برادرهایم ریشه ظلم و ستم را از روی جهان برداریم.

به امید پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام ونابودی دشمنان اسلام و از شما ملّت مسلمان می خواهم که جبهه ها را خالی نگذارید. و سلام بر تو ای برادرم سید محمد موسوی وکاظم و مهرعلی و حجت وحسین من اسلحه شما را برداشته ام و آمدم بسوی شما که تنها نباشم.

گر مرد رهی رزم فراموش مکن / از دشمن بیگانه سخن گوش مکن

سلام ای مادر رنج کشیده ام ، تو زحمات زیادی به پای ما کشیدی و زحمات تو بیهوده نبود و از تو می خواهم که اگر گناهی از من حقیر سرزده ببخشید و از تو می خواهم که مانند حضرت زینب کبری(س) صبر داشته باشی و بچه های برادرم و خودم را خوب تربیت کنی و راه ما را به آنان نشان بدهی که برای خدا و اسلام قدم بردارند و اگر تو دوتا جوان از دست دادی در عوض در آخرت پیش حضرت فاطمه(س) رو سفید می شوی و باید ببخشی که از تو خداحافظی نکردم چون تو را ندیدم آن روز، و حالا از تو خداحافظی می کنم. خداحافظ تا روز قیامت.

سلام بر تو ای خواهر مهربانم از تو می خواهم که صبر و بردباری داشته باشی برای من گریه نکنید که دشمنان من شاد باشند. سلام بر تو ای برادرم سید صدرا موسوی از تو می خواهم که با بچه های برادرم و خودم مهربان باشی وآنها را خوب تربیت کنی و از تو می خواهم که یاسر را پهلوی نبی بیاوری و اگر همسرم خواست برود حق او را از اموالم می دهی و باغ را یا خودت یا به کسی دیگر بدهی اجاره، از تو سپاسگزارم و تو را بخدا می سپارم. خداحافظ. از قول من به عموها و عموزاده ها سلام برسان.

سلام بر تو ای همسرم از تو می خواهم که تا زمانی که در خانه هستی خوب و با ایمان باشی و عوض من، بچه ها را خوب تربیت کن و از شما علی و ولی و یاسر، از شماها خداحافظی می کنم. و شما را به خدا می سپارم موفق باشید و در ضمن برادر عزیزم سید علی اصغر موسوی برادرم بزرگم، که برادر حقیر خود را حلال نمایی وکودکان خود و برادرم را به خوبی تربیت کنی و راه مرا ادامه دهید و...

سید محمد نقی موسوی فرزند سید علی اکبر موسوی ساکن سنج

+ نوشته شده در وبلاگ در سه شنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۸۸ ، توسط سید شبیر موسوی 

منبع : وبلاگ آرزوی وصال 

شهید سیدمحمد موسوی ، شهدای روستای سنج الیگودرز

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan