یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید حسن رضا یوسف زاده ، فرمانده گردان علی بن ابی طالب (ع) ، شهدای کوهدشت

  • ۲۳:۲۴

شهید-حسن-رضا-یوسف-زاده-کوهدشت

شهید حسن رضا یوسف زاده

(فرمانده دلاور گردان علی ابن ابیطالب بوکان)

وصیت نامه شهید حسن رضایوسف زاده 

 خوشحالم از اینکه در سرزمین غریب و غریب به سر می برم و از این خوشحالم و که در خطه ای محروم و در میان مردم و مستضعف و که دردستهایشان از شدت کار پینه بسته است و مهمترین مسئله ای که به قول شهید دستغیب در زیر آسمان کبود و هیچ خدمتی بالاتر از خدمت در کردستان نیست و به حقیقت راست می گوید و زیرا که در کردستان دو جهاد وجود دارد : جهاد اکبر و جهاد اصغر همه کس نمی‌تواند و باور کند و مگر کسانی که در کردستان خدمت کرده باشند.

شهید-حسن-رضا-یوسف-زاده-کوهدشت۱

خاطرات دوستی شهید حسن رضا یوسف زاده و شهید حجت سرتیپ نیا

مادر بزرگوار شهید یوسف زاده:

گاهی دوستانش از جمله حجت سرتیپ نیا گاهی به منزل ما می آمدند. با هم شوخی می کردند .حجت به حسن رضا می گفت من زودتر از تو شهید می شوم.حسن رضا می گفت نه، من زودتر شهید می شم.

در نهایت هم حسن رضا زودتر شهید شد.

در جنوب شلمچه ، ساحل اروند آنجا که حجله گاه وصل حجت شد در گیر و دار آن همه آتش و خون، گاه حجت را میدیدی که در گوشه خاکریز، دل سنگر یا که بر دامن نخل های بی سر" بوارین" به حال نوشتن بود و آن همه آشوب جنگ و انفجار او را از قلم دردمندش جدا نکرده بود. آن دست نوشته های مچاله و آغشته بخون پس از سالها بدست آمد(18 سال) و در لابلای اوراق رنگینش تصویری آغشته بخون از شهید حسن رضا یوسف زاده فرمانده گردان علی ابن ابیطالب بوکان. نوشته هایی که در جیب لباس خاکی و بر روی سینه اش جا داشت همانجا که ترکش خورد و گویی آن انوار نورانی کلمات تا آخرین لحظه های ماندن مرهم سینه پر دردش بود . 

شعری از شهید حجت الله سرتیپ نیا :

"تقدیم به محضر شهید حسن رضا یوسف زاده"

زُمُرّد از قامت خون

ای روزگار دل غم دیده را مهلت ندادی دمی

خون بر دامن لاله می جوشد،

بلبل بی چاره در هجر گل

پیوسته می خروشد

گوید آن فرهاد که کُه حرمان کند کجاست

گوید آن که شیرین باده عشق بر کام نهاد کو

ساحل نشین خسته را دریابید،

بگویید آن سبکبال که زد طعنه، 

بر کشتی نوح کجاست،

قایقش را دریابید، 

بگوییدش در این شفق آهسته قدم

بردار به سینه دریا

بگوییدش از شاخ گل می تراود،

زمرد از قامت خون

نشان کن،

آن صخره که بر او«حسن» 

نقش عشق کَنَد

و آن آهو که مست ز عشق بود

صیاد بی مسلک

درید ختن عبیرگون او را...

نغمه بر افلاک ده، سینه بر امواج زن،

ساقی،جامی به یاران ده

مکتب مستی دل ، عرضه به بازار کن

نام مستی چون «حسن»

شهره بر ستیغ دار کن

اگر شود به شمع بگو نگرید،

اگر شود ساقیا

به یار بگو دگر،جرعه در این ساغر لبریز نریزد

نه نه بگو جرعه افزون بریزد

شمع بایدش بیشتر از پیش،

دانه بر این خاک فشاند

دانه که برخاک فتد، حق خود از خاک ستد

«حسن» چو بر دار رود

نقش خود از خاک کشد

کردستان بر ترنم گوید ای باد صبا 

شب رسید تا به سحر 

گشته محراب ساجدان ،

بحری از اشک دیدگان

(آخر آن) پیش نماز عاشقان،

آن بلبل شیرین زبان

رفته کجا، رفته کجا

والسّلام

فقیر حجت اله سرتیپ نیا - نورعلی

کوهدشت

تاریخ:25مهر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan